شماره جدید فصلنامه علمی پژوهشی «ادبیات تطبیقی»
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، شماره 26 فصلنامه علمی پژوهشی «ادبیات تطبیقی» صاحب امتیازی شهیدباهنر کرمان و مدیرمسئولی محمدصادق بصیری با سردبیری ناصر محسنی نیا منتشر شد.
این فصلنامه در 12 مقاله و 382 صفحه منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:
ادبیات تطبیقی میان رشتهای: تطبیق نظریات روانکاوی لاکان از دریچۀ نظریههای مطالعات ترجمه
محمود افروز
چکیده: مطالعات تطبیقی میانرشتهای، از رویکردهای نوینی است که امروزه بسیار مورد اقبال محافل علمی و اندیشمندان قرار گرفته است. جستار حاضر در پی انجام نمونهای از این دست مطالعات، با تمرکز بر رشته مطالعات ترجمه و روانکاوی است. برای تحقّق این هدف، در گام نخست، به بررسی نظریّات روانکاو فرانسوی، لاکان، پرداخته و مقایسهای مجمل میان برخی نظرات او و فروید ارائه شد. همچنین پس از ارائه توضیحاتی پیرامون قلمروهای «واقعی»، «خیالی» و «نمادین»، میان عقاید لاکان و فروید در زمینهی «خود»، «دیگر»، جایگاه مرکز ساختار و تأثیر آن بر کلِّ ساختار تطبیق صورت گرفت. در نهایت، رابطۀ میان نظریات روانکاوی لاکان از دریچه نظریههای مطالعات ترجمه به طور مبسوط تشریح شد. طبق یافتههای پژوهش، همانطور که هیچ عضوی از «نظام» نمی-تواند بطور مطلق جایگزینِ «مرکز» شود، هیچ ترجمهای نیز قابلیّت جایگزینی مطلق با متن اصلی را ندارد. پس از اشاره به برخی مفاهیم کلیدی در ترجمه و تحلیل تطبیقی نظریّات، این نتیجه حاصل گردید که حوزههای مذکور ارتباطی ظریف و در خور توجّه داشته و هرچند تاکنون مغفول نهاده شده، عرصه برای انجام مطالعات بیشتر در حوزههای نوین تطبیقی از این دست، کاملاً مهیّاست.
نگاهی معرفتشناختی به شعر فارسی در دیوان شاعران کرد سدة نوزدهم
یداللّه پشابادی
چکیده: ادبیات کردی حاوی حجم معتنابهی شعر فارسی است که تا کنون آنگونه که درخور، شایسته و بایسته است، مورد بررسی و تحلیل علمی قرار نگرفته است. این پژوهش با دیدی تحلیلی-توصیفی مبتنی بر اسناد کتابخانهای برآناست که اشعار فارسی شاعران کرد سدة نوزدهم را با نگاهی شناختگرانه، از حیث دستهبندی سبک-شناختی، نوعشناختی، درونمایهای به بستر بررسی و تحلیل علمی بکشاند و به واکاوی و بازخوانی آن بپردازد. بدان قصد که در خلال این بررسی، ویژگیهای زبانی-ادبی، چارچوب جغرافیایی-سبکشناختی و قوالب آن را بازشناسد. برای اینکه به نتیجة عینی دستیابیم جامعة آماری پژوهش را به شاعران پرآوازة سدة نوزدهم ادبیات کردی، از جمله نالی، سالم، کردی، حاجی قادر کویی، وفایی، شیخ رضا طالبانی، محوی، حریق و ادب محدود کردیم. پیآیة پژوهش حاکی از آن است که شعر فارسی نهفته در دل ادبیات کردی، سوای قابل توجه بودن حجم و مقدار آن، از حیث سبک بیشترین پیوند را با سبک عراقی و در مواردی با سبک هندی دارد. زبان شعری در آن تا حدی تحت تأثیر زبان مادری شاعران بوده است. خلاقیّتها و تصاویر فنّی عمومی و نیز مرتبط با محیط و فرهنگ کردی در آن مشهود است و اینکه انگیزه و سرمنشأ سرایش شعر به فارسی در ادبیات کردی از یک سو در نتیجة تسلط و اشتیاق شاعران کرد به زبان و ادبیات فارسی، و از دیگر سوی برآیند عینی تأثیر گستردة شاعران نامداری چون حافظ، سعدی، مولانا و کلیم همدانی بوده است.
