همهپرسی برای مردمسالاری یا برای گروکشی جناحی؟
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، همهپرسی خروج انگلیس از اتحادیه اروپا (موسوم به برگزیت) تبدیل به تجربهای عبرتآموز و محل بحث در علوم سیاسی گردید. برای برخی نظریهپردازان و تحلیلگران سیاسی، این پدیده به نوعی مرز میان دموکراسی سازگار با تخصصگرایی را با دموکراسی عوامفریبانهی تخصصستیز، که معمولا مرزی خاکستری و نامشخص است، به وضوح نشان داد.
همچنین از نظر برخی دیگر از پژوهشگران، مرز میان رفراندوم حقیقی در کارکرد درستش -که مبتنی بر نیازهای واقعیست- و رفراندوم جعلی -که ابزار جناحی بازیگران سیاسی عرصهی حاکمیت است- در فرایند انجام و نتیجهی این همهپرسی مشخص شد.
کوتاه سخن، عبرتی که جلوی چشم همه قرار گرفت این بود اگر رفراندوم به جای کارکرد درست خود، تبدیل به ابزار گروکشی سیاسی و جناحی برای غوغاسالاران شود، اتفاقا میتواند از بدترین موانع مردمسالاری حقیقی به شمار رود.
اخیرا رهبری معظم انقلاب با بیان چند پرسش ساده در مورد همهپرسی، لزوم تخصصگرایی در امور کلان کشور و پرهیز از غوغاسالاری و عوامزدگی را یادآوری کردند؛ از قدیم هم گفتهاند که انبر را به آتش بگذار تا گنهکار خود را رسوا کند! طبیعیست غوغاسالاران از این پرسشها برآشفتند، و با آب و تاب مغلطهها بافتند.
اما سخن ساده بود و پرسشها صریح: آیا امور گوناگون کشورداری تخصصی هستند یا غیرتخصصی؟
اگر کسی اعتقاد دارد بزرگ و کوچک امور کشور غیرتخصصی هستند و رای همگان در تمام آنها از ارزش مساوی برخوردار است، چه بسا واقعا جایی برای صحبت با چنین شخصی باقی نمیماند. اما اگر قبول داریم امور گوناگون کشورداری تخصصی هستند، آیا بهترین راه حل جمع بین نظر اکثریت و تخصصمحوری، این نیست که مردم متخصصین مورد اعتماد خویش را برای تمشیت امور گوناگون و گسترده در دورههای مشخص انتخاب کنند، چنانکه در نظام پارلمانی و رفت و آمد دولتها در تمامی کشورهای مدرن شاهد هستیم؟
پرسش دوم نیز سادهتر از پرسش اول: غوغاسالارانی که ساعت به ساعت بر طبل رفراندوم میکوبند و با انگیزههای جناحی، عوامگرایی و تخصصستیزی را به جای مردمسالاری بر مردم عادی قالب میکنند، بگویند کدام کشور توسعه یافته تا به حال چنین روشی انتخاب کرده؟ کدام یک از قبلههای آمال این جماعت، سیاستهای کلان استراتژیک و فراقوهای و فراجناحی خویش را، از جنگ سرد گرفته یا قبلش، تا بعدش و تاکنون به رای عمومی گذاشته است؟ برای مثال آیا خطوط کلی سیاست خارجی آمریکا -که در هیچ دولتی تغییر نکرده- تا به حال به رای عمومی مردم گذاشته شده؟ آیا آحاد مردم امریکا در چند دههی اخیر - چه در همان انتخاباتهای ریاست جمهوری و چه همهپرسی مجزا- گزینهای کاملا متفاوت و جدید در سیاست خارجی کشورشان برای انتخاب داشتهاند؟
هوچیگریهای عدهای پس از سخنان رهبری کاملا قابل درک است؛ پرسشهای ساده، غوغاسالاران را عصبی کرده.
حسین محمودزاده