حال ناخوش علوم انسانی در کشور
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، حجت الاسلام والمسلمین احمدحسین شریفی، رئیس دانشگاه قم در یادداشتی در صفحه شخصی خود آورده است:
این بنده نقدهای فراوانی به محتوای علوم انسانی غربی و ناکارآمدی آنها داشته و دارم و با تمام وجود معتقدم علوم انسانی غربی نه تنها با مبانی فکری ما و فرهنگ اسلامی ایرانی ما ناسازگارند؛ و نه تنها گرهی از کار ما نمیگشایند بلکه گرههای فراوانی هم در کار ما میاندازند.
اساساً دستگاه مفهومی و نظری این علوم با فکر و فرهنگ ما بیگانه است؛ به همین دلیل، توان توصیف و تفسیر و تبیین و پیشبینی و کنترل کنشهای ایرانی اسلامی ما را ندارند.
اما در اینجا میخواهم از «نظر کمّیت» نیز نقدی بر علوم انسانی رایج داشته باشیم. متأسفانه علوم انسانی موجود و دانشمندان و متخصصان آن نتوانستهاند دستکم به میزان هزینهای که برای آنها میشود، درآمد و اعتباری ملی یا بینالمللی برای کشور ما تولید کنند.
توضیح آنکه، علیرغم آنکه حدود نیمی از دانشجویان و به همین نسبت حدود نیمی از اعضای هیئت علمی دانشگاههای کشور ما در حوزههای علوم انسانی مشغول به فعالیتاند و علیرغم آنکه هزینههای بسیار هنگفتی در کشور ما برای علوم انسانی صورت گرفته است، و علیرغم آنکه علوم انسانی توسط رهبر معظم انقلاب به عنوان «هوای تنفس نخبگان» و «نرمافزار» فردسازی، جامعهپردازی و تمدنسازی و «روح سایر دانشها» معرفی شده است و بسیار بسیار مورد تأکید قرار گرفته است، و علیرغم تدوین و تصویب اسناد بالادستی مهم و فراوانی در حوزه علوم انسانی، اما مع الاسف موفقیت چندانی نداشتهایم.
به عنوان مثال:
از مجموع ۱۶۰۰ نشریه علمی معتبر از نگاه وزارت علوم (تا ابتدای تابستان ۱۴۰۳) ۹۰۰ نشریه (یعنی بیش از ۵۶ درصد آنها) مربوط به علوم انسانی و اجتماعی است و بقیه مربوط به گروههای «علوم پایه»، «فنی و مهندسی»، «دامپزشکی»، «معماری و هنر»، «کشاورزی» و «دامپروری».
و از مجموع ۳۹۶ انجمن علمی رسمی و مورد تأیید وزارت علوم، تعداد ۱۴۲ (یعنی حدود ۳۶٪) آنها مربوط به علوم انسانی است و ۶۴٪ آنها مربوط به شش گروه علمی دیگر.
این در حالی است که «تقریباً هیچ» دانشمند مطرح، پراستناد و شناختهشدهای در حوزه علوم انسانی در سطح جهان نداریم. به عنوان مثال در سال ۱۴۰۲ از میان ۹۳۸ دانشمندان پراستناد ایرانی در سطح جهان، فقط ۸ نفر از آنان مربوط به علوم اجتماعی بودهاند که آن هم بیشتر در حوزه حسابداری و کتابداری و امثال آن بودهاند و نه فلسفه و حقوق و اقتصاد و روانشناسی و جامعهشناسی و علوم سیاسی و علوم تربیتی و امثال آن.
این نشان از یک ضعف مفرط در حوزه علوم انسانی کشور میدهد. یعنی حتی در همین علوم تقلیدی نیز نتوانستهایم در قد و قواره سایر مقلدان رشد کنیم!