چرا به فیلیمو بها میدهید!
سوپرمارکت سریالسازی
در بررسی فعالیت پلتفرمها دو رویکرد اصلی کاملا مشهود است، رویکرد اول شبیه ماهیگیری با تور است. ماهیگیر تورش را پهن میکند و هم زمان صدها ماهی، از انواع مختلف را صید میکند. رویکرد دوم مثل ماهیگیری با قلاب است که ماهیگر ساعتها منتظر میماند تا تک ماهی خاصش را صید کند. در این رویکرد دوم پلتفرمها احتمالا مبتنی بر«ارزش» و «کیفیت» به شکل گزینشی عمل میکند. با تمام گزینشی بودن و اهمیت کیفیت در رویکرد دوم، رویکرد اول است که مبتنی با منطق سرمایهداری و بازار آزاد است. در رویکرد اول پلتفرم همچون سوپرمارکتی است که باید همه کالاها را داشته باشد تا مخاطبش را از دست ندهد. این موضوع را میتوان ذیل گفتمان نئولیبرالیسم صورتبندی کرد. گسترش مگامالها و مراکز خرید غول پیکر، که از مهدکودک تا جواهر فروشی، میوه فروشی، نانوایی، کافه، کتابفروشی، قصابی و...را در خود جای دادهاند. به قول منتقدی که به زبانی طنز گفته بود فقط کافی است در این مراکز اجازه کسب «گورستان» هم بدهند تا دیگر از بدو تولد تا هنگام مرگ در همین مراکز خرید حضور داشته باشیم.
رویکرد پلتفرم «فیلیمو» در سریالسازی به شیوه اول برمیگردد یعنی پلتفرم تورش را پهن میکند و انوع مختلف را گرد میآورد. از این رو است که به شکل سوپرمارکتی عمل میکند تا مخاطبان بیشتری را راضی نگه دارد. سریالهای کمدی و طنز، معمایی، درام خانوادگی، رئالیتی شوهای گوناگون و... این رویکرد سوپرمارکتی که منطبق با سازوکار بازار سرمایه هم هست، خطراتی نیز دارد. مسئله اصلی محتوایی است که اگر نظارتی بر آن نشود جز ابتذال و سطحینگری، گفتمان دیگری را در چنته نخواهد داشت.
بازیگران اصلی شبکه نمایش خانگی
در دهه گذشته با جا افتادن موضوع پلتفرمهای داخلی نام «فیلیمو» بعنوان مهمترین پلتفرم شبکه نمایش خانگی همواره پررنگ بوده است. این سامانه که یکی از محصولات شرکت صباایده است، در بهمن ۹۷ با پخش نخستین سریال ایرانی اختصاصی خود یعنی«نهنگ آبی» وارد پروسه تولید سریال شد و تاکنون پیش از ۲۰ عنوان سریال ساخته است. در واقع «فیلیمو»، «نماوا» و «فیلم نت» سه ضلع اصلی شبکه نمایش خانگی هستند. شاید اغراق نباشد اگر در این بین سهم «فیلیمو» را بیش از 70درصد دانست.
مقایسه مداوم این پلتفرم در کنار پلتفرم نماوا و برنامههای آنها با مجموعههای نمایشی صدا و سیما از یک سو و قیاس میزان اشتراک این دو با نمونه موفق خارجی همچون نتفلیکس یکی از مهمترین و رایجترین مقایسههایی است که از بدو ورود و شروع به کار فیلیمو از سوی کاربران صورت گرفته است.
*ضرورت نظارت جدی و دقیق
آمار و ارقام منتشر شده از سوی فیلیمو نشان میدهد با وجود اعتراض کاربرانش به افزایش بی رویه هزینه اشتراک در برهههای مختلف از یکسو و محتوای سخیف و مبتذل برخی از سریالهای تولیدی آن از سوی دیگر، همچنان این پلتفرم بیشترین میزان مخاطب را داراست و از این رو به سبب فراگیری تماشای آن بین خانوادههای ایرانی ضروری است نظارت جدی و دقیق بر تولیدات آن وجود داشته باشد.
در واقع باید گفت تاثیرگذاری و توجه مخاطبان ایرانی به شبکههای نمایش داخلی که در سالهای اخیر از عمده تولیدات تلویزیون و سریالهای ترکی و حتی آمریکایی پیشی گرفتند، همچون تیغ دو لبهای است که استفاده از ظرفیتهای آن میتواند در جهت فرهنگسازی، آموزش و ترویج هنجارهای اجتماعی بسیار کارگشا باشد و از سوی دیگر سهلانگاری و بیتفاوتی به آن میتواند در درازمدت آثار سوئی را در راستای تخریب فرهنگی و فکری خانوادهها و فرزندان ایجاد نماید.
مروری بر تولیدات فیلیمو
در یک نگاه کلی موفقیت چند مدل امتحان پس داده از سریالها و مجموعههای نمایشی، سازندگان نمایشخانگی را به این صرافت انداخته که بدون خرج خلاقیت و اندیشه لازم از همان مسیر حرکت کرده و کمترین ریسکی را برای انجام و ارائه یک اثر نوآورانه و پرمحتوا ارائه ندهند.
