طومار خونین سازمان تروریستی منافقین
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، بازخوانی طومار جنایتهایی که منافقین در حق مردم و به ویژه اصل آزادی بیان مرتکب شدهاند را در هیچ کجای تاریخ نمیتوان مثال زد. تشکیلاتی که در دهه 50 ناگهان به رویکردی مارکسیستی تغییر جهت داد و در دهه 60 بعد از اینکه خود را در راه نگهداشتن قدرت ناکام یافت، دست به سلاح برد. جریان منافقین در دهه 60 با شعار رهایی خلق از تور اختناق با استفاده از مسلسل را سرلوحه کار خود قرار داد اما امروز به کشتار بیش از هفده هزار ایرانی افتخار میکند.
سازمان مجاهدین خلق (منافقین) مطابق قوانین اساسی کشورهای مختلف بین المللی به جرم اقدامات مسلحانه مستحق حکم اعدام برای تمام سران و نیروهای تشکیلاتیاش است، جنایتهایی را مرتکب شدهاند که تنها حکم بخش کوچکی از آن جنایتها، اعدام و مرگ است. از ترورهای ناجوانمردانه و شکنجههای وحشیانهای که نمونههای آن را شاید بتوانیم در قرون وسطی پیدا کنیم تا ملحق شدن به کشور دشمن و انجام عملیاتهای نظامی علیه نیروهای ایران از آن جملهاند. عملکرد آنها به عنوان ستون پنجم صدام در شنود بیسیمها، سرقت اطلاعات نظامی حساس و رساندن آن به استخبارات عراق و ... را نباید فراموش کرد.
پس از عزل بنی صدر، منافقین عملاً وارد فاز نظامی، ترور و خشونت شدند. بنی صدر نیز از اوضاع استفاده کرد و توانست از ایران با لباسی زنانه فرار کند. منافقین طرح براندازی ضربتی سه ماهه را در دستور کار خود قرار دادند؛ اما بهمن سال 60 آخرین گروههای منافقین در تهران و سایر شهرهای ایران که مورد تعقیب امنیتی بودند، دستگیر و یا متلاشی شدند. آنها در طول این مدت دست به اقدامات وحشیانهای زدند که فیلم سینمایی ماجرای نیمروز برخی از آنها را به تصویر کشید.
آنها با شناسایی نیروهای کمیته و ... اقدام به دستگیری میکردند. آنها را به خانه تیمیهای خودشان میبردند و در آنجا با شدیدترین شکنجهها از نیروهای حزب اللهی پذیرایی میکردند. از غرق مصنوعی تا اتوی داغ و سایر ابزارهای شکنجهای که باعث میشد ذره ذره پوست آب شود. یکی از اقدامات ظالمانه آنها شکنجه وحشیانه دو نفر از نیروهای کمیته بود که تحت عنوان عملیات مهندسی از آن یاد میشود. عملیاتی که در آن منافقین به صورت وحشیانه با استفاده از اتوی داغ و آب جوش پوست نیروهای کمیته را کنده بودند و سپس آنها را زنده زنده در اطراف تهران چال کرده بودند. طالب طاهری و محسن میرجلیلی از جمله قربانیانی بودند که حتی بخشی از سازمان منافقین حاضر به پذیرش انجام این جنایت از سوی این سازمان نیستند و سعی میکنند مسئولیت این شکنجه وحشیانه را نپذیرند.
یکی دیگر از عملیاتهای وحشیانه سازمان مجاهدین خلق(منافقین) این بود که در پوشش کمیته، اقدام به برگزاری تورهای ایست و بازرسی در دل شهرها میکردند. سپس نیروهای آنها با شناسایی کسانی که حزب اللهی بودند، آنها را به گوشهای برده و اقدام به تیرباران مردم میکردند. گوشهای از تصویر این جنایت که در فیلم ماجرای نیمروز به تصویر کشیده شده بود، باعث نشان دادن عمق خوی وحشیگری منافقین بود. منافقین البته ظاهر اسلامی خود را حفظ میکردند. همین باعث میشد که برخی از عوام که مسئولیتهای مهمی را در دستگاههای قضایی و دادستانی داشتند، هنوز این باور را نپذیرند که بایستی با این گروهک که در حقیقت دارای تفکرات الحادی و مارکسیستی است، برخورد کرد. حتی برخی از مقامات و مسئولین بودند که پیش از بروز این خوی وحشیانه منافقین، از آنها حمایتهای سنگین مالی و معنوی میکردند.
