آه سوزان بر صفحات کتاب
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در کنج یکی از روضه های زنانه جاگیر شده بودیم. زنهای مشکی پوش در جهات مختلف چپ و راست جوری نشسته بودند که تا جای ممکن با سخنران چشم در چشم نشوند. سخنران روحانی جوانی بود که با استواری و حزن ذکر مصیبت میکرد. هرچه به اوج مصائب #عاشورا نزدیکتر میشد صدای آه و هقهق زنان از گوشه و کنار بیشتر به گوش میرسید. ولی ما هر چند دقیقه یکبار رو برمیگرداندیم و نگاه متعجبمان به هم گره میخورد. روضهخوان یکنفس شور و حرارت به جمع میپاشید و حاضران با دستمالکاغذی و نفسهای بریده آتش برافروخته شده درون را خاموش میکردند. بعد از مجلس نمیدانستیم سراغ سخنران برویم، میزبان را سهیم بدانیم یا نظارت نهادهای دینی را خطاب قرار دهیم که بساط شورآفرینیهای بیمورد مجالس ذکر_مصیبت کم شود، یا سراغ خودمان برویم که بتوانیم نقل قولهای معتبر و غیرمعتبر واقعه عاشورا را از هم بازشناسیم.
ترجیح من آن بود که از خودم شروع کنم، بنشینم پای صحبتهای منبری شناخته شدهای که فقیه و عارف و مورد احترام همه است: «کسی که برای گریه گرفتن و گرم کردن مجلس حرف نمیزند و عباراتش استوار است و متقن.» {پینوشت: مؤلّف این کتاب، ابنطاووس است؛ آدم ثقهای است. اینطور نیست که برای گریهگرفتن و مثلاً گرم کردن مجلس بخواهد حرفی بزند؛ نه. عباراتش عبارات متقنی است.
۱۳۷۴/۰۳/۱۹، بیانات در خطبه های نمازجمعه)}
این عالم و ذاکر اهل بیت (علیهم السلام) که همه او را به نام سید بن طاووس میشناسند هشت قرن پیش از این دنیا رخت بسته، اما کتابی از خود به یادگار گذاشته که چندین قرن است از شیعیان و محبان حضرت حسین (علیهالسلام) #اشک میگیرد و به آنها معرفت میبخشد.
چرا لهوف مقتل متفاوتی است؟
لهوف یعنی آه سوزان، مختصر و جانکاه! اسم کامل کتاب به زبان عربی أللُّهوف عَلى قَتْلَى الطُّفوف است، آه و افسوس بر کشتگان کربلا. مقتلنویسی سنت دیرینهای است. مقاتل مهمترین منبع سخنرانها و مداحهاست و به همین دلیل بهخوبی میتوانند سمت و سوی مجالس وعظ و عزا را تعیین کنند.
مقاتل از آن جهت که میخواهند منبع غیرقابل خدشهای باشند عمدتا حجیم و مفصل نوشته میشوند. این میان اگر مقتلی بتواند با کلمات چکیدهتر بهدرستی از عهده روایت وقایع عاشورا برآید، مزیت خاصی خواهد داشت. سید بن طاووس که این مشکل را حس کرده بود در مقدمه لهوف میگوید تصمیم گرفت مقتلی بنویسد که حتی بشود در مسافرتها و زیارتها آن را به همراه داشت و فرصت مطالعه آن را پیدا کرد. و در کنار کتب دیگر او با نامهای مصباحالزائر و جناح المسافر قابل استفاده باشد. او برای مختصر شدن کتاب، سلسله اسناد روایات را حذف کرده و تنها آخرین راوی یا منبع روایت را ذکر نموده و از نوشتن مطالب اغراقآمیز خودداری کرده است.
از این جهت است که #رهبر_انقلاب سال ۷۷ در خطبههای نماز جمعهای که مصادف با روز عاشورا بوده در وصف نگارنده این مقتل گفتهاند: «ایشان اوّلین مقتل بسیار معتبر و موجز را نوشت. البته قبل از ایشان مقاتل زیادی است. استادشان ـ ابن نَما ـ مقتل دارد، «شیخ طوسی» #مقتل دارد، دیگران هم دارند. مقتلهای زیادی قبل از ایشان نوشته شد؛ اما وقتی «لهوف» آمد، تقریباً همه آن مقاتل، تحتالشّعاع قرار گرفت. این مقتلِ بسیار خوبی است؛ چون عبارات، خیلی خوب و دقیق و خلاصه انتخاب شده است.» (بیانات در خطبههای نمازجمعه. ۱۳۷۷/۰۲/۱۸)
سید بن طاووس عالم پراثری است. او حدود پنجاه کتاب نگاشته است. به علت سجایای اخلاقی بسیار، تقوا و مراقبه فراوان و حالات عرفانی سید بن طاووس به او جمال العارفین هم میگفتند و حتی برخی معتقدند که وجهه عرفانی او در تقسیمبندی کتاب لهوف نیز موثر بوده. لهوف کتابی تأثیرگذار، خوشخوان و تأثربرانگیز است. چاشنیهای ادبی در متن این اثر خودنمایی میکند. شیوه این کتاب، نرمنگاری و بهرهگیری از شعر در متن است و به صورت داستانی وقایع را بیان کرده که الگویی برای نویسنده کتاب «روضةالشهداء» نیز بوده است. بیان نرم کتاب موجب شده که بتوان آن را به صورت #مرثیه نیز خواند. این مقتل از سه بخش تقسیم شده که نویسنده هر کدام از آنها را یک «مسلک» نامیده است.
