۳۱ تير ۱۴۰۳ - ۱۵:۲۱
کد خبر: ۷۶۱۹۵۷

"مدارا ومُروت" در هیئت کف العباس قم

اگر فرهنگ مدار ومروت رو از عاشورا فرا بگیریم، برای همیشه تاریخ تاسوعا وعاشورای حسینی محور وحدت وامنیت ملی ایران خواهدشد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، نقش تاسوعا وعاشورای حسینی دروحدت وامنیت ملی چیست؟ مدارا ومروت در موفقیت مدیران هیئت های مذهبی مردم نهاد چه سهمی دارد؟

برای رسیدن به جواب این دو سئوال درایام "تاسوعا وعاشورای حسینی" به شهرهای بسیاری سفر کرده ودر مراسم سوگواری "امام آزادگان جهان حسین ابن علی (ع)" شرکت داشته ام. ساختارهیئت های مذهبی مردم نهاد وهمچنین شیوه مراسم سوگواری نقاط مختلف را متاثراز موقعیت جغرافیائی، تاریخی، اقتصادی و فرهنگی دیدم. آنچه بین تمام هیئت های مذهبی  برجسته یافتم، فرهنگ "مدار و مروت"است.

امروز تاسوعای(1403 شمسی) ساعت ده صبح به "هیئت کف العباس (ع)" آمده ام؛ درفضای باز مصلای نماز جمعه قم داربستی برای آشپزخانه موقت ایجاد شده است. دراین روزها که شهرقم دومین شهرگرم ایران است، دیگ های بسیاری درحجم های متنوع کنارهم چیده شده اند. به طور میانگین، روزانه بیست هزار پرس غذا توسط خادمین هیئت، دراین آشپزخانه پخت می شود. آشپزها که  پس ازنماز صبح زیردیگ هارا روشن کرده اند برای خوردن صبحانه فراخوانده می‌شوند. مدیر هیئت آخرین نفری است که از دیگ ها فاصله می‌گیرد. چهار ساعت دیگر غذا باید در پایان مراسم بین سوگوارنی که از طبقات مختلف جامعه و از نقاط مختلف شهر در بزرگترین سالن اجتماعات شهر گرد هم می‌آیند، توزیع شود. (هیئت کف العباس (ع) هرسال ده روزاول محرم پس ازنمازظهر وعصر درمصلای بزرگ قم مراسم سوگواری برپا می‌کند. روز تاسوعا وعاشورا میزبان مهمانان سوگواری است که از اقصی نقاط کشور به شهرقم می‌آیند.) 

