اصرار شاه بر کشت مجدد تریاک در ایران
علینقی عالیخانی (وزیر اقتصاد 1352- 1342) کشت دوباره تریاک در ایران را موجب کثافتکاری در ایران میدانست و در اینباره میگوید: «زندگی محمدرضا شاه و در نتیجه سرنوشت مردم ایران دستکم در نسل ما مشابه یک تراژدی یونانی بود که در آخر باید به صورت بد و شومی ختم میشد. شاه به جای استفاده از همه امکاناتی که برای او به وجود آمده بود. به جای فشردن دست میلیونها نفری که به سوی او دست دراز کرده بودند، ترجیح داد دوباره به نوعی روش حکومتی فردی، مداخله بیجا و پشتیبانی از اطرافیان خود و درباریان بپردازد. شاه با دقت مواظب بود که هیچ کسی سری میان سرها پیدا نکند و اگر کوچکترین احساس خطری میکرد ترتیب تغییر شغل آن فرد را میداد.
نفوذ اطرافیان او به تدریج توسعه یافت. به عنوان نمونه همین امیرهوشنگ دولو تبدیل به یکی از نزدیکترین و محرمترین دوستان شاه شده بود و همه از این امر متعجب بودند. این مرد که انحصار فروش خاویار ایران به اروپا را در دست داشت شهرت داشت که در قاچاق مواد مخدر هم آلوده است. اینقدر میدانم که پلیس سوئیس هیچگاه روی خوشی به ورود آن مرد به خاک سوئیس نشان نمیداد. و اگر اشتباه نکنم حتی یکبار مایل بودند او را دستگیر کنند ولی چون جزو ملتزمین رکاب شاه بود از اینکار خودداری کردند. تصور نمیکنم پلیس سوئیس بدون دلیل به چنین عمل تندی میخواسته دست بزند. بههرحال این آقای دولو با چاپلوسی تملق وهرزهگی مورد توجه خاص همایونی بود.
در تابستان سال ۱۳۴۷، جلسه شورای اقتصاد در حضور اعلیحضرت در کاخ تابستانی رامسر برقرار بود. تشریفات دربار به این صورت بود که اتومبیل وزیران و حتی نخستوزیر همیشه در برابر کاخ مقر اقامت شاه میایستاد و نخستوزیر یا وزیران پیاده از باغ به کاخ میرفتند. در آن روزی که ما قرار بود برای جلسه شورای اقتصاد در کاخ رامسر نزد شاه گردهم آییم همین که پیاده وارد کاخ شدیم ناگهان اتومبیلی را در پشت سر خود دیدیم که آقای امیرهوشنگ دولو را به جلوی کاخ برد تا ایشان پیاده شوند. البته این مسئله بسیار کوچکی است و از نظر کلی اهمیت چندانی نباید برایش قائل شد. ولی نشان میداد که شخصی مانند دولو دستکم در مواردی قادر به انجام حرکاتی است که نخستوزیر یا وزرا به خود اجازه نمیدهند.
در همین جلسه شورای اقتصاد در رامسر، شاه به شدت اصرار کرد که از نو کشت تریاک در ایران مجاز شود. این نکته را چندینبار پیش از آن هم ایشان در شورای اقتصاد مطرح کرده بودند و هربار با مخالفت اعضای شورای اقتصاد روبهرو بودند. به همین ترتیب در این جلسه هم باز چندین نفر از جمله خود من شروع به مخالفت کردیم. ولی ایشان اصرار داشتند که چون ما نمیتوانیم جلوی قاچاق تریاک از ترکیه به ایران را بگیریم، برای از بین بردن این قاچاق بهترین راه این است که خودمان تریاک بکاریم و به مردم عرضه داریم. این حرف بسیار بیربط بود. چون کافی بود آن مقدار تریاکی که مورد نیاز بود دولت احیاناً از خارج بخرد و در اختیار معتادان بگذارد. همه ما حس میکردیم که این شاه نیست که درخواست کشت مجدد تریاک در ایران را دارد، این امیرهوشنگ دولو تریاکی است که مایل است بتواند به تریاکهای با کیفیت بالاتری که در گذشته در ایران کشت میشد دست پیدا کند.
این مرد حتی در بعضی جلسههای خصوصی، به اصرار شاه را هم قانع کرده بود که گاهی وقت پکی بزند و این را برای سلامتی او بسیار مفید تشخیص میداد. مسئله اساسی این است که شاه تدریجاً شروع به خراب کردن ساختمانی که با زحمت و به مقدار زیاد با همت خود او بنا شده بود پرداخته بود. منع کشت تریاک و کاهش شماره تریاکیها در ایران از موفقیتهای بزرگ بود. اما خود شاه، تمام این زحمات را به هدر داد و دومرتبه ایران، تبدیل به کشور تولیدکننده تریاک شد. در عمل هم اینکار باعث کثافتکاریهای زیاد شد. چندین نفر از درباریها و والاحضرتها زمینهایی را در نقاط مختلف کشور در اختیار گرفتند. "ولیان" وزیر تعاون و امور روستاها، در کمال بیشرمی همه نوع امکان برای کشت تریاک در اختیار این افراد قلدر گذاشت. و خبر دارم که خودش بهترین نمونه تریاکها را نزد امیرهوشنگ دولو میبرد تا موجب رضایت خاطر او را فراهم کند و در نتیجه از راه دولو شاهنشاه نیز نظر لطفی به او داشته باشد. این فراگرد فساد، خرابی و بازگشت به یک سیستم خودکامانه، بینظم و نسق را نشان میداد.
منبع: مصاحبه علینقی عالیخانی در مجموعه تاریخ شفاهی هاروارد، به کوشش حبیب لاجوردی، نوار شماره 14