۲۴ تير ۱۴۰۳ - ۲۲:۳۸
کد خبر: ۷۶۱۶۹۴
بازخوانی عملیات رمضان در تیر ماه ۱۳۶۱؛

رمضان المبارکی که سخت و تلخ تمام شد!

رمضان المبارکی که سخت و تلخ تمام شد!
پس از آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱، اقدامات نظامی ایران با عملیات رمضان (۲۲ تیر ماه ۱۳۶۱) در شرق بصره آغاز شد. خط و محدوده‌ی منطقه‌ی عملیاتی رمضان از کوشک در شمال آغاز می شد و تا رودخانه‌ی اروند در جنوب ادامه داشت.

پس از آزادسازی خرمشهر در سوم خرداد ۱۳۶۱، اقدامات نظامی ایران با عملیات رمضان (۲۲ تیر ماه ۱۳۶۱) در شرق بصره آغاز شد. خط و محدوده‌ی منطقه‌ی عملیاتی رمضان از کوشک در شمال آغاز می شد و تا رودخانه‌ی اروند در جنوب ادامه داشت. هدف عملیات رمضان که با رمز یا مهدی (عج) در ۵ مرحله اجرا شد آن بود که با حضور نیروهای نظامی ایران در پشت رودخانه‌ی اروند در شرق بصره و تسلط بر شهر بندری بصره، شرایط سیاسی و موقعیت نظامی مطلوب جهت پذیرش شرایط ایران برای پایان‌دهی به جنگ فراهم آید و در صورت عدم تحول در مواضع شورای امنیت سازمان ملل، شرایط برای ادامه‌ی نبرد آماده باشد. اما در این عملیات هدف‌های موردنظر تحقق نیافت و در واقع، این عملیات به دلیل عدم موفقیت در دستیابی به هدف، به یک سلسله عملیات جهت فشار نظامی به دشمن تبدیل شد.

آزادسازی شهر بندری خرمشهر در سوم خرداد سال ۱۳۶۱، از یک‌سو رژیم بعث عراق و حامیانش را غافلگیر کرد و از سوی دیگر این فتح برای رهبران ایران یک پیروزی بزرگ بود. همین امر سبب تغییر نگرش آن‌ها نسبت به تحولات جنگ و درنتیجه تصمیم‌گیری در ارتباط با ادامه‌ی جنگ شد. سرلشکر محسن رضایی، فرمانده‌ی وقت سپاه پاسداران، در این‌ زمینه چنین می‌گوید: «پس از فتح خرمشهر، رژیم بعث عراق قصد داشت یک آتش‌بس موقت و به‌عبارتی یک حالت «نه جنگ، نه صلح» بر ما تحمیل کند که می‌توانست تا ۲۰ سال هم طول بکشد. اگر پس از فتح خرمشهر آتش‌بس موقت را پذیرفته بودیم، دستِ‌کم چندین استان مرزی‌مان برای سال‌ها ویران می‌ماند و نمی‌توانستیم آن‌ها را بازسازی کنیم.»

بنابراین پس از بیرون راندن نیروهای عراقی از خاک ایران و بحث‌های متعاقب آن درباره‌ی آتش‌بس، یک توقف راهبردی در جنگ پیش آمد و برای رهبران نظامی و غیرنظامی ایران فرصتی فراهم شد تا اهداف نهایی و راهبرد کلی جنگ را بازنگری کنند. بر این اساس در اواخر خرداد ۱۳۶۱، جلسه‌ی عمومی شورای عالی دفاع برای بررسی مزیت‌های نسبی ادامه‌ی جنگ در خاک عراق تشکیل شد. در این جلسه اگر چه بیشتر فرماندهان نظامی بلند‌پایه و چهره‌های غیرنظامی شاخص ایران حاضر بودند. اما واقعیت امر آن بود که در جلسه‌ی تصمیم‌گیری شورای عالی دفاع، برخی از فرماندهان نیروهای سه‌گانه‌ی ارتش با توجه به نقطه نظراتی که در مخالفت با ادامه‌ی جنگ و وارد شدن به خاک عراق دارند، دعوت نشده بودند. به نظر می‌رسد یکی از سیاست‌های جمهوری اسلامی در ادامه‌ی جنگ پس از آزادسازی خرمشهر، جانشین کردن سپاه پاسداران به‌عنوان نیروی اصلی به‌جای ارتش در عملیات‌ها بود. چنانچه پس از آزادسازی خرمشهر، فرماندهی و هدایت عملیات‌ها برای تداوم جنگ، عملاً به شورای عالی فرماندهان سپاه پاسداران محول می‌گردد که اغلب افراد جوان و انقلابی بودند و یکی از دلایلی که باعث شد ‌شیوه‌ی اجرای عملیات نظامی در جبهه‌ها تغییر بنیادی کند و غالباً بر «امواج انسانی» تأکید گردد، انتقال مسئولیت فرماندهی جنگ از ارتش به سپاه پاسداران بود. امری که بعدها منجر به پیدایش اولین اختلافات فنی بین ارتش و سپاه در شیوه‌ی انجام عملیات‌ها شد. این اختلاف نظرها در عملیات رمضان نیز به چشم خورد؛ به طوری که در یکی از جلسات مربوط به چگونگی اجرای عملیات رمضان که بر اساس راهبرد ورود به داخل خاک عراق طراحی شده بود، هنگامی‌که صیاد شیرازی در آن جلسه شرکت می‌کند، متوجه می‌شود فرماندهان سپاه به‌صورت مستقل اقدام به طرح‌ریزی عملیات کرده‌اند و این مسئله اختلاف بین سپاه و ارتش را مشخص‌تر می‌کند و شاید یکی از علل ناکامی استراتژی تهاجمی ایران بعد از فتح خرمشهر و شکست در عملیات رمضان (تیر ۱۳۶۱) این بود که هماهنگی، وحدت و همدلی بین بدنه‌ی سپاه و ارتش قوی احساس نشد و این امر توسط رده‌های بالا و میانی ارتش و سپاه می‌بایست محکم می‌شد.

