از «شام آخر» کافران تا مشعلداری یک تبهکار معتاد!
مراسم افتتاحیه المپیک پاریس، در کلیت خود چیزی جز نمایش وحشتناکی از مردان زنانهپوش(درگ کویینها) به روشهای مختلف نبود، اما بدترین وجه آن، بلاتردید، تمسخر مسیحیت و شام آخر مسیح(به روایت تابلوی مشهور داوینچی) بود.
کار وقاحت جبهه کفر جهانی به جایی رسیده که در صحنه جهانی المپیک، با صدها میلیون بیننده، به مسیحیت حمله می کنند. گرچه، انفعال و بعضا (با تاسف بسیار) همراهی مسیحیان در برابر شروع این توهینها از چند دههی پیش و بیعملی محض کلیسای رسمی، در رسیدن به چنین موقعیتی تاثیر معنادار داشته است. وقتی پاپ فرانسیس، شال LGBT بر دوش می اندازد و ازدواج همجنسها مورد تایید قرار می گیرد، انتظاری هم جز این نمی شد داشت.
وقتی یک مرد منحرف، نیمهبرهنه، بر صحنهی المپیک، جلوی هزاران دوربین، رقصهای موهن و شرمآور انجام می دهد، در واقع حریم کودکان حاضر در مراسم به اصطلاح افتتاحیه و آن کودکانی که در خانهها به تماشای افتتاحیه بزرگترین رویداد «ورزشی» دنیا نشستهاند، مورد تجاوز قرار گرفته است.
اصولا شیاطین و پرستندگان آن، علاقه عجیبی به تهاجم و تعدی به معصومیت کودکانه دارند. مشعل المپیک، بزرگترین جشن ورزشی دنیا به دست یکی از فاسدترین، کثیفترین و بدسابقهترین سلبریتیهای هالیوود، اسنوپی داگ، قرار می گیرد که زندگی او حول محور مواد مخدر، شهوت و بدتر از آن ارتباط با باندهای قاچاق کودکان می گردد.
علاوه بر این، در مراسم افتتاحیه، تقریبا هیچ زن «طبیعی» نقشآفرین نیست، بلکه مشتی مرد زنپوش یا ترنسجندر «ستاره» های صحته هستند. این واژگونی و این هنجارسازی از انحراف از اصول طبیعی، حتی از تمسخر تابلوی شام آخر مسیح نیز کافرانهتر و ضددینتر است.
ابلیس خود اول منحرف تاریخ است و از هر نوع انحرافی لذت می برد، به ویژه اگر انحراف در مبانی خلقت(مثلا آفرینش انسان بر دو جنس مونث و مذکر) باشد. دو سلبریتی ظاهرا زن که قرائن و گزارشهای زیادی درباره ترنسجندر و دگرباش بودن آن دو منتشرشده، یعنی لیدی گاگا و سلین دیون، به ترتیب نمایش شوی افتتاحیه را آغاز کردند و پایان دادند. سلبریتی دیگری به نام آریانا گرانده با تظاهرات کامل ترنسجدر در این شوی سراسر انحرافی ظاهر شد.
به واقع، اعضای «دولت پنهان» جهانی، یا همان ماسونها، از فرصت نهایت بهره را بردند و در زادگاه لائیسیته و فراماسونی(یعنی شهر پاریس)، یک نمایش پر از مفاهیم الحادی، شیطانی و ضدانسانی عرضه کردند. این نمایش در واقع یک نوع «ریچوآل» (مناسک) بزرگ بود. دستکم از سال 2012، و اجرای مراسم شیطانی super bowl توسط جادوگر اعظم هالیوود، مدونا، بخش بزرگی مراسمهای افتتاحیه رویدادهای موسیقی، سرگرمی و ورزشی در دنیا تبدیل به ریچوآل شیطانی شدهاند که نه تنها نمادهای مطلوب دولت پنهان را به نمایش می گذارند، که خود آنها یک نوع مناسک نیایش جمعی شیطانی برای درگیر کردن جمعیت هر چه بیشتر و آلودگی متافیزیکی مخاطبان هستند.