 
" مدیریت هیئت کف العباس"با کربلائی عباس شفیعی، بازمانده جنگ تحمیلی هشت ساله است. رفتارش با اعضای هیئت را به تماشا ایستاده ام. به سمت ده دیگ بسیار بزرگ قورمه سبزی که عطرسبزی تازه وخاص آنها فضای آشپزخانه را دربر گرفته می‌رود؛ سپس از میان دیگ های متعدد پلو، کیفیت پخت بعضی ها رامزه می‌کند؛ خیالش که ازکمیت وکیفیت غذا راحت می شود چند متر آنطرف تر با شیلنگ آب سرد دوش می‌گیرد و با حوله روی سر، ایستاده صبحانه می‌خورد. عجله دارد قرار است باچندخَیر شهرستانی در هتل ملاقات کند.
چندجعبه رنگارنگ پلاستیکی که برای حمل ونقل غذا استفاده می شود را کنار هم میگذارم واز آقای شفیعی میخواهم چند دقیقه ای بنشیند. به احترام حاج غلامرضا گلچین که پیرغلام اباعبدالله است وحاج محمود پاکنژاد پیشکسوت جنگ تحمیلی که در این بازدید همراهی ام می‌کنند، قبول می‌کند ومی‌نشیند. ازنقش وسمت اش درهیئت میپرسم؛ می‌گوید: نوکری، حمالی ... شرح شکل گیری هیئت کف العباس(ع) را میخواهم بدانم، میگوید: امسال هیئت بیستٌ دوساله شد. به سئوالهایم جواب کوتاه میدهد. جوانی هفده، هجده ساله درحالیکه روپوش آشپزی به تن می‌کند به سمت ما می آید اشاره به آن جوان میکند میگوید: از هشت سالگی پایه ثابت هیئت بوده... خیلی وقت ها که کنار جوانان و نوجوانان هیئت هستم روح ام پر می‌کشد به سالهای جنگ. اولین بار که به جبهه اعزام شدم چهارده سالم بود ... .
تنوع تیپ و سن و سال هیئت کف العباس خیلی شبیه رزمندگان زمان جنگ است، از استاد حوزه تا کارگر ساختمان ونیروی فنی، از کارمند و دانشجو اتو کشیده تا کبوترباز وعشق لاتی ... از آقای شفیعی می‌خواهم از چگونگی سازماندهی هیئت در زمانیکه میزبان بیش از بیست هزار سوگوار حسینی هستند بگوید. می‌گوید: یک گروه مدیریت جایگاه(سخنران، مداح) را به عهده دارد، گروه دوم که هم آقایون، هم خانم ها هستند مسئول انتظاماتند، از آنجا که بخش قابل توجه ای از هزینه مجلس از نذورات عزاداران تهیه می شود، گروه سوم نذورات را جمع آوری میکند، یک گروه داریم که شاهد زحمت آنها فقط خود خدا است کارشون شتشوی ظرف هاست، به بهترین شکل ممکن کارشون را انجام میدهند.کارهای آشپزخانه بین چند گروه تقسیم می‌شود، مایک جمع ثابت حدود سیصدنفره در هیئت داریم که دراین ایام که ویژه است همسرانشان هم به کمک می‌آیند.
از پوست کندن سیب زمینی تا پاک کردن حبوبات به عهده آنهاست.برای اینکه به بهترین شکل از فضای آشپزخانه که غیر حرفه ای وموقت ایجاده شده استفاده کنیم، گروه "آشپزخورشت" ساعت دوازده شب کارش رو شروع می‌کند وبعد از نماز صبح آشپزخانه  تحویل "چلو پزها" می‌شود. واحد حمل ونقل تمام بیست وچهارساعت فعال هستند؛ یک وانت مزدا تحویلشونه که کار خریدها وجابجائی رو انجام می‌دهند. یک گروه قصاب هم داریم که از تحویل تا پاک کردن وخوردکردن گوشت را انجام می‌دهند. (درکنار آشپزخانه یک حسینه  ویژه خادم الحسین ها برپا شده که هم بانوان وهم آقایون هرشب مراسم سوگواری دارند تا فضای آشپزخانه معطر به ذکر ویادنام شهدای کربلا شود.) آقای شفیعی میخواهد رویائی که درعالم خواب دیده است را تعریف کند همکارانش برای گرفتن مشورت کلام اش را قطع می‌کنند؛ مکث طولانی می‌کند با کف دست اشکهای حلقه زده درچشم اش را پاک میکند، می‌گوید: شاید صلاح نیست بگویم خلاصه اش اینکه