۰۲ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۱
کد خبر: ۷۶۱۵۸۴
یادداشت؛

مردم سالاری دینی سدی در برابر لیبرال دموکراسی

مردم سالاری دینی سدی در برابر لیبرال دموکراسی
لیبرال دموکراسی پوپولیست ترین مدل حکمرانی دنیاست که اغواگرایانه همه را به سمت سراب سوق می دهد، اما مردم سالاری دینی، کارش هدایت رشدگونه مردم و مبارزه منطقی و جهادگونه با هوای نفس ملأ قوم و مزدوران آنهاست.

به گزارش خبرنگار گروه سیره امامین انقلاب خبرگزاری رسا، دهه شصت قرن بیستم میلادی، شروع یک انقلاب بود که به انقلاب جنسی معروف شد. انقلابی با پیشرانی زنان مثلا انتلکتوال یا روشنفکر و پشتیبانی مردان هرزه و چشم چران که حواسشان نبود چه بلایی بر سر نسل آینده و جامعه خود می آورند. اما هدایت این انقلاب جای دیگری بود. جایی که هدایت همه این جریانات را در اختیار دارد. کسانی که صحنه گردان اصلی ساختار سیاسی اجتماعی آمریکا هستند و آنها کسانی نبودند جز الیگارشی طرفدار برده داری نوین، طرفدار بهره کشی جنسیتی از زن، برای کسب درآمد بیشتر!

در واقع این دسته که قرآن از آنها به ملأ قوم یاد می کند، بسیار حساب شده هدایتگر ایجاد و تداوم این جریان شدند. ساختار الیگارشی به نحوی است که هر سرمایه دار برای دستیابی به مطامع و هوای نفس خودش، کمپینی بزرگ ایجاد می کند و با تزریق پول به قشرهای مختلف در عرصه سینما، موسیقی، ورزش،دانشگاه و صنوف دیگر، شروع به ایجاد قبح شکنی در مورد "تابوهای اجتماعی" می کنند.

نباید خیال کرد که صحبت از هم جنس بازی و برخی رفتارهایی که در قرن 21 تبدیل به رویه ای عادی شده است در آن سالها هم عادی بود؛ خیر جامعه ای که از دل رنسانس به تازگی عبور کرده بود و در مساله انقلاب صنعتی پای را فراتر گذاشته بود، کنار آمدن با این مساله برایش آسان نبود بلکه به شدت جامعه آن زمان، اینها را پس می زد و به هیچ نحو عادی نبود.

به تدریج با تزریقِ پول الیگارشها و ساخت فیلمها، ترانه ها، نوشتن رمانها، حمایت ورزشکاران معروف از آن تابوشکنی ها، توجیهات فلسفی و علمی دانشمندان علوم مختلف و سایر موارد، کمپین های آنها جمعیت بزرگتری مخصوصا از بین جوانان خام و جویای نام، به خود جذب می کرد و آنوقت این جمعیت تعیین کننده انتخابات در سیستم لیبرال دموکراسی می شد. یعنی دو حزب اصلی آمریکا همیشه رای دهندگان ثابت و سنتی خودشان را داشتند و زمانی می توانستند پیروز میدان رقابت باشند که بتوانند این چنین جریانات را به خود جذب کنند.

لذا آنجا که لیبرال دموکراسی در واقعیت یعنی پولوتاکراسی و حکومت پول و سرمایه و حکومت الیگارشی، انقلاب جنسیتی در غرب پیروز شد و هر چه جلوتر رفتیم تابوهای بیشتری را شکستند تا رضایت ظاهری هوای نفس جوانان اما در واقع رضایت ملأ قوم یا الیگارشی را کسب کنند. مساله ای که با ماهیت مردم سالاری دینی در تضاد کامل است. وقتی از تفاوت بنیادین لیبرال دموکراسی با مردم سالاری دینی علی رغم برخی نسبتا شباهت های ظاهری سخن می گوییم، چنین خروجی هایی مد نظر است که هر کدام از این دو مکتب چه تعاملی با ارزش های انسانی و اجتماعی دارد.

