بررسی پژوهشی در ساحت فقه سیاسی
مقدمه: جشنواره علامه حلی جشنوارهای است که به منظور تجلیل از محققان جوان حوزوی برگزار میشود.
معاونت پژوهش مرکز مدیریت حوزههای علمیه، دبیرخانه جشنواره علامه حلی را در سال ۱۳۸۶ با اهداف: تقویت روحیه پژوهش در بین طلاب؛ زمینهسازی شناسایی نخبگان و حمایت از آنان؛ تقویت نگارش آثار علمی؛ افزایش رقابت طلاب در عرصههای علمی؛ زمینهسازی گرایش طلاب به مباحث تخصصی؛ جهتدهی فعالیتهای پژوهشی طلبه ها به سمت نیازهای پژوهشی حوزه تأسیس نمود.
از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در گفت و گو با حجت الاسلام میلاد مرادی پژوهشگر برتر حوزوی به بررسی پژوهش در حوزه و نقش جشنواره علامه حلی پرداخته است.
رسا - در خدمت حجت الاسلام میلاد مرادی، رتبه سوم سطح چهار جشنواره علامه حلی هستیم. لطفا خودتان را معرفی کرده و موضوع مورد پژوهش خود را به صورت اجمالی معرفی کنید.
میلاد مرادی هستم. متولد 1375 شهر تهران. که هم اکنون در سطوح عالی حوزه علمیه قم مشغول به تحصیل میباشم. موضوع پژوهش بنده پیرامون اتهام آقای کدیور به حضرت امام خمینی(ره) بوده است. با این توضیح که ایشان بیان می دارند که در ساحت فقه سیاسی حضرت امام، آبرو افراد برای حفظ نظام جمهوری اسلامی، ارزشی نداشته و میتوان مخالفان را با هر امر خلاف واقع و خلاف اخلاق؛ بی آبرو کرده و به اصلاح ایشان، مخالفان را از حیزانتقاع ساقط کرد.
رسا - آقای کدیور برای این ادعای خودشان به چه چیزی استناد میکنند؟
استناد ایشان به صوت درس ولایت فقیه حضرت امام در سال 1348 می باشد. که حضرت امام خمینی در جلسه هفتم درس خودشان برای مقابله با علمای درباری و افراد ساواک که به دستور دربار و شاه معمم شده و از لباس روحانیت سوء استفاده می کردند. آنجایی که امام خمینی(ره) فرمودند: « در بعضی هست که من الآن یادم نیست کجاست که تهمت هم به آنها... این تهمتی که از گناهان کبیره است، در یک همچو مواردی گاهی وقتها جایز میشود، گاهی وقتها هم واجب میشود؛ که این آخوند اگر آبرو داشته باشد، ساقط بشود در جمعیت.»
برداشت آقای کدیور از «روایتی که حالا یادم نیست»، روایت داوود بن سرحان در مقابله با اهل ریب و بدعت بوده و بر این برداشت ناصواب اصرار دارند.
رسا - لطفا این روایت را به صورت کامل توضیح دهید و با بحث درس حضرت امام(ره) نیز بررسی بفرمایید.
- در روایتی از داوود بن سرحان به نقل از رسول خدا برای مقابله با اهل بدعت میفرمایند:
««إذا رَأَیتُم أهلَ الرَّیبِ وَ البِدَعِ مِن بَعدی، فَأَظهِرُوا البَراءَهَ مِنهُم وَ أَکثِروا مِن سَبِّهِم وَ القَولِ فیهِم وَ الوَقیعَهِ وَ باهِتوهُم کی لایطمَعوا فِی الفَسادِ فِی الإِسلامِ وَ یحْذَرَهُمُ النَّاسُ، وَ لَایتَعَلَّمُوا مِنْ بِدَعِهِمْ؛ یکتُب اللهُ لَکمْ بِذلِک الْحَسَنَاتِ، وَ یرْفَعْ لَکمْ بِهِ الدَّرَجَاتِ فِی الْآخِرَةِ ؛ پس از من، هرگاه شکاکان و بدعت گذاران را دیدید، از آنان بیزاری نشان دهید و بسیار به آنان ناسزا گویید و دربارهشان بدگویی و افشاگری کنید و آنان را مبهوت و محکوم سازید تا به تباه کردن اسلام، طمع نکنند و و مردم از آنها برحذر شوند و از بدعت هاى آنها نياموزند تا خداوند براى شما در برابر اين كار حسنات نويسد و درجات آخرت را براى شما بالا برد.»
