۲۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۹
کد خبر: ۷۲۵۵۹۸

شماره ۳۲ دوفصلنامۀ علمی-پژوهشی «تاریخ علم» منتشر شد

شماره ۳۲ دوفصلنامۀ علمی-پژوهشی «تاریخ علم» منتشر شد
شماره ۳۲ دوفصلنامۀ علمی-پژوهشی «تاریخ علم» با ۷ مقاله منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 32 دوفصلنامۀ علمی-پژوهشی «تاریخ علم» به صاحب امتیازی دانشگاه تهران با مدیر مسئولی یونس کرامتی با سردبیری جمال موسوی منتشر شد.

این فصلنامه در 7 مقاله و 300 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

دارالفنون: نیای پلی‌تکنیکی دانشگاه ایرانی

محمدحسین بادامچی

چکیده: در روایت غالب بر تاریخ‌نگاری، سیاست‌گذاری و مدیریت آموزش عالی ایران در دو دهۀ اخیر از تکامل خطی تاریخی نهاد دانشگاه از دانشگاه نسل اول/ آموزشی/ فرانسوی/ ناپلئونی به نسل دوم/ پژوهشی/ آلمانی/ هومبولتی و نهایتاً نسل سوم/ کارآفرینی/ امریکایی/ استارت‌آپی در ایران و جهان بسیار سخن به میان می‌آید. با این حال مرور ادبیات نظری موجود در زبان فارسی نشان می‌دهد که تا کنون جز کلیاتی پراکنده، مطالب چندانی در بارۀ چیستی دانشگاه نسل اول یا همان دانشگاه ناپلئونی/ فرانسوی/ آموزشی و تطابق تاریخی آن با دانشگاه فرانسوی نسل اول در ایران یعنی دارالفنون مطرح نشده، و حال آنکه سنگ‌بنای آموزش عالی در ایران و شاکلۀ اصلی‌ است که الگوهای دوم و سوم بر آن افزوده شده‌اند. با هدف پر کردن این خلأ فکری-تاریخی، این مقاله در گام اول به معرفی ایدۀ دانشگاه پلی‌تکنیک به عنوان دانشگاه فرانسوی نسل اول در چارچوب دولت انقلابی ناپلئون و گفتمان تکنوکراسی دولتی و نظام سیاست پوزیتیویستی سن سیمون و کنت پرداخته و سپس تأسیس یک دانشگاه پلی‌تکنیک را در ایران با بررسی تاریخی جایگاه نهادی دارالفنون در تنظیمات عصر ناصری و حکمرانی در حال نوسازی دولت واکاوی می‌کند. در انتها برخی دلالت‌های تأسیس دارالفنونی دانشگاه ایرانی برای مطالعات آتی حوزۀ آموزش عالی و سیاست‌گذاری آن پیشنهاد می‌شود.

 

نقش مدرسۀ دارالفنون در تحولات اجتماعی سیاسی ایران دورۀ قاجار

محمود محمدی

چکیده: این مقاله به تأثیرات اجتماعی سیاسی مدرسۀ دارالفنون در ایران دورۀ قاجار می‌پردازد. اغلب پژوهش‌ها و تحلیل‌هایی که در بارۀ مدرسۀ دارالفنون انجام شده است به چگونگی شکل‌گیری این مدرسه پرداخته‌اند، اما این مقاله به پیامدهای اجتماعی و سیاسی مدرسۀ دارالفنون در ایران می‌پردازد. مقطع زمانی مورد بررسی دورۀ قاجار، به‌ویژه دورۀ ناصری (1264-1313ق) است. این مقاله با بررسی اسناد تاریخی نشان می‌دهد که مدرسۀ دارالفنون سه پیامد اساسی در نظام سیاسی و اجتماعی ایران داشته است: 1-مدرسۀ دارالفنون شیوۀ واگذاری نقش‌های سیاسی در دولت قاجار را تغییر داد؛ 2-فارغ‌التحصیلان مدرسۀ دارالفنون نیروهای متخصص مورد نیاز دولت قاجار را فراهم می‌کردند و نقش مهمی در برپایی برخی نهادهای سیاسی اجتماعی جدید در ایران داشتند؛ 3-آموزش برنامه‌های درسی دارالفنون دانش‌ها و مفاهیم جدیدی را در دولت قاجار و جامعۀ ایران منتشر ساخت. اشاعۀ این دانش‌ها و مفاهیم جدید باورها و نگرش‌های حاکم به طبیعت،جامعه و سیاست را تغییر داد. دستاوردهای این مدرسه در توسعه و گسترش علوم و فنون جدید زمینه‌های عینی و ذهنی برخی از تحولات اجتماعی و سیاسی را در دولت و جامعه ایران فراهم ساخت. بررسی تاریخی پیامدهای مدرسۀ دارالفنون نشان می‌دهد که هر گونه سیاست‌گذاری علمی و آموزشی می‌تواند پیامدهای اجتماعی و سیاسی خاصی را به همراه داشته باشد.