جمهوری اسلامی ام به کل مکتبی نوین را به جهان عرضه کرد. در انقلاب اسلامی دیگر ولایت بازار، ولایت پول و ولایت الیگارشی، حاکم نیست؛ بلکه ولایت از آن فقیه جامع الشرایط است که اگر همه دنیا هم علیه احکام الهی قیام کنند و بگویند ما انقلاب جنسیتی می خواهیم، مقابل همه کفر و فساد و فحشا و منکر آنها می ایستد و می گوید، حسبی الله! «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ لا إِلهَ إِلَّا هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ» (1)

رهبر معظم انقلاب می فرمایند:«امروز منطق لیبرال‌‌دموکراسى - این منطق و نظام فکرى که امروز کشورهاى غربى بر اساس آن دارند هدایت و اداره میشوند - از کمترین ارزش اخلاقى برخوردار نیست. هیچ ارزش اخلاقى در آن وجود ندارد، احساس انسانیت در آن وجود ندارد؛ در واقع دارند خودشان را رسوا میکنند، دارند خودشان را در مقابل نگاه قضاوتگرِ امروز ملتهاى دنیا و فرداى تاریخ، رسوا میکنند. ما این را به‌‌عنوان یک تجربه‌‌ى مهم باید براى خودمان حفظ کنیم و آمریکا را بشناسیم. آمریکا این است، نظام لیبرال‌‌دموکراسى این است. این در عمل ما، در قضاوت ما، در برخورد ما، اثر خواهد گذاشت و باید اثر بگذارد. آن [جبهه‌‌اى‌‌] که امروز در مقابل نظام جمهورى اسلامى قرار گرفته است و در قضایاى مختلف، در چالش با نظام جمهورى اسلامى است، یعنى دولت ایالات متحده‌‌ى آمریکا و دنباله‌‌روانش، این هستند، واقعیتشان این است، حقیقتشان این است: نسبت به کشتار انسانها و نسبت به کشتار مردم بى‌‌دفاع هیچ حساسیتى که ندارند هیچ، از ظالم و مرتکب جنایت دلخراش و جنایتهاى بزرگ - مثل آنچه امروز در غزه دارد میگذرد - دفاع و حمایت هم میکنند. این باید براى ما یک معیار باشد. یعنى ملت ایران، دستگاه فکرى ما، دانشجویان ما، روشنفکران ما، نباید این را فراموش بکنند؛ آمریکا این است؛ نظام قدرت غربى و پایه‌‌ى فکرى او که لیبرال‌‌دموکراسى است این است؛ این امروز در مقابل نظام اسلامى قرار دارد.» (2)

و این تفاوت بنیادین لیبرال دموکراسی یا "سبیل الغی" با مردم سالاری دینی یا "سبیل الرشد" است. لیبرال دموکراسی پوپولیست ترین مدل حکمرانی دنیاست که اغواگرایانه همه را به سمت سراب سوق می دهد، اما مردم سالاری دینی، کارش هدایت رشدگونه مردم و مبارزه منطقی و جهادگونه با هوای نفس ملأ قوم و مزدوران آنهاست. لذا مجدد در چالش بین لیبرال دموکراسی و مردم سالاری دینی، این مردم سالاری دینی است که پیروز میدان خواهد بود. انتخابات در جمهوری اسلامی صرف نظر از هرگونه نتیجه ای که دارد، این پیام را به جهان مخابره می کند و این رشد اجتماعی که در هر دوره از انتخابات و ایام الله انقلاب اسلامی با وجه بالاتری از آن روبرو می‌شویم، در سایه مردم سالاری دینی جمهوری اسلامی محقق شده است که از نعمات عظیم الهی به مردم ایران است. 

(1) سوره مبارکه نور، آیه 129

(2) بیانات در دیدار دانشجویان (۱۳۹۳/۰۵/۰۱)

ارسال نظرات