از طرفی صدام حسین بعد از شکست در خرمشهر، با تغییر رفتار و عقب‌نشینی از مناطق مرزی، سعی داشت ایران را در بن‌بست سیاسی قرار بدهد و جنگ را به‌صورت راکد نگه دارد. اجرای این تاکتیک (توقف جنگ) به نفع عراق و به ضرر ایران بود؛ چرا ‌که عراق هنوز بخش‌هایی از خاک کشور را در تصرف داشت و دوم آن‌که عراق فرصت می‌یافت تا به اوضاع داخلی خود رسیدگی کرده و آثار شکست را جبران نماید. از طرفی رکود جنگ باعث تضعیف روحیه‌ی رزمندگان ایران می‌شد و این وضعیت به لحاظ روانی وتبلیغاتی برای ایران خوب نبود.

به هرحال تغییر رفتار نظامی و عقب‌نشینی عراق از مناطق مرزی و تبدیل جنگ به یک حالت سیاسی– نظامی، این احساس را بین مسئولین ایرانی پدید آورد که باید در سطح راهبردی یک نفر را که بینش سیاسی دارد به صحنه آورد. از این دوره نقش هاشمی رفسنجانی در جنگ بیش از پیش نمایان گردید. ایشان با توجه به واقعیات صحنه‌ی عملیات و شناختی که از قابلیت‌ها و توان نیروهای خودی و نیز توان و ظرفیت‌های ارتش عراق به دست آورده بود، با پیشنهاد تئوری «جنگ جنگ تا یک پیروزی چشمگیر» به فکر تصرف یک منطقه‌ی استراتژیک از خاک عراق بود، تا بعدها بتواند جنگ را از طریق «مذاکره‌ی سیاسی» و از موضع برتر پایان بدهد.

به گفته‌ی علی صیاد شیرازی، بعد از عملیات بیت‌المقدس و فتح خرمشهر در خرداد ۱۳۶۱، صحنه‌ی سیاست به نفع جمهوری اسلامی برگشت؛ یعنی تا قبل از فتح خرمشهر تصور دشمنان این بود که ما توان دفع عراقی‌ها را نداریم؛ ولی زمانی که خرمشهر آزاد شد اصلاً ورق برگشت و صدامی که از قادسیه و پیروزی سخن می‌گفت تغییر موضع داد و ناگهان از پایان قادسیه دم زد. همچنین صدام ظرف مدت ۱۰ روز نیروهای خود را از ارتفاعات لب مرز خسروی تا قصرشیرین و سومار عقب برد. بنابراین نتیجه‌ی نبرد بیت المقدس، مسئولان ایران را در آزمایش سخت خدا که همان غرور حاصل از پیروزی بود قرار داد. صیاد شیرازی در ارتباط با چگونگی انجام و اجرای عملیات رمضان بیان می‌کند که بعد از عملیات بیت المقدس اطلاع دادند من و فرمانده‌ی سپاه (محسن رضایی) سریع به تهران برویم تا در خصوص عملیات راهبردی رمضان تصمیم‌گیری کنیم.

