شماره ۵۵ فصلنامه علمی «پژوهشهای تاریخی» منتشر شد
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 55 فصلنامه علمی «پژوهش های تاریخی» صاحب امتیازی دانشگاه اصفهان و مدیرمسئولی اصغر منتظر القائم با سردبیری علی اکبر کجباف منتشر شد.
این فصلنامه در 6 مقاله و 114 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
مدرسه و روزنامه در زنجان عصر مشروطه؛ چالشها و موانع
عباس قدیمی قیداری؛ حسن رستمی
چکیده: در دورۀ قاجار مظاهر تمدنی جدید، نخست در کانونهای نوگرایی چون تهران و تبریز تأسیس شد و سپس بهتدریج با وجود موانع متعدد به ولایات دیگر راه یافت. از میان نهادها و مظاهر جدید از مدرسه و روزنامه نام برده میشود که در تحول اجتماعی و فکری جامعه تأثیر بسزایی داشتند. در شهر زنجان، با وجود قرارگرفتن این شهر در سر راهِ دو کانون مهم تهران و تبریز، مظاهر تمدنی با تأخیر شکل گرفت که این موضوع معلول ساخت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زنجان بود. با این حال نهادهای جدید بهتدریج، تأثیرشان را در جامعۀ زنجان در میان برخی طبقات و گروهها بر جای گذاشتند. این مسئله تاکنون موضوع یک پژوهش مستقل واقع نشده است و جای خالی آن در مطالعاتِ مربوط به چگونگی و روند استقرار مظاهر تمدنی جدید در ولایات مختلف احساس میشود. پژوهش حاضر درصدد است تا چگونگی استقرار مدرسه و روند آشنایی جامعۀ زنجان با روزنامه و روزنامهخوانی و کوشندگان این مسیر را با تبیین موانع و دشواریها، آثار و نتایج بررسی کند. براساس مدعای پژوهش، با توجه به فضای نسبتاً آزاد عصر مظفری و همکاری عناصر اجرایی دولت و تجددخواهان، مظاهر جدید در زنجان تأسیس و با موفقیتهایی همراه شد؛ اما رقابتهای علما در قالب گروههای مخالف یکدیگر که بر اقشار مختلف تأثیر داشتند، موانع جدیای را در مقابل مؤسسات جدید و علاقهمندان مظاهر جدید ایجاد کرد. این مقاله با اتکا بر منابع اصیل، روزنامهها و اسناد آرشیوی و خاندانی به روش توصیفی – تبیینی مسئله را بررسی کرده است.
مقبولیت اجتماعی خلفای فاطمی در پرتو کارکرد نشاط اجتماعی آیینهای مردمی
محمدرضا بارانی؛ نرگس ملک
چکیده :خلافت فاطمی در قاهره، برای تقویت جایگاه سیاسی و اجتماعی، به مقبولیت مردمی نیازمند بود تا در برابر خلافت عباسیان و پیروان اهل سنت مصر توانمند باشد. رویکرد خشونتبار آنها در مغرب، آسیبهای فراوانی به خلافت فاطمیان وارد کرد و مقبولیت اجتماعی را از دست دادند؛ بنابراین بررسی رویکرد آنها در به دست آوردن مقبولیت مردمی و کارکرد نشاط اجتماعی از بایستههای پژوهش دربارۀ فاطمیان است. نوشتار کنونی با روش توصیفی و تحلیلی و با رویکرد تاریخی، کارکرد نشاط اجتماعی آیینهای مردمی مصر را در مقبولیت اجتماعی خلفای فاطمی واکاوی کرده است. در این زمینه، مقاله برای روشنشدن تأثیر نشاط اجتماعی در مقبولیت مردمی، کارکرد فرهنگیآموزشی و کارکرد اجتماعی نشاط اجتماعی را در زمینۀ توانمندسازی و مقبولیت خلافت فاطمیان برای رویارویی با خلافت عباسی و همراهکردن مردم مصر با اندیشههای تشیع بررسی کرده است. بررسیها نشان داد برگزاری آیینهای مردمی با کارکردهای سهگانۀ فرهنگی نشاط اجتماعی شامل کارکرد نمادین، کارکرد آموزشی و کارکرد تحملپذیری و نیز کارکردهای سهگانۀ اجتماعی نشاط اجتماعی شامل کارکرد نظارت اجتماعی، کارکرد سرسپردگی به خلفای فاطمی و کارکرد انسجام اجتماعی در زمینۀ اهداف فاطمیان بسیار راهگشا بوده است؛ همچنین مقبولیت مردمی خلافت فاطمی را به همراه داشته است.