بارها درعالم خواب رفقای شهیدم رو دیدم که گفتند ما کنارتون هستیم. به آقای شفیعی میگویم چطور ممکن است چنین جمعی با این همه تفاوت تیپ وسلیقه وحتی با گرایش های متنوع سیاسی کنار هم قرار بگیرند وبدون چشم داشت مادی در دمای نزدیک به 45 درجه عرق بریزند و کار کنند. می‌گوید: "مدارا ومروت" رمز موفقیت هیئت کف العباس بوده، فرهنگ عاشورا یعنی مدارا ومروت. واقعه کربلا وقتی اتفاق افتاد که مردم آن زمان از مروت خالی شده بودند چنین جماعت بی مروتی، فرزند پیامبر خودشان را که برایشان دنیا وآخرت به ارمغان آورده بود را درصحرای کربلا بی رحمانه به شهادت رسانند.
چندین قرن هست که پرچم مظلومیت امام حسین با مدارا برافراشته مانده ... (آقای شفیعی شروع میکند به بیان خاطرات متعدد بامحوریت "مدارا ومروت" خاطرات او بخشی به زمان جنگ وبخشی به بیستُ دو سالی که خادم هیئت کف العباس بوده است بر می‌گردد که دراین میان ذهنم با خاطرات او همراه شده،خاطرات حضور درسوگواری های شهرهای مختلف درذهنم نقش می بندد) روزعاشورا "شهر مهاباد": مردم شهر که "اهل سنت" هستند به احترام عزاداران سینه زن، دو طرف خیابان صف کشیده‌اند؛ دختران سر خود را به زیر مانتو یکدیگر می‌برند، شال و روسری خود را از سر میکشند وبه زیر پای سوگواران که با شور حسین حسین می‌کنند می اندازند. 
روزعاشورا "شهر اراک": تعزیه خان ها از میدان مرکزی به سمت مصلی نمازجمعه درحرکت هستند،پسران ودخترانی که به غیر از روز عاشور به سمت مصلی نمی‌روند، دسته تعزیه خوان را اشک ریزان همراهی می‌کنند. روزعاشورا "شهر آمُل": هیئت عزاداران حسینی جوانانی شیک پوش با کت وشلوارهای یک دست و موهای آریش شده با انواع سازهائی که می نوازند یک گروه موسیقی شکل داده اندو از محل های مختلف شهربه سمت امام زاده ابراهیم درحرکت هستند، حُزن موسیقی واشعار مرثیه خوان، قرار اشکهای بانوان را گرفته، اشک خط چشم‌هایشان را به حرکت درآورده وبرگونه های سرخ شان رد سیاهی گذاشته. شب عاشورا "قشم، مسجدحضرت ابوالفظل علیه السلام": صاحب مسافرخانه ای که درآن اقامت دارم را درهیئت میبینم، میشناسم اورا، "اهل سنت" است.
مشکی پوش در حال پذیرائی است. نزدیک اش میشوم می‌پرسم: شما اینجا چکار میکنی؟ می‌گوید: مگر درنمازجمعه خودمان که شمارادیدم، گفتم تو اینجا چکار میکنی؟ ( به نماز جمعه اهل سنت قشم رفته بودم، بیش ازدو سوم جمعیت، جوانان بودند خطیب نماز جمعه، خطبه دوم اش را به واقعه عاشورا اختصاص داد. در بخشی از خطبه گفت: عاشورا درد بزرگی است که بر تن تاریخ اسلام مانده، نبایداین داغ فراموش شود تا دگر باره تکرار نشود.
خاطرات متعدد سفرهایم در ماه محرم که قرار است تبدیل به کتابی شود باعنوان "عاشورا محور وحدت وامنیت ملی" درذهنم نقش بسته است که آقای شفیعی می‌گوید: اگر فرهنگ مدار ومروت رو از عاشورا فرا بگیریم، برای همیشه تاریخ تاسوعا وعاشورای حسینی محور وحدت وامنیت ملی ایران خواهد شد. (هیئت کف العباس (ع) قم، تمام مناسبت های ملی و مذهبی به ویژه جمعه هر هفته مراسم دارد،  ویژگی  خاص این هیئت  ترکیب جمعیتی آن است که  باتنوع سنی، جنسی،سلیقه و فرهنگ ازنقاط مختلف شهر در آن حضور دارند. تمایل داشتم  اسامی خادمین هیئت کف العباس را در پانویس بیاورم که گفتند: ممکن است نامی از قلم بیافتد)
سید هادی سعادتمند
ارسال نظرات