چرا پیک منافقین از تاجزاده تا شاهزاده را به خط کرده است؟
باوجود گذشت چند روز از برگزاری همایش اینترنتی منافقین با عنوان «برای نجات ایران» که با مدیریت اردشیرامیرارجمند و به شکل کلابهاوسی برگزار شد، اخبار بهدستآمده از فریب برخی از شرکتکنندگان این همایش و بروز اختلافات در میان طیفهایی از براندازان حکایت دارد.
این فریب سایبری از جایی آغاز شد که برگزارکنندگان این نشست در هنگام دعوت از عناصر سازمانی مرتبط با سرپل منافقین (اردشیر امیر ارجمند) در داخل کشور به این اشخاص تأکید کردهاند که این همایش در چارچوب حمایت از بیانیه میرحسین موسوی و طرح ۳ مرحلهای وی هست، اما پس از برگزاری همایش مزبور و ترکیب شرکتکنندگان که شامل تجزیهطلبان، ملیگرایان سکولار، مارکسیستها، نئولیبرال، جریانهای الحادی چون ملی-مذهبیها، عناصر مرتبط کانونهای شورشی و سلطنتطلبان مشخصشده است که هدف از این اجماع گروهکی هماهنگ کردن همه این اضداد به سود رضا ربع پهلوی بوده است.
در هنگام برگزاری این همایش رضا علیجانی از عناصر ضدانقلاب خارج از کشور طی تماسی با برخی از افراد برای شرکت در این همایش مدعی شده است که شعار موردتوافق همایش مزبور جهت همبستگی ملی، «از تاجزاده تا شاهزاده» هست و بر همین اساس افراد خارج از کشور را با شعاری غیر از شعار حمایت از بیانیه میرحسین موسوی به میدان آورده است.
گفتهشده است که رضا علیجانی عضو تشکیلاتی گروهک آمریکایی ملی‑مذهبی از جانب منافقین مأموریت داشته است تا شبکه داخلی ضدانقلاب را برای این همایش به خط کند. علیجانی در اوایل دهه شصت و در هنگام جنگ مسلحانه گروهکها علیه نظام عضو تشکیلات تروریستی آرمان مستضعفین بوده و تحت تأثیر آرای علی شریعتی سمپات منافقین گردیده است.
در دهه هفتاد و در اوج فعالیتهای روزنامههای زنجیرهای، علیجانی با هدایت شبکه نفوذ به ماهنامه ایران فردا نزدیک به گروهک نهضت آزادی نزدیک شده و زمینه همکاریاش با اصلاحطلبان رادیکال فراهم میگردد. این شخص پس از فتنه سال ۸۸ از کشور متواری شده و به پاریس مقر سیاسی منافقین میرود.
رضا علیجانی در طی حضور در فرانسه ارتباطات ازهمگسسته خود با گروهک تروریستی منافقین را بازیابی کرده است، این فرد در میان ضدانقلاب و هممسلکان خود نیز فردی بدنام است تا جایی که به دلیل رفتارهای سمپاتیک به نفاق از شاخه ملی‑مذهبیها در اروپا اخراج شده است. رضا تاجیک روزنامهنگار مقیم فرانسه درباره رفتارهای این عنصر تروریستی نوشته است:
علیجانی تلاش کرد، دوستان و مخالفان خودش را از گردونه حذف کند. او در این راه از هیچ کثافتکاری فروگذار نکرد؛ از نشت دادن اطلاعات تا تهمت و تخریب افراد، او فقط میخواست مرکز ثقل اپوزیسیون خارج از کشور باشد. در این راه او حتی از تهمت زدن به همسر خودش هم دریغ نکرد! اشاره این فعال سیاسی به دورانی است که همسر این سرپل نفاق به دلیل رفتارهای خشونتآمیز از جانب علیجانی از فرانسه به تهران آمده و به دلیل فشارهای روانی واردشده درگذشت.
از تاجزاده تا شاهزاده به خط شدند!
هماهنگ کردن عناصر گروهکی در داخل و خارج از کشور توسط شبکه مادر در اغتشاشات قابلتوجه است، علیجانی در این ماجرا نقش «پیک منافقین» را بر عهده داشته است. او در تماسهای ایمیلی و نیز تلگرامی با برخی از این عناصر به آنها اعلام کرده است که شبکه براندازی دانشگاه جورج تاون دچار شکست قطعی شده و سازمان سیا برای ادامه حیات اغتشاشات نیاز به یک شبکه تازهنفس دارد.