ساختار و ترجمههای کتاب
کتاب لهوف با مقدمهای به قلم نویسنده آغاز میشود که در آن درباره عظمت واقعه عاشورا، جایگاه والای امام حسین (علیهالسلام) و اشک و عزای بر او میگوید. او در همین بخش انگیزه خود را از نگارش کتاب نیز بیان کرده است. پس از آن سه مسلک یا فصل کتاب تدوین شده است. مسلک نخست مروری است بر زندگی امام_حسین (علیهالسلام) تا قبل از روز عاشورا، مسلک دوم چگونگی جهاد و جانباری اصحاب در روز عاشورا را بیان میکند و مسلک سوم به وقایع پس از شهادت امام حسین (علیهالسلام) میپردازد. با توجه به آنکه هدف سید بن طاووس از نگارش کتاب لهوف تنها ارائه مقتلی #مختصر بوده، نمیتوان از آن انتظار کتاب تاریخی جامعی داشت. به این معنا که اگر به نیت مطالعه تاریخ اسلام این کتاب را بگشاییم به علت ذکر نشدن برخی از اتفاقات زندگی امام حسین (علیهالسلام) با پرسشهای بسیاری مواجه خواهیم شد.
این کتاب تنها یک مترجم یا انتشارات ندارد. به علت قدمت و اعتبارش بارها و بارها ترجمه و تجدید چاپ شده و حتی به صورتهای گوناگون کتاب الکترونیک و پیدیاف در دسترس است. اما هر چاپ و ترجمهای ارزش صرف زمان ندارد. جالب است بدانید تا حدود سه قرن پس از نگارش، هیچ کتابی به مقتل لهوف ارجاع نداده و در زمان خود چندان شناخته شده و معتبر نبوده. از دوره صفویه استفاده و ارجاع به این کتاب اوج میگیرد و در همان زمان سید بهاءالدین محمد مختاری در حدود قرن دوازدهم قمری اولین فردی بوده که از سر احساس وظیفه این کتاب را از عربی به فارسی ترجمه کرده است. عنوان فارسی ترجمهها تنوع زیادی دارد از قبیل: آه سوزان بر مزار شهیدان، سوگنامه کربلا، غمنامه کربلا. برخی کتاب را به صورت منظوم ترجمه کردهاند و عدهای مانند آقای فهری تنها همان قسمت اشعار کتاب را در قالب شعر فارسی برگرداندهاند. از ذکر نام همه مترجمان لهوف که بگذریم دو ترجمه از آقای سید احمد فهری زنجانی و فارس تبریزیان مناسبتر از دیگر ترجمهها تشخیص داده شدهاند. ناشران گوناگون در نقاط مختلفی مانند تهران، صیدا، بیروت، نجف، قم و تبریز مقتل لهوف (یا به عبارتی ملهوف) را منتشر کردهاند و ترجمه انگلیسی کتاب نیز با عنوان Sighs of Sorrow بارها در هند تجدید چاپ شده است و در فضای مجازی قابل دسترس است.
آیا لهوف کاملا قابل اعتماد است؟
گفته شد که کتاب لهوف اثری تاریخی نیست که به همه وقایع ریز و درشت زندگی امام حسین (علیهالسلام) پرداخته باشد. نسخهای خطی به قلم نویسنده وجود ندارد و در مقایسه نسخههای خطی و سنگی این کتاب تفاوتهایی مشاهده شده است. این تفاوتها گاه ناشی از حذف برخی عبارات و گاهی ناشی از افزودن چند عبارت است. دلیل آن روشن نیست و ممکن است اضافات به قلم کاتبان یا افزوده نویسنده در ویرایشهای بعدی باشد. به هر سو این موارد از ارزشمندی #کتاب نمیکاهد، بلکه ذکر آنها از این جهت اهمیت دارد که بدانیم ممکن است در مطالعه آثاری از این دست با پرسشها و ابهاماتی نیز مواجه شویم.
رهبر انقلاب در یکی از دیدارهای خود با مداحان بهخوبی به این نکته اشاره کردهاند که میتواند راهگشای ما در مطالعه کتب تاریخی باشد: «دنبال این نباشید که چیزی که در متن تاریخ اثبات شده است، آن را بخوانید؛ چون هیچچیز نمیتوانید بخوانید. تازه آنچه که در «لهوف» ابنطاووس هست، خبر واحد است دیگر. توجه کنید، چیزی را بخوانید که معقول باشد. البته، نه اینکه انسان هرچه معقول است، از خودش بسازد و بخواند! نه، آن را به اصول و واقعیتهایی متکی کنید... آنچه را که مثلاً شیخ و ابنطاووس و مفید و دیگر بزرگان در کتابهایشان گفتهاند، اینها را بایستی محور قرار داد.» ( بیانات در دیدار مداحان، ۱۷/۱۰/۱۳۶۹)