آسیبشناسی مقالات تطبیقی طنزپژوهی(1400-1378)
راضیه جعفری؛ محمدحسین کرمی
چکیده: ادبیات تطبیقی، شاخهای از نقد ادبی است که از روابط ادبی ملل و زبانهای مختلف و از تعامل میان ادبیات ملتها با یکدیگر سخن میگوید و به بررسی و تجزیه و تحلیل ارتباطها و شباهتهای بین ادبیات، زبانها و ملیتهای مختلف میپردازد. مطالعات تطبیقی در ایران پژوهشی نوین و مربوط به دهههای اخیر است. در حوزۀ طنزپژوهی مقالات علمی با موضوع ادبیات تطبیقی به چاپ رسیده است که بررسی و تحلیل این مقالات در روشنشدن مسیر پژوهشهای تطبیقی و خللها و کاستیهای آن و کمک به ارتقای کیفیت مقالات این حوزه، مؤثر است. این پژوهش به روش تحلیل محتوا به بررسی 36 مقالۀ علمی تطبیقی در حوزۀ طنزپژوهی پرداخته است. بررسیها نشان میدهد مواردی همچون عدم روشمندی در پژوهشها، اکتفا به یافتن شباهتها و تفاوتها در آثار، پرداختن به کلیگویی و بیتوجهی به جزئیات، عدم استفاده از منابع معتبر علمی، ناآگاهی از اصول ادبیات تطبیقی، از مهمترین نقاط ضعف مقالات تطبیقی چاپ شده در حوزۀ طنز پژوهی است. از این رو پرداختن به تبیین اصول ادبیات تطبیقی و مکاتب و روشهای مطالعۀ ادبیات تطبیقی و نقد و تحلیل مقالات این حوزه میتواند به بهبود کیفیت مقالات کمک شایانی کند.
حس آمیزی در شعر محمود درویش و قهّار عاصی مورد پژوهشی مجموعۀ شعری «لا تعتذر عمّا فعلت» و « ازآتش از ابریشم»
وحیدالله جمال؛ عبدالعلی آل بویه لنگرودی
چکیده: حسآمیزی یکی از شیوههای بلاغی و هنری است که شاعر با استفاده از آن دامنۀ خیال پردازی خویش را گسترش داده و منجر به آفرینش تصاویری زیبا و تأثیرگذار میشود. این آرایۀ هنری به-خاطر بالا بردن سطح لذت ادبی از راه جلب توجه خواننده و انتقال دقیق حسدرونی به مخاطب از اهمیت ویژهای برخوردار است. پژوهش حاضر به بررسی تطبیقی حسآمیز دو مجموعة شعری «لا تعتذر اما فعلت» محمود درویش و «از آتش از ابریشم» قهّار عاصی بر اساس روش توصیفی–تحلیلی و با استفاده از آمارهای دقیق از اشعار دو شاعر پرداخته است. بررسیها نشان میدهد که استفاده از این آرایۀ هنری در شعر شاعران بسامد بالایی دارد، به گونهای که میتوان آن را یکی از ویژگیهای سبکی شعر آنان برشمرد. با آنهم نکات اختلافی در نحوۀ استفاده از حسآمیزی در شعر هردو شاعر موجود است؛ اما پیوند میان کاربرد این آرایۀ هنری با محتوا، اندیشه و احساسات شاعرانه، مسألۀ بوده که همواره در اشعار آنان رعایت شده است.