علیجانی به این افراد گفته است که میتوان زیر بیانیه تروریستی میرحسین موسوی جمع شده و همه عناصر ضدانقلاب از تاجزاده تا شاهزاده را متحد کرد. پیشازاین و در جلسه پاریس علیجانی، امیرارجمند و محمدجواد اکبرین با یکدیگر تفاهم کرده بودند تا براندازان داخلی و خارجی را به سود منافقین به خط کرده و میان آنها ارتباط ارگانیک ایجاد کنند.
محمد سهیمی از فعالان اپوزیسیون خارج از کشور روایت دقیقتری از این ماجرا را به دست میدهد. وی طی مقالهای مینویسد:
آخرین این همایشها روزهای جمعه و شنبه گذشته، ۲۱ و ۲۲ آوریل ۲۰۲۳، در پاریس برگزار شد. در آغاز که خبر این همایش منتشر شد، برگزارکنندگان ادعا کردند که این نشست در حقیقت همایش یاران خارج از کشور ممیر حسین موسوی و حمایت از بیانیه مدتی پیش ایشان است. ولی وقتی اسامی سخنرانان و همینطور سخنرانیهای برخی از آنها منتشر شد، برای بسیاری، ازجمله نگارنده، تردیدهایی جدی درباره نیت واقعی برگزارکنندگان واقعی این نشست به وجود آمد. این تردیدها وقتی تشدید شد که نگارنده به بخشی از سخنرانی نیره توحیدی که در همایش استنفورد نیز شرکت داشت، گوش کرد.
او سخنرانی خود را چنین آغاز کرد، از طرف شما [برگزارکنندگان] جناب رضا علیجانی از من خواستند که من هم از راه دور با شما صحبتی کنم و نظر کلی خود را دراینارتباط مطرح کنم. من با نقلقولی از طرف خود ایشان که هم ازلحاظ زبانی و هم ازلحاظ مفهوم سیاسیاش خیلی جالب بود به نظر من، شروع میکنم حرفم و که گفتند باید «از شاهزاده تا تاجزاده باهم متحد شویم» با چنین مضمونی؛ یعنی در این همبستگی ملی که باید ایجاد شود، بهعنوان اولین ضرورت لازم برای گذار از حکومت ما یک جبهه وسیع برای یک همبستگی ملی ایجاد کنیم که شخصی مثل مصطفی تاجزاده و شاهزاده رضا پهلوی، همه اینها را در بربگیرد!
سهیمی با تأکید بر روشن ابعاد این همایش چند پرسش را به این شرح مطرح کرد:
اولی آنکه آیا همایش برگزارشده برای حمایت از میرحسین و بیانیه ایشان بود یا برای تشکیل ائتلاف «از تاجزاده تا شاهزاده»؟ این دو نه معادل هم هستند و نه اصولاً ربطی به هم دارند!
دوم، آیا همانطور که توحیدی گفت که علیجانی با ایشان تماس گرفت، کسی که با زندانیان و فعالان سیاسی داخل کشور هم تماس گرفت و دعوت به شرکت کرد، علیجانی بود؟
سوم، اگر علیجانی با زندانیان و فعالان سیاسی داخل کشور تماس نگرفت، چه کسی با آقایان تاجزاده، سعید مدنی، احسان شریعتی و حسین رفیعی و همچنین افرادی چون کدیور و علیرضا رجائی در خارج از کشور تماس گرفت و دعوت به شرکت نمود؟
چهارم، آن شخصی که باشخصیتهای بالا تماس گرفت، به آنها درباره هدف این همایش چه گفت؟ آیا به این افراد گفته شد که برای حمایت از میرحسین و بیانیه او همایش برگزار خواهد شد و یا برای ائتلاف از تاجزاده تا شاهزاده؟
پنجم، آیا شخصی که با زندانیان و فعالان سیاسی داخل کشور تماس گرفت، به آنها اطلاع داد که از تجزیهطلبان و سلطنتطلبان هم دعوتشده و یا فقط از برگزاری همایش «حامیان بیانیه موسوی» حرف زد و با همین سخن آنها را برای ارائه فیلم و مقاله قانع کرد؟
این محورها و پرسشها از جانب ضدانقلاب بهخوبی نشان میدهد که هدف از برگزاری کلاس آموزشی برای عناصر داخلی و خارجی چه بوده است. ترکیب شرکتکنندگان در همپوشانی عناصر مؤثر بر گعدههای آشوب در میان فعالان صنفی، دانشجویان و برخی احزاب سیاسی با گرایشات رنگینکمانی (از مارکسیستها تا سلطنتطلبان و منافقین) علامت آن است که شبکه آشوب در تلاش میکند تا با ایجاد یک خط ممتد و نقطهچینی همه اضداد را اینبار در جای مناسب خودروی پازل قرار داده و بهتدریج آن را تکمیل کند.