به گفته‌ی محسن رضایی در آن مقطع از جنگ، ایران برای تحقق خواسته‌هایش راه‌حلی جز اتخاذ استراتژی تهاجمی نداشت، چراکه ایران می‌خواست با انجام یک عملیات موفقیت‌آمیز دیگر، از پشتوانه‌ی محکمی در مذاکرات سیاسی برخوردار باشد. البته در ذهن فرماندهان و رزمندگان مطرح بود که اگر فرصت پیش آمد تا بصره و بغداد پیش بروند. همچنین هدف و شرط مذاکرات سیاسی از طرف امام، تنبیه صدام و گرفتن غرامت تعیین‌شده بود. البته امام بنا به دلایلی موافق ورود به خاک عراق نبودند؛ چرا که امام معتقد بودند: اولاً وقتی وارد خاک عراق می‌شویم، مردم به خاطر تعصبات وطنی از صدام پشتیبانی می‌کنند، در حالی که الان مردم حامی صدام نیستند و به صورت اجباری به جنگ می‌آیند. در آن صورت بهتر می‌جنگند. ثانیاً جهان عرب و حتی دنیا، پشت سر صدام قرار می‌گیرند و ما اشغال‌گر تلقی می‌شویم. ثالثاً به مردم عراق آسیب می‌رسد. مثلاً اگر وارد بصره شویم، در شرایط جنگی، مردم آواره یا کشته می‌شوند و تلفات مردمی زیاد می‌شود. از طرفی با این شرایط، رفتن پای میز مذاکره، مستلزم داشتن امتیازات سیاسی و یا نظامی و یا هر چیز دیگری است که طرف مقابل را ملزم به پذیرش خواستههای طرف مقابل کند.

به این ترتیب تصمیم برای تأمین اهداف محقق نشده و نیز برای جلوگیری از قدرت‌یابی ارتش عراق با انجام عملیات رمضان در تابستان ۱۳۶۱ ادامه یافت. اگرچه این تصمیم تجربه‌ای برای مسئولین سیاسی و فرماندهان نظامی ایران گردید که نباید در اوج گرمای تابستان خوزستان دست به حمله بزنند. چنان که در جلد ۲۳ از مجموعه تقویم تاریخ دفاع مقدس که توسط مؤسسه‌ی فرهنگی هنری مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده از این عملیات به دلیل هم‌زمانی‌اش با ماه مبارک رمضان در تابستان سال ۱۳۶۱ از آن با عنوان "رمضان در رمضان" یاد می‌گردد. به‌هرحال راهبرد ایران پس از فتح خرمشهر، تهاجم نظامی و بهره‌گیری از نیروی انسانی برای اجرای عملیات هم‌زمان در چند جبهه بود تا بتواند عراق را از تقویت نیروها و استحکامات دفاعی خود محروم کند. ولی این راهبرد، آن‌چنان نتیجه‌ی مطلوبی به بار نیاورد و ایران نتوانست به اهدافش برسد. دلایلی که برای شکست عملیات رمضان و استراتژی ایران پس از فتح خرمشهر مطرح می‌گردد، عمدتاً به تردیدها و اختلاف‌های به وجود آمده بین نیروهای نظامی اختصاص دارد. حسن کوسه‌چی دلایل ناکامی ایران در اتخاذ استراتژی تهاجمی پس از فتح خرمشهر را در وجود تردید و عدم وجود دیدگاه‌های مشترک بین فرماندهان نظامی سپاه و ارتش و نیز تصمیمات سریع و بی‌موقع در آن مقطع می‌داند. بهروز صفری‌کیا نیز به‌طورکلی در ارزیابی انجام شده، عوامل زیر را در ناکامی عملیات رمضان و طرح استراتژی ورود به داخل خاک بصره عنوان می‌کند:

  • با توجه به مخالفت امام در جلسه ی اول شورای عالی دفاع با ادامه‌ی جنگ در داخل خاک عراق، نوعی تردید بین رزمندگان جهت ورود به خاک عراق به وجود آمده بود
  • ضعف اطلاعات نیروهای ایرانی و عدم تصور صحیح از ارتش عراق در جنگیدن داخل خاک خودشان
  • کمبود تجهیزات زرهی و وسایل مهندسی نظامی
  • انجام عملیات در گرمای شدید تابستان
  • اختلاف‌نظر بین فرماندهان ارتش و سپاه.

