چه شد که «دفاع» ما «مقدس» شد؟
از وقتی یادمان میآید به ۸ سال جنگ تحمیلی میگوییم «دفاع مقدس». اما دفاع ما چگونه از حالت «عادی« و حتی «مادی» خارج شده و «مقدس» شد؟
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، «با پیشگوییهای قشرهای غیرآشنا به اسلام و مردم دلیر ایران، باید جمهوری اسلامی، بیش از ۲ سال از شكست خود را پشت سر گذاشته باشد!» این جمله کنایهآمیز بخشی از سخنرانی امام خمینی(ره) درباره جنگ تحمیلی است. چند روز اول مهرماه سال ۱۳۵۹ که بعثیها تازه جنگ را شروع کرده بودند، صدام هر جا میرفت تا کسی از او سؤالی میپرسید، ذوقزده میگفت: «۳ روزه تهران رو فتح میکنم.»البته حق هم داشت. با پشتوانه ۸۰ کشور دنیا از جمله ابرقدرت آن زمان یعنی آمریکا، به کشوری حمله کرده بود که هنوز ۲ سال از انقلابش نمیگذشت و رسماً هیچ چیزی برای دفاع از خود نداشت.
کشورهای دیگر هم توقع نداشتند این جنگ بیشتر از یک هفته طول بکشد. آنها حتی روحشان هم خبر نداشت که قرار است هر بار که ایرانیها بعثیها را مجبور به عقبنشینی میکنند و تجهیزاتشان را غنیمت و سربازانشان را اسیر میگیرند، دوباره صدام را شارژ کنند و به او نیروی انسانی و تجهیزات جنگی بدهند. به طوری که ایرانیها در جنگ تحمیلی از ۱۷ ملیت اسیر گرفتند. امام خمینی(ره) در ادامه همان سخنرانیاش گفت: «خوابهای شیرینی كه مخالفان داخلی و پشتوانههای خارجی آنان دیده بودند و رویاهای امیدبخشی كه كاخهای طلایی برایشان بنا نموده بودند، یكی پس از دیگری با همت والای ملت عظیمالشأن و جوانان برومند اسلام فرو ریخت.»
یکی از این مخالفان داخلی که امام(ره) میگفت، اولین رئیس جمهور و فرمانده کل قوای ایران، یعنی ابوالحسن بنیصدر، بود. او اوایل جنگ مطمئن بود مقاومت ایران راهی از پیش نخواهد برد و شکست ایران قطعی است. پس میخواست زمین بدهد و زمان بخرد تا بعداً بفهمد باید چه بکند. حتی به نیروهای مردمی که خودجوش به جبهه رفته بودند سلاح نمیداد و میگفت: «معنی نداره به پاسدارها و بسیجیها اسلحه بدیم.»این در حالی بود که بعثیها ۱۵ هزار کیلومتر در خاکمان پیشروی کرده بودند. با همه این اوصاف و کمبود در تجهیزات و حتی افراد آماده به رزم نظامی، نه تنها یک هفته بعد از ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ کار «ایران» تمام نشد، بلکه ۸ سال بعد، کار به جایی رسید که صدام و حامیانش به ایران التماس میکردند قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد و از خون بعثیها بگذرد. آخر ایرانیها چیزی داشتند که نه بنیصدر آن را میفهمید، نه صدام و نه دونالد ریگان آمریکایی. ایرانیها ایمان و امید داشتند و بیخیال آن هم نمیشدند.
امام(ره) دلیل این مقاومت عجیب را این طور توضیح داد: «چنانچه اینجانب و مسؤولین جمهوری اسلامی مكرراً اعلام نمودهایم، ملت و دولت جمهوری اسلامی ایران تسلیم احكام مقدس قرآن و اسلاماند و به حكم قرآن مجید خود را برادر ایمانی تمام ملتهای اسلامی و كشورهای مختلف از حیث فرهنگ و جغرافیا میدانند و صلحجویی و زندگانی مسالمتآمیز را با تمام دولتها و ملتها طالب میباشند و تا دولتی به حریم كشور آنان تجاوز نكند و متعهد به احكام اسلام باشد، آن را برادر خود میدانند و از همه كشورها و ملتها میخواهند كه با هم متعهد و یكصدا در مقابل تجاوزگران، هر كس باشد، قیام كنند و خود را از چنگ جهانخواران نجات دهند و نیز به حكم اسلام از تجاوز به حقوق و حدود خود دفاع كرده و تجاوزگر را تأدیب نمایند و در این صورت است كه هیچ قدرتی به فضل خداوند متعال نمیتواند آنان را از این دفاع مقدس باز دارد.»
امام(ره) ۲۲ بهمنماه سال ۱۳۶۰ در حالی که هنوز یک سال و نیم سال از شروع جنگ تحمیلی نگذشته بود، برای اولین بار دفاع مردم ایران مقابل صدام حسین را مقدس خواند و «دفاع مقدس» برای همیشه اسم جنگ تحمیلی ۸ ساله ما ماند. آن سال ایرانیها ۲ عملیات بزرگ «ثامنالأئمه» و «طریقالقدس» را پشت سر گذاشته بودند که هر کدام از آنها دستاوردهای بزرگی مثل آزادسازی بستان و ۷۰ روستای منطقه، بازپسگیری ساحل شرقی رودخانه کارون، آزادسازی بیش از ۱۵۰ کیلومترمربع از اراضی اشغال شده توسط ارتش عراق و ... را برای ایرانیها داشت.
رهبر کبیر انقلاب در ادامه سخنرانی خود هشدار داد: «به دولتها نصیحت میكنم كه دست از كینهتوزی و زورآزمایی بردارند و با دولت و ملت ایران دست برادری دهند تا اسرائیل غاصب را از كشورهای اسلامی و زمینهای مغصوب بیرون رانند و نژادپرستی و زبانسالاری را كه در اسلام محكوم و مردود است، كنار زنند تا سعادت دین را در آغوش گیرند و هیچ قدرتی نتواند با آنان مقابله كند.»
ارسال نظرات