از سوی دیگر، افتتاحیه المپیک پاریس، نماد و تجلی کامل پارادایم موسوم به «woke»(بیدار) است که گردانندگان پنهان جهان، قصد دارند به عنوان ایدئولوژی جدید بر جسم و ذهن و روح مردمان دنیا حُقنه کنند. آمریکای دورهی بایدن، فرانسهی مکرون و کانادای ترودو، مصادیق پایلوت(پیشتاز) تبلیغ و ترویج این ایدئولوژی فاسد، منحرف و ضدنوعبشری است که بر محور «LGBT»(دگرباشی جنسی)، نابودی کشاورزی و دامداری به بهانه مقابله با تغییرات اقلیمی و ترویج حشرهخواری و محصولات دستکاریشده ژنتیکی و گوشت آزمایشگاهی، نابودی هویت ملی از طریق سیل بیضابطهی مهاجرت و حاکم کردن نوعی هویت «جهانوطنی»، کنترل کامل به سبک رمان 1984 جرج اُروِل بر انسان از طریق فناوریهای پزشکی و هوش مصنوعی، ترویج زیستهای انحرافی و ناسالم و عجیب و غریب همچون چاقی مفرط و تغییر جنسبت به عنوان «نرمال» های جدید و...می گردد.
جدای از اینها، نمادگرایی استفاده شده در این مراسم(مناسک!)، آشوب و هرج و مرج را هم به تصویر می کشد، چنانکه گویی گردانندگان اصلی مراسم، قصد دارند از شروع فروپاشی «نظم قدیم» و رفتن به پیشواز «نظم جدید» از طریق یک دوره انتقالی آشوب و آشفتگی خبر بدهند. آن سر «گاو» که آشکارا مورد تایید دوربینها در طول مراسم بود و قطعا نسبتی با «بعلپرستی» باستان دارد؛
آن سوار نقرهفام که قرار است نماد «سوار رنگپریده» آخرالزمان در مکاشفه یوحنا به عنوان منادی محنت و قحطی باشد؛
و همه عناصر بصری و نمادین که قرار است پاریس را به شکل «سدوم و عموره» ی جدید{شهری که در زمان لوط نبی به واسطهی انحراف اخلاقی مورد عذاب واقع شد} بازنمایی کند؛ همه به خوبی عناد و خصومت عمیق و دیرین گردانندگان با ادیان ابراهیمی را به رخ می کشند.
در واقع، افتتاحیه المپیک 2024 در پاریس به ما چند بینش اجمالی به آن چیزی می دهد که شیاطین پشتپرده به اسم «دستور کار 2030» یا «سند اهداف توسعه پایدار» قرار است بر زمین حاکم کنند.
همین که به بهانهی المپیک، برای فرانسویها «گذرنامه دیجیتال» اجباری شد، نشان از آن دارد که این غذای بدظاهر، متعفن و بدمزه در کدام آشپزخانه پخت شده است. این که در جریان مراسم، پرچم المپیک به صورت واژگون بالا برده شد، توسط بسیاری از کاربران شبکههای اجتماعی به عنوان مصداقی از سهلانگاری و ولنگاری فرانسویها تعبیر شد، اما این «واژگونی»، کاملا آگاهانه و منطبق بر همان فلسفهای است که همه «زنان» حاضر در صحنه از بین ترنسجدرها و مردان زنپوش انتخاب کرده بود(واژگونی جنسیتی). در واقع، پرچم المپیک، که همبستگی قارههای مختلف را نشان می دهد، نمادی از جهان است و واژگونکردن آن، بیارتباط با مفهوم واژگونی نظم رومی-مسیحی کنونی و جایگزینی آن با نظم جدید «wokism» نمی تواند باشد. آن واژگونی تابلوی «شام آخر»، با مشتی منحرف و مرد زننما، ایدهآل جدیدِ مطلوب «الیت» پنهان جهانی را به رخ می کشد.
آن سفرهی قرمز رنگ روی میز، و رنگ غالب سرخ بر صحنه، و آن مردِ زننمای ریشدار رقصنده، همگی ارتعاش «شیطانی» آشنای این سالهای اخیر را دارد که نمونههای آن را در اجراهای مناسکی مدونا، سم اسمیت، ریحانا و دیگر عروسکهای الیت شیطانی دیدهایم.
هنوز از خاطر نبردیم، که کاربران تیزبین شبکههای اجتماعی در دوران منحوس «کرونا»، فیلمهای مربوط به افتتاحیه المپیک 2012 لندن را دوباره بازنگری کردند و همه عناصر و مولفههای دوران شیوع، قرنطینه، واکسن و مرگ و میر را به عیان در صحنه به صحنهی آن نمایش شیطانی شناسایی کردند.
الیت جهانی، ظاهرا در میثاقی نانوشته و پنهان، برنامههای شوم آتی خود را در نمایشها و «شو» های ظاهرا سرگرمکننده به رخ مردم دنیا می کشد تا بعدها(به سان ارباب خود ابلیس) مدعی شوند که همه اینها را به اطلاع مردم دنیا رسانده بودند و مردم خواب بودند.