علماء و فقها از عبارت «باهتوهم» دو برداشت کاملا متفاوت داشته اند. گروه اول با استناد به آیات و روایت حرمت بهتان، مات و مبهوت شدن از استدلال را مراد از عبارت فوق دانسته ودر مقابل گروهی دیگر با دلیل لزوم حفظ مصلحت افراد جامعه از انحطاط وگمراهی بدعت گذاران، معنای بهتان زدن را مراد خود بیان داشته اند که بسیاری از فقها نظیر آقایان تبریزی و صانعی به صورت صریح با استناد به روایت باهتوهم نظر خود را جایز بودن بهتان برشخص مبتدع بیان کردهاند.
در این میان آقای کدیور معتقد است سخنان امام در این صوت، برگرفته از روایت «باهتوهم» بوده است و علت دیگری هم نداشته است ولی برخی دیگر گفتهاند امام این روایت را بررسی سندی نکرده اند که مجددا کدیور معتقد است که امام آنقدر آن را درست میدانستند که نیازی به بررسی سندی نمیدانستند. کدیور همچنین مدعی است این بحث از سال ۱۳۴۹ از کتب امام حذف شده است. ما همه آثار را از سال ۱۳۴۹ تا دهه ۷۰ بررسی کردیم و هیچ سندی مبنی بر حذف این مطلب مشاهده نشد ولی اینکه آقای کدیور چگونه آن صفحه را در کانال خود قرار داده است، خودش باید جواب بدهد.
کدیور خاطراتی از آقای فردوسیپور آورده است که او گفته ما سخنرانیها را به خود امام نشان میدادیم و ایشان در برخی موارد حذفیاتی داشتنند ولی ما در نتایج تحقیقی خودمان ادعای حذف را باطل و بیهوده میدانیم.
حضرت امام خمینی(ره) کتب فقهی مانند اجتهاد و تقلید را سالها قبل از ولایت فقیه نوشتند و بعد با نزدیکی به پیروزی انقلاب، ۱۲ جلسه درس ولایت فقیه و بررسی ادله روایی لزوم تشکیل حکومت توسط فقها و جایگاه فقها را تدریس کردند تا طلاب خود را منحصر به دعاخواندن نکنند.
امام خمینی(ره) وقتی ۱۰ روایت را در ذیل این بحث مطرح فرمودند، به روایت «الفقها امناء الرسل» اشاره کرده و فرمودهاند: ما حاکم امین میخواهیم که ملت به او پناه ببرند؛ حوزهها محل تدریس و امانتداری است و فقها، نایب امیرالمؤمنین(ع) و ولی امر مسلمین هستند. فرمودهاند: فقهایی که وارد دستگاه ظلمه و طاغوت شوند، سلطان جائر هستند و نمیتوانند امین باشند(مفاد روایت امین الله) و با امیننبودن این آخوندها لزوم متهم کردن فقهایی را که وارد دستگاه ظلمه شدهاند، مطرح فرمودند.
همانگونه که اطلاع دارید دو نقل از روایت امناء الرسل وجود دارد؛ پیامبر(ص) فرمودند: «الْفُقَهَاءُ أُمَنَاءُ الرُّسُلِ مَا لَمْ يَدْخُلُوا فِي الدُّنْيَا قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دُخُولُهُمْ فِي الدُّنْيَا قَالَ اتِّبَاعُ السُّلْطَانِ فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَاحْذَرُوهُمْ عَلَى دِينِكُمْ ؛... ؛ فقها جانشینان پیامبرند تا زمانی که داخل در امور دنیا نشده باشند و ورود به امور دنیا یعنی همکاری و همراهی با سلطان جائر و ظالم است.» در برخی از نقلها با عبارت «فاتهموهم» میباشد. بنابراین نظر امام خمینی(ره) نسبت به چنین فقهایی است نه هر مخالف حکومت اسلامی ضمن اینکه امام از واژه اتهام در مورد این آخوندها استفاده کرده است نه بهتان بستن.
