به همت نشر معارف؛
کتاب «مسجد آبی» روانه بازار نشر شد
کتاب «مسجد آبی» نوشته محسن ذوالفقاری توسط نشر معارف منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، کتاب «مسجد آبی» نوشته محسن ذوالفقاری به تازگی توسط نشر معارف منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب مجموعه خاطرات و اقدامات شهید بهشتی از مسجد امام علی (ع) هامبورگ است.
پیش از این کتاب «تشکیلات بهشتی» به قلم همین نویسنده، شامل نظرات تشکیلاتی شهید بهشتی است که با موضوعبندی خوب تحقیق و تدوین شده است.
«مسجد آبی» در سه فصل «مقدمات و انگیزهها» «اقدامات و خاطرهها» و «سوالات و جوابها» تدوین شده است. در فصل اول شهید بهشتی از چرایی و چگونگی قبول مسئولیتشان و مختصری نیز از سفرشان به هامبورگ میگویند. فصل آخر مربوط به زمانی است که به ایران بازمیگردند و با سوالات مردم و خبرنگاران و بازجوییهای ساواک در خصوص سفرشان به آلمان و قبول بار سنگین امامت مسجد مواجه میشوند. فصل میانه که اصلیترین فصل کتاب هست اقدامات و خاطرات ایشان را شامل میشود که در مدت ۵ سال و دو ماه در آنجا مشغولیت داشتهاند. اصلیترین بخش این فصل گزارشی از فعالیتهای مرکز اسلامی است که در ۱۲ عنوان بیان شده است. ذیل هرکدام از سرفصلهایِ اقدامات نیز خاطرات و پیامهایی به بیان و قلم ایشان آمده است.
در معرفی این کتاب آمده است:
ایرانیان مقیم آلمان که عمدتاً تاجر، پزشک و دانشجو بودند گردهم درآمدند و جلسات مذهبی برای خودشان داشتند. آیتالله بروجردی با توجه به اخباری که احیاناً توسط تجار از هامبورگ به ایشان میرسید و نیز با شناختی که از آیتالله میرزا ابوالقاسم محمدی گلپایگانی داشتند، وی را در حدود سال ۱۳۳۰ ش (۱۹۵۱ م) به نمایندگی از سوی خود به هامبورگ فرستادند. با ورود و حضور ایشان در مدت کوتاهی جلسات و برنامههای مذهبی به شکل پررنگتری تداوم یافت. بعد از ایشان سید تقی طباطبایی این مسیر را ادامه دادند و جمعیت این جمع رو به فزونی یافت. بدین ترتیب در سال ۱۳۳۲ شمسی ضرورت ساخت مسجد مطرح شد.
این طرح مهم در قالب نامهای به سمع و نظر آیتالله بروجردی رسید. ایشان نیز ضمن موافقت، پیشاپیش مبلغ ۱۰ هزار تومن (معادل ۶ هزار مارک آن زمان) حواله کردند و شدند اولین بانیِ مسجد. در ادامه نیز تأکید فرمودند که: «مرغوبترین زمین برای این کار خریداری گردد. این مسجد باید در بهترین نقطه شهر که شایسته شأن مسلمانان و بیانگر همت والای آن باشد بنا شود» ایشان همچنین اصرار ورزیدند که مخارج خرید زمین و ساخت مسجد باید از پول پاک باشد. به هیئت مدیره ساختمان مسجد نیز تأکید فرمودند: «پولهایی را که حلال و حرام در آن مخلوط شده یا حتی پولهای مشکوک را از کسی قبول نکنید». دکتر بهشتی نیز با همین استدلال که «هر پولی لیاقت ندارد برای مسجد خرج شود»
سرانجام در روز نهم مهرماه ۱۳۳۶ (برابر با اول اکتبر ۱۹۵۷) زمین کنونی مسجد خریداری شد و به ثبت رسید تا با ساخته شدن آن چشمهای بینندگان نه به ظاهر و کالبد مسجد بلکه به جان و درونمایه مسجد روشن و منور گردد. انگار مسجد باید همینجا ساخته میشد تا اینگونه زلالیت معنویت الهی در مقابل زرق و برق تمدن غربی را به رخ بکشاند و آبی بشود بر آتش داغ غربپرستان.