منافقین سه ترور با استفاده از بمب گذاری را برای شخصیتهای اصلی نظام برنامه ریزی کردند. یکی از آنها در تاریخ ششم تیرماه به وقوع پیوست که متعاقب آن آیت الله خامنهای که در آن زمان یکی از شخصیتهای مهم شورای عالی انقلاب و نیز مسئولان مهم کشوری بود، در مسجد ابوذر حین جلسه پرسش و پاسخی که به دستور و تأکید امام خمینی(ره) برگزار میشد، ترور شدند. البته ایشان در این ترور ناموفق، تنها از ناحیه دست مورد جراحت قرار گرفتند.
فردای همان روز نیز منافقین با استفاده از دو بمب که یکی درون ضبط صوت مقابل شهید بهشتی و دیگری بر اساس اطلاعات منافقین بر روی ستون اصلی سالن جلسات حزب جمهوری اسلامی کارگذاشته شده بود، با عبرت گرفتن از ضربه ناموفقی که روز گذشته به آیت الله خامنهای زده بودند، این بار شهید بهشتی و 72 تن از یاران ایشان را به شهادت رساندند.
پس از مدتی مسعود کشمیری، از اعضای مهم شورای عالی امنیت ملی کشور سعی کرد بمبی را که سازمان جاسوسی آمریکا برایش آماده کرده بود را به درون بیت امام خمینی (ره) ببرد و در آن جلسه همزمان شهید رجایی، شهید باهنر و امام خمینی را یکجا ترور کند که این حادثه با هوشیاری تیم امنیتی و محافظتی بیت امام خمینی(ره) ناکام ماند؛ اما همین بمب در دفتر نخست وزیری منفجر شد و توانست کام شهید باهنر و رجایی را به شهد شیرین شهادت برساند.
پس از عملیاتهای متعدد دستگاه امنیتی کشور و شکست آخرین سران باقی مانده آن در ایران این گروهک از همان سال 60 آرام آرام خود را به خاک عراق رساندند و صدام نیز پادگانی را در حوالی استان دیاله عراق تحویل این گروهک داد. آنها سه عملیات نظامی رسمی را علیه نیروهای زمینی درگیر در جنگ رقم زدند. پس از قبول قطعنامه 597 از سوی جمهوری اسلامی ایران یکی از مهمترین عملیات دفاع مقدس یعنی عملیات مرصاد به دنبال عملیات فروغ جاویدان سازمان مجاهدین خلق(منافقین) شکل گرفت.
منافقین در این عملیات به هیچ کسی رحم نکردند. از زنده زنده خاک کردن مردم کرد درون گورهای دسته جمعی تا زنده زنده آتش زدن مردم مجروحی که در بیمارستانها بودند. وقتی هم که منافقین میدیدند راهی جز انتحار ندارند، با نارنجک خودشان را منفجر میکردند. عملیات مرصاد با عنایت خداوند متعال و ورود سریع نیروهای دلسوزی مانند شهید صیاد شیرازی توانست منافقین را سرکوب کرده و بسیاری از آنها را به سزای عملشان برساند.
امروز این پروندههای جنایت منافقین کافی است تا این سازمان تروریستی توسط تمام سازمانهای بین المللی که در واقع مطیع دولت آمریکا هستند را متقاعد کند که بهجای حمایت، آن را به دولت مستقر ایران تحویل بدهند تا مراحل پیگرد قانونیشان دنبال شود؛ اما آمریکا در سالهای گذشته به جای تروریستی اعلام کردن این سازمان، آن را از فهرست گروهکهای تروریستی خارج نمود و بهجای آن نام نیروهای رسمی نظامی کشور ایران را بهعنوان تروریسم معرفی کرد!