باید اشاره داشت که حضرت امام(ره) در چندین جلسه قبل از صوت مورد استناد کدیور، به روایت وجوب اظهار علم از سوی علما اشاره داشتهاند. یعنی علما برای اینکه از لعنت خدا دور شوند، باید علم خود را در زمانی که لازم است ابراز کنند. حضرت امام در این زمینه واژه «روحانی درباری» را جعل فرمودند. روحانیونی که حداقل امور شرعی را رعایت نکرده و به دستبوسی شاه و همسر او میرفتند، مصداق آن بودند. با لباس روحانیت دعای سفر برای شاه میخواندند و شاه را ظلالله میدانستند.
رسا - اگر ممکن است در همین رابطه به علماء درباری نیز اشارهای داشته باشید.
پدیدهای نامیمون و نامبارک به نام «سپاه دین» توسط رژیم پهلوی و شخص شاه ایجاد شد با این هدف که روحانیون و برخی حقوقبگیران اوقاف و ساواکیها به کسوت روحانیت درآیند که برخی حتی در جلسات امام حضور مییافتند که بنابر منقولات بسیاری از شاگردان یکی از ساواکیها که بلد نبود عمامه ببندد، در جلسه درس ایشان لو میرود. بنابراین مصادیق روایت بَاهِتُوهُمْ تفاوت زیادی با مخالف سیاسی دارد. ظاهرا آقای کدیور خیلی اصرار دارد که از تعبیر «مدرسه آقای خمینی» استفاده کند به این مضمون که همه نظام به پیروی از امام این نظریه را اجرا و مورد عمل قرار دادهاند در حالی که این موضوع واقعیت بیرونی ندارد.
همچنین کدیور گزارههایی را مبنی بر درگیری هواداران حضرت امام(ره) و هواداران آقای روحانی مطرح کرده است که از بررسی صحت و سقم این گزارهها میتوان استنباط کرد موضوع فراتر از نزاع شخصی بوده زیرا فضای عمومی حوزه نجف مشی هواداران امام را برنمیتافتند و با آن آشنایی نداشتند. امام در تبعید بودند و از هر گروه و اندیشه حتی مجاهدان خلق هم خدمت امام میرسیدند بنابراین هر رفتاری که از سوی هواداران ظاهری امام رخ بدهد را نمیتوان مورد استنباط فقهی قرار داد.
آقای کدیور سه اتهام مطرح میکند و میگوید امام با یکی از این اتهامات برخورد نکردند و آن مسئله بهتان است. دو برخورد دیگر هم مواجهه با کسانی بود که به شهید صدر و امام موسی صدر تاخته بودند و امام در اعتراض، درس را تعطیل کردند و در نماز مغرب و عشاء برای اولین بار دچار اشتباه در رکعات میشوند.
افرادی مانند آقای کدیور که چنین اتهاماتی مطرح میکنند، میگویند از آنجا که فقه نمیتواند اخلاقمدار باشد لذا صلاحیت اداره اجتماعی را هم ندارد؛ این خواستهای است که چنین افرادی آن را در تعابیر خود پنهان میکنند و برخی از آنها، نزدیک به کذب است زیرا برخی گزارهها که به عنوان مستند این تفکر ارائه میشود، واقعاً به سختی قابل استنباط است. لذا اگر این مطلبی را که در مدعای کدیور وجود دارد که فقه به خصوص فقه سیاسی نمیتواند انگاره اخلاقی را بربتابد، ثابت شود در این صورت هر حرفی از طرف جمهوری اسلامی دروغ به مخالف و بهتان به آنان تلقی خواهد شد و این افراد با اعتبار وجود این انگاره خواهند توانست همه مرزهای اخلاقی و فقهی و شرعی را زیر سؤال ببرند و نظام فقه سیاسی امام را مبتنی بر این نوع تفکرات القاء کنند.
بنده بنابر فرمایش مقام معظم رهبری مبنی بر جهاد تبیین، برخود واجب دانستم در پژوهشی به صورت مبسوط به رد این ادعای آقای کدیور بپردازم که با عنایت اذات اقدس الهی موفق به کسب رتبه در جشنواره علامه حلی شدم.