بعد از فوت آیتالله بروجردی، آقای محققی حدود دو سالی بر مشکلات پیشآمدهی پیش پایشان صبر و مقاومت کردند. سپس تصمیم گرفتند به ایران بازگردند به امید اینکه گشایشی حاصل شود و با دست پر به آلمان بازگردند و یا یک نیروی تازهنفس جای ایشان را پر کند و مسئولیت ادامه فعالیتها را بر دوش بگیرد. ایشان نهایتاً در دی ماه ۱۳۴۲ بعد از ۸ سال فعالیت درخشان تصمیمشان را عملی کردند. با بازگشت ایشان به ایران روند کار ساختمان مسجد بهطور کامل متوقف گردید. هیئت ساختمانی مسجد به بانکهای آلمانی بدهکار شد. فشارها آنها به نقطهای رسید که نزدیک بود زمین مسجد را به حراج بگذارند. علاوه بر این روند کند اجرای ساخت مسجد و ناتمام ماندن ساختمان آن، موجبات نارضایتی و گلایههای شهرداری هامبورگ را هم فراهم ساخت. همین امر سوژه روزنامهها شد. بعد از حدود چهار سال از گلنگزنی مسجد که روزنامهها، آن موقع در مورد آن، مطالبی با تیترهای «شرقزمین در کنار آلستر» یا «منظره آلستر با مسجد» منتشر میکردند حال مقاله مینویسند با تیتر «مسجد متروکه»!
اما این وضعیت خیلی دوام نیاورد. خیلی زود مردم ایران نگذاشتند مسجد مایه آبروریزی و لکه ننگ برای مسلمانان بشود. محمد خسروشاهی یکی از بازرگانان ایرانی توانست نظر مثبت نمایندگان مردم و اتاق بازرگانی تهران را جلب کند و مشارکت مردم در ساخت مسجد را به کار بیندازد. مردم میتوانستند با پرداخت یک ریال اضافی از بابت مصرف قند و شکر وارداتی در ساخت مسجد هامبورگ کمک کنند. بدین ترتیب مبلغ ۴۰۰ هزار مارک به حساب مسجد واریز شد و تقریباً تمام بدهکاریهای مسجد به بانکها و شرکتهای مربوطه تسویه و دوباره ساخت و ساز مسجد از سر گرفته شد. قطره قطره یک ریالیهای مردم، وانگهی دریایِ مسجد امام علی شد. الحمدالله.
مشکل بزرگتر از پول، نبودِ امام بود. مسجد حدود ۲ سالی بدون امام و عالم دینی کجدار و مریز سیر کرد. فعالیتها حداقلی شده بود و ساخت مسجد به کندی هرچه تمامتر پیش میرفت. لذا آبان ۱۳۴۳ هیئت ساختمانی مسجد نامهای بدین منظور تنظیم کردند و برای آیتالله میلانی فرستادند.
آیتالله میلانی نظر قطعی و حتمیشان برای این سمت سید محمد حسینی بهشتی بود. کسی که از لحاظ علوم دینی متبحر و سرشناس است. از انقلابیون طراز است. به چند زبان خارجه (انگلیسی، فرانسه و عربی) مسلط است و حتماً و قطعاً قدرت فراگیری زبان آلمانی هم در کمترین بازهزمانی هم دارد. سرانجام دکتر بهشتی با تقاضای آیتالله میلانی و اصرار آیتالله شیخ مرتضی حائری و استاد محمد تقی فلسفی مسئولیت سنگین مسجد هامبورگ را پذیرفت. سپس آیتالله میلانی در تاریخ دوم فروردین ماه ۱۳۴۴ ش یعنی یک ماه قبل از حضور دکتر بهشتی نامهای به هیئت ساختمانی مسجد فرستادند و نوید حضور ایشان را دادند.
مسجد امام علی با حضور دکتر بهشتی آوازهاش در آلمان و اروپا پر شد. او ابتدا ساخت مسجد را تکمیل کرد و بعد به دنبال تسهیل ساخت انسان افتاد. پروژهای که خود ایشان آن را «سهل ممتنع» میدانستند. او با تسریع روند انسانسازی و ترویج اسلام ناب محمدی و تقبیح خرافات و بیبندوباریها مسجد امام علی را در دل اروپا همچون نگین فیروزهای پرفروغ کرد که نور آن هنوز که هنوز است فطرت پاک هر انسانی را روشنایی میبخشد.
اروپاییها و آلمانینشینها مسجد امام علی را به خاطر معماری آبیرنگش آن را مسجد آبی نامیدهاند. اما من معتقدم آن جمع کوچک مسلمان که اول از همه آروزی مسجدی داشتند و بعد اولین کمک مالیِ عالم فرزانه آیتالله بروجردی برای ساخت مسجد و بعدتر تمام تلاشهای ریز و درشتی که هرکسی برای ترویج تفکر اسلامی کشیدند و میکشند همچون رودهای زلالی هستند که در اقیانوس آبی مسجد امام علی جمع شدهاند و آن را به مرکز هدایتی تبدیل کرده که آثار و برکات آن تا قیامِ قیامت جاری و ساری است بر تمام مسلمانان جهان.
ارسال نظرات