سیری بر مشی مبارزاتی شهید آیتالله صدوقی
شيوه مبارزاتی شهيد صدوقى از جمله مسائل بسيار جالب و مهم انقلاب اسلامی در یزد محسوب میشود. بررسى اين شيوه توان هدايت و رهبرى او و در عين حال، سنجشهاى به موقع در مقابل عملكردهاى رژيم و مأموران را نشان مىدهد كه با درايت و دورانديشى خاص استفاده مناسب از موقعيتها را در پيشبرد اهداف خود تعیین میکرد.
نوشتار پیش رو به بررسی شیوههای مبارزاتی شهید آیتالله صدوقی با رژیم پهلوی میپردازد.
جذب نيروهاى مخالف
شهید صدوقی اولین فردی است که ایده جذب عناصری که در خدمت رژیم بودند را مطرح میکند. مهمترين گروهى كه در نظر او بودند ارتش و نظاميان بود. اعلاميه او در اواخر شهريور كه در كنار سپاسگزارى از عناصر مختلف، از ارتش نيز تشكر كرده بود و از آنها خواسته بود كه آلت اجراى نقشههاى شوم و ويرانگر مشتى بيگانه و بيگانهپرست نباشند، خود تأييد اين سخن است. مدام بر اين نكته تأكيد مىكرد كه: «داخل پليس و ژاندارمها هم كسانى هستند كه با ايمان و ديندار مىباشند و شب و روز از اين اوضاع مملكت و كار دولت ناراحت هستند».
مقاومت منفى
در مبارزات بزرگ ملت در كسب حقوق حقه حاكميت خويش از دست غاصبان، رمز موفقيت مردم تنها در قيام آنها نهفته نيست بلكه بيشتر به رهبران و هدايتكنندگان حركت بستگى دارد؛ كه با درايت، دورانديشى و موقعيتسنجى خود حركت را در فراز و فرودها، ركود و برخورد با موانع با مهارت پيش میبرند. در مبارزات شهيد صدوقى و هدايت مبارزه و مقاومت مردم به دست وى نيز مىتوان این شیوهها را دنبال و شناسايى كرد.
اولين گزارشها در مورد شهيد صدوقى از ساواك يزد به مركز، مربوط به تلاش او در ايجاد مركزى به نام «بنياد صدوق» در قم مىباشد. حركت ديگر تلاش در ايجاد «صندوق تعاون اسلامى» است. اين اقدامات سبب مىشود تا ساواك در نامهاى به وزارت دربار شاهنشاهى، از شهيد صدوقى به عنوان يكى از روحانيون طراز اول نام برده، به اهميت وجود او در برانگيختن مردم منطقه هشدار دهد.
سال 56، در مبارزات جايگاه خاصى دارد زيرا حركت رژيم نيز در برابر نفوذ روحانيت در اين سال از شكل ويژهاى برخوردار مىشود. در سير وقايع، از اين سال تا پيروزى انقلاب اسلامى است كه مشخصه رهبرى و تاكتيك شهيد صدوقى هويدا مىشود.
از اقدامات محلى شهيد در اين سال، ايجاد «جمعيت خيريه حضرت رضا(ع)» و تقاضا از پزشكان براى همكارى با اين جمعيت در درمان بيماران مىباشد. از دیگر فعالیتهای وی در این زمینه اعتراض به شهادت حاج آقا مصطفی خمینی، واکنش در برابر مقاله اهانت به روحانیت و مشارکت و برپایی جهلمهای قم و 29 بهمن تبریز است.
از اين زمان اعلاميه دادن و استفاده از سنت «چهله و چهلم» در مبارزات شهيد صدوقى مورد توجه قرار گرفت. شيوهاى جديد در مبارزات ملت بود كه با برگزارى چهلم درگذشت مصطفى خمينى از طرف شهيد صدوقى در مسجد حظيره شروع شد و با چهلم شهداى قم و تبريز ادامه يافت.
عدم درگیری
رويه جديدى كه شهید صدوقی در امر مبارزه در پیش گرفته بود، بعد از كشتار 17 شهريور شكل جديدى به خود گرفت. اين بار شعار ندادن با تعطيل عمومى اما بدون خروج از خانهها همراه شد. در حقيقت براى ابراز نارضايتى، تعطيل عمومى و در خانه نشستن، شكل تازهاى از اعتراض بود. اين سخن او تمايل رژيم به كشتار وسيع و در مقابل رفتار متناسب از سوى مردم را نشان مىدهد: «خيلى دلشان مىخواهد بلايى را كه در ميدان ژاله سر مردم آوردند، سر ما هم بياورند.»
سخنى كه از اين زمان مدام و بارها از شهيد صدوقى در مقابله با مأموران شنيده شد تأكيد به رفتارى در مردم بود كه احتمال بهانه يافتن و ايجاد درگيرى را به صفر مىرساند. «... شما را به خدا مبادا در مراسم چهلم سخنى از زبان جارى كنيد كه بهانهاى براى دشمنان باشد».