بررسی تطبیقی معراجنامههای بایزید و روزبهان بقلی با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف
فاطمه حکیما؛ مرتضی قاسمی؛ حسین حسن رضایی
چکیده: تحلیل گفتمان انتقادی دربارۀ چگونگی و چرایی تولید گفتمان سخن میگوید و با توجه به بافتِ درونزبانی و برونزبانی سعی در موشکافی گفتمانِ تولیدشده دارد. پژوهش پیشرو با روش تحلیلی – تطبیقی بخشهایی از معراجنامۀ بایزید بسطامی و روزبهان بقلی را با تکیه بر مدل نورمن فرکلاف بازنگری کردهاست. نتایج نشان میدهد که بایزید و روزبهان با انتخاب واژگان و نحو خاص، گفتمان متمایزِ عرفانی خود را تولید و بازآفرینی کردهاند. مکاشفه، گفتوگو و تجلی سه پایۀ مشترک معراج بایزید و بقلی است، اما ساختار فکری، ایدئولوژیکی و عرفانی هر کدام تفاوتهای ظریفی دارد. گفتمان عرفانی بایزید بر محور من (انسان)/ خدا (او) شکل گرفتهاست و در آن میانجی یا واسطهای وجود ندارد که در طی تهذیب نفس و کشش الهی انانیت زایل و هویت انسان با فنا شدن در حق، مستحیل میشود و جز حق چیزی باقی نمیماند، اما گفتمان روزبهان حول محور شخصیتهای روزبهان (انسان)، ملائکه، خضر و خدا شکل گرفتهاست. در این گفتمان ملائکه و خضر واسطۀ بین او و خداوند هستند و خضر نمادِ پیر و راهنمای انسان است. ضمناً در پایان معراجِ بایزید همة صفات اشارات و زبان او توحیدی شدهاست، اما روزبهان از خداوند طلب فرجام نیک دارد. روزبهان از مرگ میهراسد و بایزید به حق پیوستهاست. سهم بایزید در عرفان اصیل ایرانی - اسلامی به مراتب از روزبهان برجستهتر است.
بررسی تطبیقی رمان رؤیای تبَّت فریبا وَفی و عروس فریبکار مارگارت اَتوود از منظرِ فمینیستی
جلیل شاکری؛ روح الله روزبه
چکیده: پژوهشهای تطبیقی، در حوزة ادبیات ویژة زنان از اهمیت زیادی برخوردار است. فریبا وَفی در رمان رؤیای تبَّت و مارگارت اِلِنُور اَتوود (Margaret Elenor Atwood) در رمان عروس دُزد (The Robber Bride) با نگاهی انتقادی، میکوشند تا تصویری واقعی از وضعیت زنان جامعة خود ارائه دهند. پژوهش حاضر، با روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی، با مبنا قراردادن مؤلفههای نقدِ زنمحور، به بررسی و تطبیق دو رمان و تبیین دیدگاههای دو نویسنده، به مسائل زنان میپردازد. بررسی تطبیقی این دو رمان، از آن جهت حائز اهمیت است که در بازتاب مسائل زنان، همانندیهای متعددی در فُرم و محتوای آن دیده میشود. این جُستار، در پیِ پاسخگویی به دو سوال اساسی است: مهمترین وجوه اشتراک دیدگاههای وَفی و اَتوود، در بازنمایی مسائل زنان چیست؟ با توجه به همسانیهای متعدد دو اثر در فُرم و محتوا، آیا وَفی از اَتوود متأثِّر بودهاست؟ نتایج پژوهش نشان میدهد که فریبا وفی و مارگارت اَتوود، با تأکید بر نقش محوری زنان و برجسته نمودن کُنشهای روایی آنان، انتقاد از نظام مردسالار، گزینشِ عامدانة آینه در معنای نمادین هویت زنانه، بهرهگیری از بسامد مکرر و آیندهنگرِ روایی جهت بازنمود آشفتگی ذهنی زنان، کاربرد برخی از واژگان و توصیفات خاصِ زبان زنانه و برگزیدن سبکِ تعاملی گفتگومحورِ زنانه، تصویری گویا از وضعیت زنان جامعة خود ارائه دادهاند. با وجود مؤلفههای مشترک محتوایی و فُرمی و تقَّدم زمانی اَتوود، میتوان احتمال داد که وَفی از اَتوود بهعنوان یک نویسندة صاحبسبک و پیشرو در داستانپردازی و مسائل زنان، تأثیر پذیرفتهاست.