تحلیلِ اسطورهشناختی و روانشناختیِ برخی از اساطیر تواریخِ محلی؛ مطالعۀ موردی: متونِ تاریخنگاری محلیِ اصفهان، خراسان و ایالاتِ ساحلی خزر تا قرنِ 9 ﻫ. ق
امیر آغایلی
چکیده: تاریخهای محلی با وجود تمایزات و ویژگیهای مختصِ هر اثر، اشتراکاتِ شکلی و محتوایی درخور توجهی دارند؛ ازجمله اشتراکاتِ موضوعیِ تاریخهای محلیِ سنتی، وجودِ برخی روایاتِ اساطیری است و در رابطه با محلی است که دامنۀ جغرافیایی کتاب به آن محدود شده است. در این پژوهش تلاش خواهد شد تا با اطلاق و کاربستِ مقولات و مفاهیمِ اسطورهشناختی و روانشناختی، به معانی و مفاهیمِ ژرفتری در پسِ ظواهرِ این اساطیر دست یافت. مفاهیم و مقولاتی همچون کهنالگو، مرکز، نمونۀ مینوی، اسطورۀ آغاز، ناخودآگاهِ جمعی و... لایههایی از معنا را از حجاب خارج میکند؛ زنجیرهها و شبکههایی از معنا که غالباً معطوف به تقویتِ شکیبایی و تابآوریِ شعلۀ لرزانِ هستیِ انسان در برابرِ مرگ و نیستی است. در عینِ حال این اساطیر، کارکردهایی همچون ارائۀ سرمشق و الگو نیز ایفا میکنند. از چشماندازِ فردی- در مقابلِ رویکردِ جمعیِ اشارهشده در عباراتِ فوق- و بر مبنای رویکردِ روانکاوانه نیز میتوان این اساطیر را تحلیل کرد. از این منظر، مضمونِ بسیاری از این گزارهها ذیلِ دو مقولۀ «تقدس» و «تشخص» طبقهبندی میشود. براساسِ نظریۀ تحلیلِ رفتارِ متقابل و به انضمامِ نظریۀ بازیها، نیتِ ناخودآگاهِ نهفته در پسِ این قبیل اسطورهها و مضامین، ایجادِ آرامش و تسکین از پیِ بازیِ «من برترم از تو» است. در این مقاله، با تمرکز بر تواریخِ محلی و با بهرهگیری از مفاهیمِ نظریِ اسطورهشناسانه و روانشناسانه و با رویکردِ تحلیلی، موضوعِ مذکور بررسی شده است.
نقش نامۀ سری پروکوپیوس در شکست حملۀ شاهپور دوم به سوریه در سال 359م.
احمد الحواط؛ محمدتقی ایمان پور؛ پدرام جم
چکیده :با روی کار آمدن شاهپور دوم ساسانی ( 379-309م)، منازعات ساسانیان و رومیها وارد مرحلۀ جدیدی شد. سیاست شاهپور دوم در این دوره، دستیابی به شهرهای ثروتمند سوریه بود. برای تحقق این هدف، او سهبار در دهۀ 340 م. تلاش کرد ازطریق تصرف شهر نصیبین و عبور از بخش علیای رود فرات وارد سوریه شود که هر سهبار ناکام برگشت. شاهپور دوم در سال 359م. به پیشنهاد آنتونیوس، یکی از سرداران رومی، تصمیم گرفت اینبار از بخش میانی رود فرات بهطرف سوریه پیشروی کند که اینبار هم با شکست مواجه شد. هدف از این پژوهش پاسخ به این سؤال اساسی است که چرا شاهپور دوم با وجود انتخاب تاکتیک جنگی جدید، یعنی حملۀ مستقیم به سوریه در جنگ 359 م. شکست خورد. به نظر می رسد نامۀ سری پروکوپیوس، یکی از سفرای رومی در ایران که توانست مخفیانه برنامۀ جنگی شاهپور را برای حملۀ مستقیم به سوریه به اطلاع رومیان برساند، در این شکست نقش اساسی داشت؛ زیرا رومیها پس از اطلاع از نقشۀ جنگی شاهپور دوم، اقدامات مختلفی ازجمله تقویت دفاعی ساحل فرات، تخریب یا محافظت از پلهای آن، رویارویینداشتن مستقیم با سپاهیان شاهپور و حضور در قلاع دفاعی شهرها در بینالنهرین را در پیش گرفتند. با این استراتژی، آنها موفق شدند تا با اقدامات بازدارنده، از پیشروی سپاهیان شاهپور در سوریه جلوگیری کنند. با توجه به اینکه که تا کنون دربارۀ نقش نامۀ سری پروکوپیوس در شکست شاهپور دوم در جنگ سال 359م.، پژوهش مستقلی انجام نشده است، بنابراین در این پژوهش تلاش شده است که با تکیه بر منابع نوشتاری کهن رومی، شواهد باستانشناسی و ارزیابی موقعیت جغرافیایی منطقه و با رویکرد تاریخی و روش توصیفیتحلیلی، دلایل ناکامی حملۀ شاهپور دوم به سوریه و نقش نامۀ سری پروکوپیوس در این شکست بررسی شود.