 

چرا علم مناظر در نقاشی ایرانیِ سده‌های هفتم تا نهم قمری به پرسپکتیو راه نبرد؟

مریم کشمیری

چکیده: نقاشی ایرانی با همۀ دیرینگی‌هایش، در سدۀ‌ هفتم هجری به صورت‌بندی تازه‌ی از بازنمایی رسید. در آن دوره، هنرمندان ایرانی از آزمون‌ها و دستاوردهای گذشته، سبک تازه‌ای در تراز جهانی پدید آوردند و آن را تا سدۀ‌ دهم هجری هم‌چنان در اوج نگاه داشتند. یکی از ویژگی‌های نقاشی ایرانی در سده‌های 7-9ق، تلاش برای فراروی از محدودیت‌های بازنمایی ژرفا بر سطح دوبعدی است. دستاورد این تکاپوها، بازنمایی بُعد سوم چیزها به گونه‌ای پراکنده بود. در نقاشی این دوره، بازنمایی بُعد سوم چیزها در چارچوب یک نظام منسجم ژرفانمایی با هدف سازماندهی فضای تصویر به نمایش درنمی‌آید. از آنجا که چارچوب بازنمایی بر قواعد علم مناظر استوار بود و دانشمندان این علم، جزئیات قواعد دیدن را به تفصیل در آثار خود شرح داده بودند، این پرسش به میان می‌آید که چرا علم مناظر در نقاشی ایرانی آن روزگار به قواعد بازنمایی پرسپکتیوی راه نبرد؟ پژوهش کنونی با فاصله گرفتن از پاسخ‌هایی که تاکنون به چرایی ناپیدایی پرسپکتیو داده شده، مسیر پاسخ دیگری را بر زمینۀ ویژگی‌های نورشناسی و نقاشی دنبال می‌کند. به لحاظ نظری، اصل واضح دیدن‌ -‌پرهیز از خطای بصری به روایت علم مناظر، و پایداری فرهنگ دیداری دو پایۀ این بررسی است. هم‌چنین، علم مناظر، نقاشی و نقش طبقه‌های اجتماعی، زمینه‌های اصلی بررسی را دربر می‌گیرد. داده‌ها به شیوۀ کتابخانه‎ای و آرشیوی از میان منابع علم مناظر و تحلیل بصری نقاشی‌ها گردآوری شده است. پژوهش با رویکرد توصیفی و تحلیل داده‌ها به شیوۀ انتقادی، در پی آن است تا میان این حوزه‌ها و تکاپوهای نقاشان در بازنمایی ارتباط برقرار کند. بر پایۀ یافته‌های پژوهش می‌توان گفت وضع علم مناظر و گفتمان‌های نوری در پیشبرد مسائل علمی، چیرگی نورشناسی بر نقاشی در فضای فرهنگی، محدودیت‌ نقاشان در تبدیل تجربه‌ها به آموزه‌های نظری و ناتوانی در برانگیختن نگاه نورشناسان به چالش‎های نقاشی، و خواست گروه‌های فرادستی مبنی بر پایداری وضع موجود، مهم‌ترین دلایلی است که بازگو می‎کند چرا نقاشی ایرانی در سده‎های هفتم تا نهم از علم مناظر به پرسپکتیو به منزلۀ یک نظام منسجم بازنمایی راه نبرد.