از جمله رويههايى است كه به سبب خوددارى مردم از رويارويى با عناصر رژيم، مأموران را منفعل كرده با ندادن بهانه به دست آنها مانع بروز حوادث خونين و يا تسويه حسابهاى مأموران با مردم مىشود. تأكيد بر عدم درگيرى به حدى است كه او گاه مجبور مىشود بيزارى خود را از هر كس كه به اين شيوه عمل نكند، عنوان نمايد. تعبيرى كه خود وى در مورد شيوهاش به كار مىبرد اصطلاح «جنگ سرد» است و در ادامه مىافزايد: «فعلا ايرادها و ظلمهايى كه بر سر ملت مىآيد، مىگوييم تا زمانى كه دستور برسد و سينه سپر كنيم و برويم جلوى مسلسل». اين سخن نشاندهنده پويايى حركت و مبارزه در نظر اوست و اين كه نوع و جريان مبارزه با توجه به عملكرد رژيم در يك حركت بازتابى تعيين شده به مورد اجرا در مىآيد.
عدم همكارى
پيوستن عدم همكارى و به اصطلاح خود وى «جنگ سرد» به اعتصابات، باب جديدى است كه در مبارزات مردم يزد گشوده مىشود. اولين بارقه اعتصاب در 18 آبان 57 خود را نشان مىدهد كه به درخواست وى «تا اطلاع ثانوى به جز قصابىها، نانوايىها، داروخانهها و ميوهفروشىها تعطيل مىشوند.» و جالب آن كه بانكها كه مراكزى دولتى به حساب مىآيند نيز به بقيه مردم مىپيوندند. همانطور كه پيش از اين ذكر شد، روشها و تاكتيكهاى مبارزاتى در مقابل عملكردهاى رژيم اتخاذ مىشد و در حقيقت عملى بود براى بىاثر كردن تلاش جديد مأموران و ايادى رژيم.
تظاهرات و اجتماعات گسترده
بعد از گسترش نارضايتى و انزجار عمومى، شيوه جديدى كه در كنار تعطيل عمومى به كارگرفته شد، تظاهرات گسترده و وسيع است كه نشانگر خشم عمومى مىتواند باشد. گزارشى از ساواك يزد به مركز مخابره مىشود كه از دو اعلاميه شهيد صدوقى سخن مىگويد كه در آنها توصيه شده «از اجتماعات كوچك به منظور اجراى مراسم سوگوارى استفاده ننموده، بلكه تمام اجتماعات عظيم را جهت رسيدن به هدف اصلى خود تشكيل دهند».
تأكيد به تظاهرات در كنار عدم همكارى و تعطيل كردن مراكز كسب سبب شد تا در تظاهرات 19/10/57 (سالگرد قيام قم) حدود 140 هزار نفر اهالى و مردم بخشهاى تابعه به همراه خود شهيد صدوقى شركت داشته باشند. در مورد نحوه عملكرد نيز معتقد است كه حركت از سطح يك شهرـ مانند يزدـ بايد به كشور و تعطيل عمومى سراسرى كشيده شود.
در این مورد متذكر مىشود: «هر تعداد از ما كشته شود، باز دستبردار نخواهيم بود». او در مبارزه مشوق ديگر نواحى نيز بود و شرط پيروزى را «وحدت و دست به دست هم دادن» مىداند. او مردم را به مقاومت و نترسى دعوت مىكند و اين كه هر كس تحمّل شكنجه و كشته شدن و سختى را دارد، در كنار مردم باشد.
شهيد صدوقى و ارتباط با امام خمینی
رويكرد اسناد ساواك به شهيد با معرفى او به عنوان نماينده امام خمينى (ره) در منطقه شروع مىشود و به دنبال آن دستورالعملى از مركز كه درباره صحت و سقم نمايندگى امام و حدود فعاليتهاى او به نفع امام، با زير نظر قرار دادن و مراقبت وى مخابرهمىشود. اين سند اولين ارتباط مكتوب ساواك با مسأله شهيد صدوقى رانشان مىدهد؛ در گسترش حوزه اطلاعاتى درباره شهيد صدوقى، او را از زمان آيت الله سيد حسين بروجردى، نماينده وى در منطقه ذكر مىكند و در جريان كنترل نامههاى وى به مشكل حوزه علميه يزد در سال 53 با فوت آيتالله مدرسى و تلاش شهيد صدوقى در حل اين مشكل اشاره مىكند.
شهيد صدوقى بعد از رحلت آيتالله بروجردى به عنوان پيرو ديدگاه امام خمينى و مرتبط با ديگر روحانيون مطرح مىشود. در سال 56 همزمان با مطرح شدن ايده جديد رژيم در تهاجم به روحانيت، يزد و شهيد صدوقى به طور برجستهاى مطرح مىشوند. نامهاى از امام (ره) از نجف خطاب به شهيد صدوقى در اسناد ساواك موجود است كه امام خمينى به مناسبت مجلس برزگداشت فرزندش، از وی تشكر مىكند.
هماهنگى و ارتباط با امام از سخنان خود شهيد صدوقى پيداست. او در زمينه مبارزه تأكيد مىكند: «ما تابع مراجع عاليقدر هستيم؛ هر طور بگويند عمل مىكنيم».
در دوره حضور امام در نجف اعلاميههاى ايشان در اسرع وقت به او مىرسيد. گاه راه رساندن اعلاميه، قرائت آن از پشت تلفن بود. اين امر اعتماد صرف امام را به او و در خط امام قرار داشتن او را مورد تأييد قرار مىدهد. به اين ترتيب، او يكى از رابطان افراد و حركت داخل كشور با نجف و امام بود. از نقاط مختلف كشور با شهيد صدوقى تماس برقرار مىشد و كسب تكليف مىكردند. اين كسب تكليف و ارتباط با امام را حتى در دوران مبارزه انجام مىداد.