بااین‌حال در ارزیابی کلی، ایران در عملیات‌های پس از فتح خرمشهر که اولین آن‌ها رمضان بود، نتوانست از برتری نیروی انسانی خود برای ساماندهی حملات وسیع و هم‌زمان در چند جبهه استفاده کند. همچنین نیروهای ایرانی زمان کافی برای اجرای تصمیم شورای عالی دفاع در خصوص طرح‌ریزی عملیات برای ورود به خاک عراق نداشتند. از طرفی دولت عراق طی دو هفته وقفه از قصد نیروهای ایرانی اطلاع یافته بود و در این فاصله زمانی به‌سرعت بر آمادگی خود افزوده بود. آن‌ها به دلیل اهمیت سوق‌الجیشی شهر بصره، انواع استحکامات شامل موانع مثلثی، احداث کانال، میدان مین و... را برای دفاع فراهم ساخته بودند. تحلیلی که در خصوص شکست راهبردی ایران پس از فتح خرمشهر وجود دارد، این است که محاسبات ایران برای ورود به خاک عراق، با محاسباتی که داخل خاک عراق انجام می‌شد متفاوت بوده است. با توجه به این‌که کشور‌های اسلامی در آن دوره درخواست پایان جنگ را داشتند، شاید بهتر آن بود که ایران می‌بایست به‌جای مانور نظامی از مانور سیاسی استفاده می‌کرد. اگر این‌چنین می‌شد درنتیجه، صدام در موضع ضعف قرار می‌گرفت، ولی ایران به ابزار نظامی متوسل شد که نتیجه‌ی آن ناکامی در عملیات رمضان و در ادامه دیگر عملیات‌های جنگ بود. صیاد شیرازی در تحلیل عملیات رمضان چنین بیان می‌کند که در آن عملیات حالت غرور به وجود آمده بود و البته یک مقدار هم ارتش و سپاه به طرف خود محوری رفتند. یعنی ارتش برای خودش می‌گفت من هستم و سپاه برای خودش می‌گفت من هستم. این دو تا «من» نمی‌جنگید. غلامعلی رشید نیز که از فرماندهان ارشد سپاه در دوران جنگ بود درباره‌ی شکست در عملیات رمضان چنین نوشته است: «فشار دشمن عامل اساسی نبود که ما عقب‌نشینی کردیم، مجموعه‌ای از توهم، ضعف و از‌هم‌پاشیدگی بود».

در هر حال در عملیات رمضان صحنه‌های سخت و تلخ زیاد بود؛ چرا که تعدادی از نیروهای رزمنده‌ی ایران به دلیل گرمای بالای ۵۰ درجه و تشنگی زیاد شهید شده بودند. البته باید به این نکته هم توجه داشت که ایران پس از فتح خرمشهر، تنها یک نوع تفکر را به صورت جدی دنبال می‌کرد و آن استراتژی تهاجم نظامی به خاک عراق بود، ولی در بخش استراتژی سیاسی، «دیپلماسی» ضعیف بود و چندان فعالیتی که بتواند محور حرکت شود و به کمک بیاید وجود نداشت.

 

منابع

  • نبی الله کریمی، تقویم تاریخ دفاع مقدس: رمضان در رمضان، جلد ۲۳، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۹۲
  • اکبر هاشمی رفسنجانی، «عبور از بحران؛ کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۶۰»، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران: دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی، ۱۳۷۸
  • احمد دهقان، ناگفتههای جنگ؛ خاطرات شهید سپهبد علی صیاد شیرازی، تهران. سوره مهر، چاپ ۱۸، ۱۳۹۳
  • محسن رضایی،درس های تجزیه و تحلیل جنگ ایران و عراق، تهران: دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه، ۱۳۷۴
  • محمد درودیان، سیری در جنگ ایران و عراق، جلد دوم، (خرمشهر تا فاو)، تهران: از انتشارات مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه
  • تاریخ شفاهی موزه انقلاب و دفاع مقدس ، مصاحبه با سردار محمد حسن کوسه چی، ۲۵/۱۰/۱۳۹۶، تهران: موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس.
  • تاریخ شفاهی موزه انقلاب و دفاع مقدس، مصاحبه با امیر سرتیپ عبدالحسین مفید، ۲۵/۸/۱۳۹۳، تهران: موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس.
  • تاریخ شفاهی موزه انقلاب و دفاع مقدس، مصاحبه با امیر مسعود بختیاری، ۲۲/۷/۱۳۹۳، تهران: موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس.
  • تاریخ شفاهی موزه انقلاب و دفاع مقدس، مصاحبه با امیر بهروز صفری کیا، ۲۴/۱۲/۹۶ و ۱۴/۲/۱۳۹۷ تهران: موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس.
  • مرکز اسناد و تحقیقات جنگ، خبرگزاری‌جمهوری اسلامی، گزارش‌های ویژه مرکز اسناد و تحقیقات جنگ،نشریه ویژه شماره ۴۵، ۷/۶/۱۳۶۱.
  • مرکز اسناد و تحقیقات جنگ، سند شماره ۷۶۹۱، کد ۱۸۸۳.
ارسال نظرات