 

عامل‌های طبیعی-جغرافیاییِ گوناگونی دسته‌های مردم در کتاب‌های جغرافیایی و طبی جهان اسلام (با تکیه بر ویژگی‌های بغداد و بغدادیان)

سجاد هجری؛ نصراللّه پورمحمدی املشی؛ عبدالرفیع رحیمی

چکیده: پرسش از عامل‌های گوناگونیِ جسمانی و روحانی دسته‌های مردم پیشینه‌ای کهن دارد و سراغ آن را در جهان باستان می‌توان گرفت. در کتاب‌های طبی و نیز جغرافیایی-تاریخی جهان اسلام نیز بدین پرسش پرداخته شده و عامل‌های طبیعی-جغرافیاییِ گوناگونیِ مساکن/خاک‌ها، میاه/آب‌ها و أهویه/هواها و دوری‌ و نزدیکی خورشید و زاویۀ تابش آن در ویژگی‌های خَلقی و خُلقی مردم تأثیرگذار دانسته و علت گوناگونی آن‌ها در میان مردم شمرده شده است و در این میان هوا ویژه‌ترست که در کتاب‌های طبی بیش‌تر در بحث «ستۀ ضروریه» حفظ الصحة از آن سخن رفته است. این نوشتار پس از پژوهش کوتاه این عامل‌ها در برخی از میراث مکتوب کهن و میانۀ جهان اسلام، به بررسی ویژگی‌های خَلقی و خُلقی مردم بغداد، پایتخت علمی، فرهنگی و سیاسی جهان اسلام در سده‌هایی دراز (از پدیداری تا سقوط) در نسبت سرزمین‌شان در برخی آثار تاریخی-جغرافیایی آن قرن‌ها می‌پردازد. آشکارا اندیشمندان و دانشمندان جهان اسلام بی‌آن‌که دچار جبر جغرافیایی شوند، گوناگونی مردمان را با عامل‌های طبیعی-جغرفیایی یادشده تبیین کرده‌اند.

 

برهان اِنّی در روش‌ علمی ابوریحان بیرونی

محمد مهدی صدرفراتی

چکیده: ابوریحان بیرونی دانشمند برجستۀ قرون چهارم و پنجم هجری رویکرد منحصر به فردی در علوم طبیعی داشت. در حالی که دانشمندان برجسته‌ای چون ابوعلی‌سینا روش‌های قیاسی و مبانی فلسفۀ ارسطو را در علوم طبیعی دارای اصالت تلقی می‌کردند، ابوریحان توجه بیشتری به براهین انّی که روش علوم ریاضی بود داشت. در این روشِ علمی می‌توان با نگاهی انتقادی به مبانی فلسفی نگریست و تعهدی به این و آن دستگاه فلسفی نداشت. بیرونی گرچه خود بسیاری از مبانی ارسطو را پذیرفته بود و عملاً در مقدمات علم نجوم اعمال کرده بود، اما همواره نگاهی انتقادی به آنها داشت و در برخی موارد به مرزهای علم تجربی، آن طور که در دورۀ انقلاب علمی در غرب می‌شناسیم، نزدیک شده بود. همچنین از ملزومات چنین نگرشی غیریقینی بودن علوم طبیعی است که سنخیت بسیاری با علوم طبیعی و تجربی به شکل جدید خود دارد. در این مقاله تلاش می‌کنیم رویکرد انّی بیرونی در علوم طبیعی را با چند نمونه و شرح آنها روشن کنیم.

 

بررسی میزان تأثیرپذیری ابوالعز جزری (د. 602ق/1205م) از ایده‌های بنی موسی بن شاکر (قرن 3ق/9م) در طراحی فواره های خودکار