حجم زیاد خشونت در مجموعههای فیلیمو همچون سریالهای«نهنگ آبی»، «زخم کاری» و «یاغی»، داستانهای عاشقانه چندضلعی و نافرجام که نسبتی با فرهنگ ملی و دینی ایرانی ما ندارد و همچنین فرهنگ زندگی اشرافیگری و تجملگرایی که در سریالهای «مانکن»، «هم گناه»، «میخواهم زنده بمانم»، «جزیره» و «جیران» آشکارا تبلیغ میشود، تاحدی که این سریالها از مجموعههای ترکی ضعیفتر و مخربتر و از نظر اخلاقی زنندهتر است؛ تصویر سیاه و نکبتبار از فقر و فلاکت زندگی در ایران که موضوع سریال «ملکه گدایان» بود و به زبان هجو هم در سریال «روزی روزگاری مریخ» به آن پرداخته شد، فراوانی سریالها سخیف و مبتذل در قالب آثار طنز و کمدی چون سریالهای «هیولا»، «دراکولا»، «مردم معمولی»، «خوب بد جلف رادیو اکتیو»، «ساخت ایران۳»، «نیسان آبی»، «قبله عالم» و «جادوگر» و برنامه «جوکر» از جمله مهمترین مشکلات محتوایی برنامهها و سریالهای نمایش خانگی فیلیمو است که با وجود اینکه شاید بتواند در ابتدا مخاطب را جذب نماید اما سرانجام آثار مثبت و مفیدی را در ذهن و روح آن به جای نخواهد گذاشت.
با همین نگاه کلی به محتوای سریالهای تولیدی فیلیمو از سال ۹۷ تاکنون میتوان براحتی دریافت که این پلتفرم بشدت ضعیف عمل کرده است و نه تنها اثر ماندگار و ارزشمندی تولید نکرده البته شاید با اغماض بتوان دو سریال «آقازاده» و «سقوط» را بدلیل موضوع جسورانه و حساس خود از این لیست مستثنی کرد.
این درحالی است که شبکههای نمایش خانگی در سراسر جهان باید هر لحظه خود را بهروز نگه دارند و با تولیدات باکیفیت و درجه یک برای نگهداشتن مخاطبان تلاش کنند اما در ایران ما شاهد تولیدات بسیار ضعیف، سرمایههای مشکوک و مخاطبان ناراضی شبکههای نمایش خانگی هستیم که صد البته کم کاری تلویزیون در سالهای اخیر در مهاجرت مخاطبان از تلویزیون به شبکه نمایش خانگی نقش به سزایی داشته است که خود بحث مفصلی است
مسئله نهاد ناظر بر شبکه نمایش خانگی
سوال اساسی که برای هر انسان عاقلی مطرح میشود این است که چرا باید با وجود کارنامه ضعیف فیلیمو این پلتفرم همچنان در عرصه نمایش خانگی یکه تاز باشد و چگونه میشود چنین فضای تاثیرگذاری در عرصه فرهنگی بدون نظارت، آزاد و رها به فعالیت خود ادامه دهد؟
نکته اینجاست که با تمام تلاشهای تیم جدید ساترا، هنوز در کشور متولی قانونی نظارت بر شبکه نمایش خانگی بصورت شفاف مشخص نیست تا با اختیارات قوی و قانونی نظارتی جدی بر این عرصه رها شده داشته باشد و هنوز بعد از یک دهه موقعیت قانونی صداوسیما و ساترا بهعنوان ناظر شبکه نمایش خانگی، همچنان محل شک و تردید است.
دعوای ساترا و فیلیمو بر سر نداشتن مجوز سریالهایی چون «میخواهم زنده بمانم» و این آخری سریال « سقوط»، همچون آتشی زیر خاکستر بود و هربار با ادامه پخش این سریالها توسط فیلیمو و نافرمانی آشکار این پلتفرم و رویه غیر تعاملی آن در عدم تمکین از قانون سبب شده تا عملا ساترا و ریاست سازمان صداوسیما هربار بازنده باشند و فیلیمو بدون کنشمندی و تلاش چندانی پیروز از این میدان بیرون بیاید. نتیجهای که قطعا به نفع پیکره نظارتی در کشور نخواهد بود.
قطعا وجود «قانون بد» بهتر از «بی قانونی» است و اگر همین قانون نصف و نیمه هم با جدیت اعمال نشود دیگر فضای پلتفرمها کاملا بی در و پیکر خواهد شد. ساترا یک سازمان نوپا و با مشکلات و مسائل عدیده داخلی و خارجی است. حتما اشتباهاتی هم داشته و میتواند مثل هر سازمان جوان دیگر هم داشته باشد. اما نکته اصلی اینجاست که پلتفرمها باید با اعمال قانونی جدی و سختگیر تابع همین سازمان باشند.
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی: مسئولیت صدور مجوز صوت و تصویر فراگیر به صداوسیما واگذار شده است
نکته مهم در این باره این است که طی روزهای گذشته حجت الاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی گفته است: «خوشبختانه مسئولیت صدور مجوز صوت و تصویر فراگیر به صداوسیما واگذار شده است. شبکه نمایشخانگی و به ویژه تولید سریال و محتوا در رسانههای صوت و تصویر فراگیر با مجوز و نظارت سازمان ساترا انجام میشود و جا دارد از ساترا تشکر ویژهای داشته باشیم».
دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی، خاطرنشان کرد: «همه دستگاههای حاکمیتی باید با صدا و سیما هماهنگ باشند چون تعدد حاکمیتی آسیب میزند و بایستی وحدت رویه حفظ شود».
در تحلیل آخر آشکارا میتوان این نکته را دریافت که اگر ساترا، مرجعیت و شأنیت خودش را از دست بدهد، امکان فعالیت اشخاص مجهول الهویه و معاند با نظام و انقلاب با نام هنرمند در نمایش خانگی به سهولت فراهم میشود و طبیعی است تولیدات این اشخاص در جهت تخریب اهداف و ارزشهای انقلاب و اسلام و حتی بنیان خانواده باشد. از این رو مسئولان فرهنگی گرچه حالا نیز بسیار دیر است اما باید زودتر اقدام کنند.