برخلاف شبکهسازی صورت گرفته از سوی گردانندگان نشست جورج تاون این بار گروه هماهنگکننده تلاش میکند تا خطاهای قبلی را ترمیم کرده و اشتباهات اساسی گذشته را تکرار نکند. بازی دادن به مهرههای داخلی و تعیین نقش و نمای جدید برای هرکدام از عناصر نشانههای روشنی در خود دارد.
شبکه یابی جدید به معنای جنگ خیابانی یا ستاد انتخاباتی؟
استفاده از توان نیروهای اجتماعی داخلی برای اثرگذاری بیشتر روی تصمیمسازیهای خارجی نشانههای دیگری نیز دارد، تغییر گفتمان در سیاست ورزی برخی احزاب اصلاحطلب داخلی ازجمله حزب اتحادملت در روزهای پس از اغتشاشات نیز نشانهای بر هماهنگی آنها با خط جدید ترسیمی از سوی شبکه مادر است، حتی این تغییر گفتمان در سیاست ورزی به تصویب شورای سیاست گذاری این حزب رادیکال اصلاحطلب نیز رسیده و بهتمامی اعضای کمیته امور شعب و رؤسای شعب استانی این حزب ابلاغشده است!
شورای مرکزی این حزب تأکید کرده است که تغییرات کلان در ساختار و سیاستهای حکمرانی در پایان دهه ۹۰ به اینسو و انسداد به وجود آمده در نظام انتخاباتی کشور که انتخابات را از معنا تهی کرده و عملاً الگوی سیاست ورزی انتخابات محور پاسخگوی مطالبات جامعه سیاسی کشور نیست و ما به ضرورت تغییر گفتمانی به سمت «سیاستورزی جامعهمحور» حرکت کردهایم.
حزب اتحاد در جمعبندی نهایی خود تصریح کرده است که امروز دیگر نمیتوان از شرکت در انتخابات به هر قیمت دفاع کرد و جامعه نسبت به اکت سیاسی منتج به انتخابات از جانب اصلاحطلبان بیتفاوت شده است، به همین منظور باید ستادهای انتخاباتی را به سود یک خط جدید شبکه یابی کرد.
این حزب همچنین با تأکید بر راهبرد «جامعه توانا، دولت توانا» معتقد است، ما باید به سمت قدرتمند شدن جامعه و توانمندسازی نهادهای اجتماعی حرکت کنیم و به «سازمانیابی اجتماعی» کمک کنیم. گفته شده است که حذف بهزاد نبوی از معادلات پشت پرده در دوره سوم از حیات جبهه اصلاحات را باید به معنای در مدار رادیکالیسم این احزاب ذیل آشوب سازی با کُد مهسا باید خواند!
البته این کادرسازی جدید عناصرآشوب بازهم شکننده است، در ترکیبسازی جدید هرکدام از اضداد از ظن خود به شبکه جدید متصل شده است، برخی این نقطهیابی را به معنای جبهه سیاسی ضدانقلاب تفسیر میکنند؛ برخی دیگر آن را ستاد انتخاباتی میدانند و تعدادی دیگر آن را سرپل همکاری با گروهکهای بدنامی چون منافقین کردهاند، این تفسیرهای نامرتب برای آگاهان اشاراتی قابلتوجه دارد، ائتلاف جدید از تاجزاده تا شاهزاده خیلی زودتر از موعد مقرر به پایان خط رسیده است.