بررسی سویههای پسامدرنیستی «رود راوی» بر بنیاد آرای «جانبارت»
نوازالله فرهادی
چکیده: پپستمدرنیسم، مدرنیسم کمالیافته است که به دستاوردهای دانش و تکنولوژیِ مورد علاقه و اعتماد عصر روشنگری و مدرنیته، نگاهی ژرف و همهجانبه، با رویکردی انتقادی دارد. بنابراین رد پای آن را در اغلب رشتههای علوم و گرایشهای هنری میتوان نظارهنمود؛ در ادبیات نیز با بنیانهای نظری متکثر و مؤلفههای متعدد نمودیافتهاست. آرای «جانبارت»، نویسنده و منتقد آمریکایی، از میان نظریات متنوع موجود، ژرفنگری قابل توجه و چهارچوب نسبتاً مشخصی دارد، که میتوان مؤلفههای معینی را برای سنجش ضابطهمند آثار، از آن استخراج نمود. همچنین رمان «رود راوی» اثر «ابوتراب خسروی»، از ظرفیت بالایی برای بررسی با رویکردهای گوناگون، ازجمله دیدگاه پسامدرنیستی برخوردار است؛ بهویژه با آرای جانبارت قرابتها و مطابقتهای بسیاری دارد. در بررسی این رمان بر اساس آرای جانبارت، ابتدا با تکیه بر ایدههای ادبی بارت مبنی بر «غنیسازی ادبیات» و شگردهایی که او عملاً برای تحقق نظریات خود در آثار داستانیش بهکارمیبرد، مؤلفههایی فراهم شده، سپس متن روایت بر اساس این مؤلفهها بررسی و تحلیل میگردد. این تحلیلها بخشی از ارزشهای ادبی رود راوی مبنی بر منطبق آمدن با معیارهای جهانی پسامدرن و نوآوریهای خسروی در این زمینه را نمایانمیسازد و نشانمیدهد که در رمان یادشده کاربست شیوههای ساختارشکنانة پستمدرنیستی، نظیر آمیزش حیطهها، خلق فراداستان و... ضمن برجستگی بخشیدن به چگونگی روایتگریِ معنا، چیستی معنا و درونمایه نیز ناچیز و موضوع روایت مبهم و معماگون نشدهاست. از این رو میتوان آن را نمونهای از پسامدرن بومیشدة ایرانی دانست که از امتیازات لازم برای قرارگرفتن در ردیف آثار فراملی و رمانهای موفق پسامدرنیستی جهان، برخودار است.
بررسی تصویر فرهنگی - اعتقادی اقوام مختلف در سفرنامهی ابن فضلان
احسان قبول؛ عبدالله رادمرد؛ تکتم عابدی
چکیده: هدف این تحقیق بررسی و مقایسهی تصاویر فرهنگی - اعتقادی اقوام ایرانی، ترک، صقالبه و روس در سفرنامهی ابنفضلان بوده و عوامل دخیل در نگاه ارزشگذارانهی مؤلف را شناسایی خواهد کرد. برای تحقق این هدف نخست انواع تصاویر فرهنگی - اعتقادی این 4 قوم طبقهبندی و توصیف شده است. سپس نگاه ارزشگذارانهی ابن فضلان در بیان این تصاویر تحلیل گردیده و در پایان دلایل این نگرش ارزشی بررسی و شناسایی شد. از رهگذر این تحلیل این نتیجه حاصل شد که در تصاویر ارائه شده در موضوعات مختلف نگاه ابن فضلان به ایران و صقالبه اغلب مثبت و گاهی بیطرفانه بوده اما دربارهی ترکان و روسها دیدگاه وی غالباً منفی بوده است. در خصوص عوامل تأثیرگذار بر نگرش ارزشی ابن فضلان نیز این موارد به دست آمد: هدف سفر، جایگاه مذهبی مؤلف، موقعیت فرهنگی، سیاسی و مذهبی کشور خودی، پیشینهی تاریخی و مذهبی اقوام بیگانه، و روابط سیاسی و مذهبی با هر کدام از این اقوام.