ایرج نیک سرشت؛ سعید نظری

چکیده: مبحث فواره‌های خودکار یا فواره‌هایی که بدون دخالت عامل خارجی در فواصل زمانی مشخص تغییرشکل می‌دهند، یکی از موضوعاتی است که در کتاب‌های حیل دورۀ اسلامی (معادل تقریبی مهندسی مکانیک) آمده است. اولین نمونه‌ها از این نوع فواره را بنی موسی بن شاکر (قرن 3ق/9م) در کتاب الحیل خود آورده‌اند. ظاهراً این طرح‌ها مستقل از میراث یونانی و حاصل نبوغ و تفکر بنی موسی بن شاکر بوده است. پس از بنی موسی، ابوالعز جزری (د. 602ق/1205م) در بخش فواره‌های خودکار کتاب خود، الجامع بین العلم و العمل النافع فی صناعة الحیل، ضمن ایراد گرفتن از طرح‌های فوارۀ بنی موسی، نمونه‌های جدیدی از این نوع فواره ارائه کرده است. به‌رغم تفاوت ظاهری طرح‌های جزری با فواره‌های توسط بنی موسی و تأکید جزری بر الگو نگرفتن از روش‌های آنان در طراحی فواره‌ها، به نظر می‌رسد که وی تا حد زیادی تحت تأثیر ایده‌های آنان بوده است. در مقالۀ حاضر ضمن شرح مختصری از فواره‌های خودکار در دو کتاب مذکور، میزان این تأثیرپذیری بررسی می‌شود.

 

حساب الفرائض در آثار فقهی شیعه تا زمان شیخ بهایی

محمد جواد محمد حسینی

چکیده: فرائض، علمی است که به کمک آن سهم الارث هر یک از وارثان از ترکۀ میت مشخص می‌شود و بخش کوچکی از علم فرائض، شامل مختصری از علم حساب است. این مقدار از حساب که در علم فرائض به‌کار می‌رود، اصطلاحاً «حساب الفرائض» نامیده می‌شود. موضوع پژوهش حاضر، حساب الفرائض در متون فقهی شیعی در دورۀ اسلامی است و همراه با عرضۀ قواعد و اصول آن، میزان ورود فقها به علم حساب و نحوۀ بیان این قواعد مطالعه شده است. در این نوشتار ابتدا گزارشی از کلیات این مبحث ارائه و سپس نکات خاص هر کتاب حول این موضوع به‌طور جداگانه آورده شده است. از حیث زمانی، این پژوهش به مطالب مرتبط با این موضوع تا زمان پایان حیات شیخ بهایی می‌پردازد. در حساب الفرائض، عمدۀ تلاش‌ها حول «تصحیح مسائل» است تا سهم همۀ افراد به صورت کسری از ترکه با مخرج مشترک و صورتی صحیح بیان شود و بر اساس این نسبت، مقدار سهم هر فرد از ترکه معین شود. اصل مسأله یا اصل فریضه، مخرج مشترک کسرهایی است که صورت آن‌ها سهام هر صنف را که بین افراد آن مشترک است، مشخص می‌کند. همچنین تصحیح، در اصطلاح علمای فرائض، به‌دست آوردن حداقل عددی است که امکان دارد نصیب هر یک از ورثه را بدون ایجاد کسر اعشاری از آن تأدیه کرد، یعنی به‌دست آوردن کوچک‌ترین مخرجی که با آن سهم هر فرد از ترکه به‌طور صحیح بیان شود. تصحیح مسائل به نسبت میان اعداد مربوط می‌شود؛ بنا بر این مفاهیمی چون متداخل، متوافق، متماثل، متباین و وفق در حساب الفرائض پیش می‌آیند. همچنین یکی از موضوعات چالش‌برانگیز در موضوع ارث که به حساب ارث هم راه پیدا می‌کند، این است که گاهی جمع کسرهایی که بیانگر سهم اصناف از ارث است، از واحد بزرگ‌تر یا کوچک‌تر می‌شود. مناسخات و ارثِ زیر آوار ماندگان هم دیگر موضوعات مربوط به حساب الفرائض است. در میان فقهای شیعه، محقق حلّی و خواجه نصیرالدین طوسی تأثیرگذارترین افراد در این موضوع بودند و فقهای بعد از آن‌ها به آثارشان توجه ویژه‌ای داشته‌اند، تا جایی که گاهی در بیان بخش‌هایی از حساب الفرائض همان مطالب محقق حلی و خواجه نصیر را عیناً در کتابشان تکرار کرده‌اند.

علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره دوفصلنامۀ علمی-پژوهشی «تاریخ علم» می توانند به نشانی  تهران، خیابان انقلاب، خیابان قدس، بالاتر از طالقانی، کوچۀ بهنام، شمارۀ 23 با شماره تلفن 7-88993016 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس jihs.ut.ac.ir مراجعه کنند یا تماس بگیرند.

ارسال نظرات