تحول گفتمان جبهۀ ملی چهارم از مشروطهخواهی به جمهوریخواهی
محمدحسین ایوبیان؛ حجت فلاح توتکار؛ عبدالرفیع رحیمی
چکیده: اگرچه پس از انحلال جبهۀ ملی دوم و بهویژه بعد از قیام 15خرداد 1342، در برخی نیروهای خارج از کشور جبهۀ ملی – همچون ابوالحسن بنیصدر و همراهانش– گرایشهای جمهوریخواهانه شکل گرفته است که آن نیز وامدار گرایشهایی در جبهۀ ملی اول، تحت هدایت دکتر حسین فاطمی بود، در نیروهای داخلی نیز افرادی چون داریوش فروهر آن را پذیرا بودند؛ با این حال گفتمان غالب جبهۀ ملی چهارم از هنگام تأسیس تا چند ماه پایانی حکومت پهلوی «مشروطهخواهی و حمایت از قانون اساسی» بود و در ماههای پایانی منتهی به انقلاب، این گفتمان بهسوی جمهوریخواهی حرکت کرد. برای شناخت علل و چگونگی روند این امر، بیواسطه، مواضع گفتاری و شنیداری جبهۀ ملی (شامل بیانیهها، سخنان رهبران و مقالات نشریۀ ارگان جبهه) با روش کتابخانهای تفسیر شدند. برخلاف تغییر دفعی نظام حاکم بر ایران، این تحول گفتمانی جبهۀ ملی تدریجی صورت گرفت و از آبانماه 1357، جبهۀ ملی از یک اپوزیسیون درون حکومتی به گروه مخالف سرسخت اساس نظام تبدیل میشود. با این حال برخی تضادها نیز در این دوران در گفتمان جبهۀ ملی مشاهده میشد که بیشترِ آنها ناشی از مصلحتهای سیاسی و حزبی بود.
واکاوی سه رویکرد کلامی فقهی تاریخنویسان عصر صفوی در مشروعیتبخشی به جنگهای شاه اسماعیل یکم برای تأسیس دولت صفویه
علی قاسمی
چکیده: برخلاف دیدگاهی که چگونگی کسب قدرت و تأسیس دولت توسط شاه اسماعیل صفوی را فقط با سازوکار قدرت نظامی ارزیابی میکند، مطالعة روایتهای جنگهایِ بنیانگذاری این دولت، روند مخالفی را مینمایاند. به عبارتی، رهبران جنبش صفویه و نیز منابع تاریخنویسی عصر صفوی بر کسب قدرت قانونی و مشروع توسط شاه اسماعیل یکم در جنگهای تأسیسی دولت صفوی تأکید کردهاند. این مقاله با رویکردی تاریخی و تجزیهوتحلیل منابع، در پی توضیح چرایی و چگونگی این مسئله برآمده است. نتایج نشان میدهد شاه اسماعیل یکم در جنگهایی که برای تأسیس دولت صفوی انجام داد، در کنار استفاده از نیروی شمشیر قزلباشان، در برابر رقبا و مخالفان خویش به کنشهای نظامی مبتنیبر قوانین شرعی، تظاهر داشته است. این نگرش در قالب سه رویکرد کلامیفقهی در تاریخنویسی دورة صفویه بازتاب یافته است. رویکرد نخست و دوم بر تأسیس دولت صفوی براساس فلسفة جهاد در دارالکفر و مبارزه با اصحاب بِدعت، بداعتقادان و منافقان مبتنی بود. طرح چنین دیدگاهی در روایتهای تاریخی، موجب کسب مشروعیت دینی و سیاسی لازم برای جنگهای شاه اسماعیل و نیز توجیه بنیانگذاری و دیرپایی دولت صفویه میشد؛ همچنین با اتکاء به چنین نگرشی، حذف رقبای غیرمسلمان و مسلمانان نیز مشروع میشد. رویکرد سوم، جنگ با باغیان و طاغیان بود. این دیدگاه، توجیه دقیقی برای بازآفرینی جنگهای شاه اسماعیل در سرزمینهای مسلماننشین بود.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه علمی «پژوهش های تاریخی» می توانند به نشانی اصفهان، خیابان هزارجریب، دانشگاه اصفهان، ساختمان مرکزی، معاونت پژوهش و فناوری، اداره چاپ، انتشارات و مجلات، دفتر پژوهش های تاریخی یا با شماره تلفن 37934230 (31) 98+ یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس jhr.ui.ac.irمراجعه کنند یا تماس بگیرند.