جایگاه وتأثیرزبان فارسی و شاعران فارسی زبان بر نظریه پردازان ادبیات اسلامی
مسلم گرجی؛ سردار اصلانی؛ محمد رحیمی خویگانی
چکیده: ادبیات اسلامی با دعوت ابوالحسن ندوی درهند پا به عرصه ظهور گذاشت. به دنبال دعوت وی نظریه پردازان مختلفی به نظریه پردازی در ادبیات اسلامی روی آوردند. سید قطب وبرادرش محمد قطب وبه دنبال آنها نجیب الکیلانی وعماد الدین خلیل، اصلی ترین نظریه پردازان ادبیات اسلامی به شمار می آیند. در این پژوهش که با روش تحلیلی توصیفی انجام شد مشخص شد أبوالحسن ندوی با توجه به آشنایی اش با زبان فارسی وشاعران فارسی زبان، تاثیر زیادی از آنها گرفت. ندوی با معرفی برخی شاعران فارسی زبان جایگاه زبان فارسی در ادبیات اسلامی را مورد توجه قرار داد. در این میان شاعران فارسی زبان مخصوصا محمد اقبال ، مولانا جلال الدین، حافظ وسعدی بر نظریه پردازان ادبیات اسلامی تاثیر گذار بودند. این تأثیر را می توان در دیدگاه های آن ها نسبت به زبان فارسی وشاعران فارسی سرا پیگیری کرد. به عنوان مثال ندوی وکیلانی کتاب های جداگانه ای در باره شعر واندیشه اقبال لاهوری نگاشتند که منبعی برای طرفداران ادبیات اسلامی شد. میزان تاثیر شاعران ایرانی در نظریه پردازان ادبیات اسلامی متفاوت است وبیشترین تاثیر را در ابوالحسن ندوی می توان دید.
تحلیل تطبیقی «دیگری هژمونیک» در نمایشنامههای جزیره از آثول فوگارد و پرواربندان از غلامحسین ساعدی
آبتین گلکار؛ بهروز محمودی بختیاری؛ محمدرضا دبیرنیا
چکیده: یکی از کارکردهای ادبیات تطبیقی آمریکایی امکان برابر نهادن آثاری از جغرافیاهای متفاوت است که هیچ گونه برخوردی از لحاظ تاریخی با یکدیگر نداشتهاند. در واقع این مکتب بستری را برای فراتر رفتن از محدودیتهای مکتب فرانسوی چون شرط برخورد تاریخی به ما میدهد. این پژوهش با استفاده از این رویکرد اندیشگانی موجود در قلمرویی فرامرزی، به تحلیل تطبیقی دو اثر از آثول فوگارد و غلامحسین ساعدی میپردازد که از حیث مفهومی به نام «دیگری» با یکدیگر قرابت دارند. در واقع نگرۀ فکری دو نویسنده معطوف کردن توجه خود به تقابلهای دوگانی موجود در جامعه از حیث مفهوم «دیگری» است. از سوی دیگر دگرگونی در امر استعمار صرفاً به صورت گذشته که به شکل حکومت مستقیم یا حاکمیّت دستنشانده در جریان بود نیست و در جهان کنونی با روشهای متفاوت از گذشته و در چهرۀ سلطۀ خاموش قد علم کرده است. دو نمایشنامۀ جزیره و پرواربندان در این تلاش بودهاند که در کشاکش دگرگونیهای اجتماعی و فرهنگی، واکنشی درخور نسبت به این تغییرات داشته باشند که همین امر موجب شده است تا از منظری تطبیقی قابل بحث و بررسی باشند؛ بنابراین با توجه به ظرفیت متنی و فضای دو نمایشنامه در به تصویر کشیدن سلطه و هژمونی، نتایج آن بر روی شخصیتها و واکنش دیگری سرکوب شده به آن و استفاده از رویکرد تطبیقی به خوانش پسااستعماری این دو نمایشنامه میپردازیم. این پژوهش میکوشد تا در کنار واکنش شخصیتها و جهتگیری روایی متون، این دو متن را در بستری فرهنگی و جریانی واسازانه مورد تحلیل قرار دهد.
بررسی اسامی غیربومی («دیگری») قهرمانان در ادبیات روسی و فارسی (بر اساس آثار چخوف، ن.گومیلیوف، علوی)
مرضیه یحیی پور؛ جان اله کریمی مطهر؛ مرضیه مرادی
چکیده: نام بخشی از هویت انسان است که تحتتأثیر عوامل گوناگون برای نوزاد انتخاب میشود و معمولاً انتخاب نام در بدو تولد و یا قبل از آن توسط دیگران انجام میگیرد. ولی در آثار ادبی، نویسنده به اختیار خود و بر اساس موضوعیکه در اثر به آن میپردازد، برای قهرمان داستانش نامی را برمیگزیند. بررسی اسامی قهرمانان به ما کمک میکند تا درک بهتر و عمیقتری از اثر داشته باشیم. گاهی در آثار ادبی شاهد انتخاب اسامی غیربومی برای تعدادی از قهرمانان توسط نویسنده هستیم که دلایل آن میتواند متعدد باشد. بعد از تحولات سال 1320 در ایران، جامعه روشنفکر شدیداً در پی جریانات سیاسی و اجتماعی زیر هجوم ترجمههای غربی و از جلمه روسی قرار داشت، نویسندگان گاهی بهتأسی از الگوهای مورد علاقه، برای قهرمانان خود نام غیربومی انتخاب میکردند، بهویژه نویسندگانی که در خارج از کشور نیز مدتی سکونت داشتهاند. برای نمونه میتوان به اسامی غیربومی قهرمانان (کاتوشکا، مارفینکا، مارگریتا) در آثار بزرگ علوی اشاره کرد. این اتفاق در ادبیات روسی هم میافتد. نیکالای گومیلیوف نویسنده و شاعر سدۀ بیستم نیز بهدلیل سفرهایش به ممالک شرقی و آشنایی با عرفان و شاعران ایرانزمین، آثاری خلق کرد که در آنها به قهرمانان خود نام غیربومی (حافظ، درویش، پری) داده است. با بررسی اسامی در برخی آثار روسی و فارسی به این نتیجه میرسیم که نویسندگان روسی و ایرانی تحتتأثیر عواملی برای قهرمانان خود نام غیربومی انتخاب کردهاند که تأثیرگذارترین آن جریانات سیاسی و اجتماعی، آشنایی نویسنده با آثار ادبی سایر ملل، حضورش در ممالک دیگر، ....
بررسى صور خیال در باب «بازجست کار دمنه» در سه ترجمۀ نصرالله منشی، ابن مقفع و محمد بخاری
احمدرضا یلمه ها؛ هاله اژدرنژاد
چکیده: کلیله و دمنه یکی از مهمترین و برجستهترین متون ادبی و تعلیمی است که توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود جلب نموده است و ترجمههای گوناگونی از آن در دست است. هدف این پژوهش بررسی صور خیال (تشبیه، استعاره، کنایه و مجاز) در باب «بازجست کار دمنه» در دو ترجمۀ فارسی نصرالله منشی و داستانهای بیدپای محمد بن عبدالله بخاری و ترجمۀ عربی عبدالله بن مقفع از مشهورترین ترجمه های کلیله و دمنه است. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی- تحلیلی صورت گرفته است، نگارندگان پس از بررسی صورخیال در سه اثر و ترسیم جدول و نمودار بسامدی به این نتیجه دست یافتند که صور خیال به کار رفته در دو ترجمه، جهت روشنگری خواننده و از ابهام و پیچیدگی به دور است و بسامد عناصر خیال در ترجمۀ فارسی نصرالله منشی بسیار بالاست و مترجم فارسی با پدید آوردن تشبیهات، استعارات و کنایات و مجازها به زیباتر شدن و خیالانگیزی بیشتر اثر خود پرداخته و در این زمینه بر دو مترجم دیگر برتری یافته است.
علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه علمی پژوهشی «ادبیات تطبیقی» می توانند به نشانی تهران، خیابان ایرانشهر شمالی، نبش آذرشهر، پلاک 223، طبقه 7، دانشگاه آزاد اسلامی ـ واحد تهران جنوب با شماره تلفن 31322342 یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس jcl.uk.ac.ir مراجعه کنند یا تماس بگیرند.