کانون پرورش فکری تنها یک کتابخانه نیست
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، مهناز فتاحی نویسنده و عضو قدیمی کانون پرورش فکری کودک و نوجوانان گفت: من به عنوان کارشناس و مربی کانون پرورش فکری، به سهم خود در خصوص ماجرای پیش آمده برای کانون باید بگویم که همان کودکی هستم که در سالهای جنگ زیر بمباران با کانون آشنا شد، هنگامی بمبها از آسمان بر سر ما میباریدند کانون پرورش فکری کودک و نوجوان پناهگاه روح و روانم شد زمان جنگ من به کانون پناه میبردم و با خواندن کتابها سعی در رفع مشکلات ناشی از جنگ را داشتم.
حضور مربیان کانون پرورش فکری در هنگام جنگ تحمیلی
او میگوید: به یاد دارم کتابهای زیادی در کانون از مهمانهای ناخوانده گرفته تا پرنده چه گفت را خوانده ام، هر کتاب به من درسی زیبا یاد داد تا پایان عمر با من خواهد بود، اما از همه زیباترهنگامی که به کتابخانه میرفتم لبخند مهربان مربیانی بود که با آغوش باز پذیرای ما بچهها بوده اند و حتی زیر بمبارانها حاضر نبودند آن مرکز را ترک کنند و میدانستند ماندنشان در آن روزها چه قدر میتواند به ما کودکان کمک کند تا آیندمان ساخته شود، دلم میخواهد مربیانم در کانون را دوباره ببینم، آنهایی که آینده من را ساخته و از آنها به خاطر تمام محبتشان تشکر کنم.
ساخت دنیای کودکان به بهترین نحو از طریق هنرهای مختلف
به گفته فتاحی، بعدها که مربی شدم متوجه شدم چه چیزی در ذهن مربیان آن سال هایم برای پرورش من و هم سن و سالانم بوده است، همهی مربیان تلاش دارند که دنیای کودکان به بهترین شکل از طریق شعر، قصه، داستان، تئاتر، نمایش، فیلم، موسیقی و همهی هنرهایی که کمک میکند کودکان اعتماد به نفس پیدا کنند ساخته شود و بتوانند با اعتماد به نفس خوب زندگی کنند و آینده شان را بسازند.
در حوزه کودکان و نوجوانان همگی دغدغه مند هستند
فتاحی گفت: هر نهاد و ارگانی که در این خصوص برای کودکان و نوجوانان زحمت میکشد، کارشان ارزشمند و مقدس است قطعا همه دغدغهمند هستند و علاقه دارند برای کودکان و نوجوانان اتفاق خوبی بیفتد، اما به عنوان کسی که مراحل مختلف زندگی اش از جمله کودکی، جوانی و میان سالی اش در کانون پرورش فکری سپری شده است آنچه که میگویم به دلیل تجربه به دست آمده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و حاصل ۲۷ سال خدمت در کانون و کار کارشناسی در این زمینه است.
کوچک ترین جزییات کانون در آینده کودکان موثر هستند
این عضو قدیمی کانون میگوید: به نظر من سرزمین بزرگ کانون سرزمینی مقدس است، سرزمینی که در آن مهربانی و ایمان موج میزند، سرزمینی که هر کودکی پا به آنجا بگذارد قطعا بخش بزرگی از آینده اش را ساخته است، کانون تفاوت عمدهای با مراکز و کتابخانههای دیگر دارد و کوچکترین جزییات کانون در ساختن کودک و نوجوان سهم دارند، کودکی که وارد کانون میشود و در فضای کانون نفس میکشد حتی آن حضور کوتاه مدت در آینده اش موثر است، من این مسئله را با تمام وجود حس کرده ام و تمام افراد بزرگ و موفقی را که با آنها برخورد داشته ام میبینم که به من میگویند ما عضو کانون بوده ایم و جرقهای در ذهن من هنگام شنیدن این صحبتها زده میشود که کانون به سهم خود در موفقیت افراد بزرگ موثر است.
فتاحی گفت: این روزها همه جا از اظهار نظر افراد مختلف، مربیان کانون، نویسندگان، شاعران، مدیران سابق کانون پر شده و هر کس به سهم خود نظری دربارهی این موضوع دارد، من ایمان دارم که همه دغدغهمندان فرهنگی تلاش دارند تا بهترین کار را انجام دهند، اما بهترین کار برای کانون چیست، بهتر است این سوال پرسیده شود که آیا کانون ثروتمند است یا خیر؟ و تعریف از ثروت چه جملهای خلاصه میشود؟، آیا ثروت فقط در مسائل مالی معنا میشود؟ آیا سلامت جسم و روح در دسته بندی ثروت قرار میگیرد؟ آیا زندگی هدفمند نوعی سلامتی است؟
کانون دارای ثروت بزرگ معنوی است
به گفته فتاحی، هنگامی که میشنوم کانون پرورش فکری یک شرکت زیان ده بوده است اندوهگین میشوم، کانون بسیار ثروتمند است و باید این ثروتها دیده شود، برای درک، و مشاهده این نوع ثروتها باید وارد کانون شد، در کانون اعضایی حضور دارند که خیلی بهتر و بیشتر از صدها هنرمند بزرگسال هنرمند و سخنور هستند، اعضایی در کانون هستند که با سن کم بهتر و بیشتر از بزرگترها صحبت و مسائل را درک میکنند.
مربیان ؛ ثروث کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
این نویسنده کودک گفت: مربیانی در کانون حضور دارند که با کمترین دریافتی بیشترین زحمت را میکشند، مسائل و مشکلات مالی، موضوعات استخدامی، مربیان قرار دادی و پاره وقت در کانون مطرح است، مربیانی که با بیست و چند سال سابقه کار هنوز به صورت پاره وقت فعالیت دارند، اما همین مربیان ثروتهای بزرگ کانون بوده اند که در تمام این سالها با عشق و انگیزه کار کردند و سعی کردند حتی به قدر لحظهای روح و روان کودک را با خواندن کتاب و قصه و نمایش با آرامش شکل دهند.
فعالیت گروهی؛ کانون را صرف کتابخانه بودن خارج می کند
فتاحی گفت: در کتابخانههای کانون فعالیتهایی اجرا میشود که آن را از کارکرد سایر کتابخانهها متفاوت میکند، وقتی به کتابخانه کانون مراجعه میکنیم سروصدای کودکان، شور و انرژی و اشتیاق کودکانی را میبینیم که هورا میکشند و دست میزنند، کتاب میخوانند، فعالیت گروهی دارند و خیلی از فعالیتهای دیگر که این ساختمان را از صرف کتابخانه بودن خارج میکند.
سرزمین وسیع کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
فتاحی گفت: کانون را به شکل سرزمین بزرگ با احساسهای ارزشمند و والا با همراهی مربیان توانمند و دلسوز میبینم، این مربیان لحظهای تلاش برای کودکان دست برنمی دارند و با همراهی یکدیگر نکات آموزنده را به کودکان آموزش میدهند و کتاب میخوانند، در کانون پرورش فکری اعضا با یکدیگر در خصوص مسائل مختلف صحبت و همفکری میکنند و گاه شرایطی پیش میآید که کودکان و نوجوانان از مربیشان پیشی میگیرند و با همکاری یکدیگر کتابها در قفسهها میچینند، با عشق در ادارهی مرکز فرهنگی هنری به مربیان کمک میکنند.
کودکان و نوجوانان، مخاطبان کانون و آینده سازان ایران
فتاحی گفت: زمانی که مدیر بوده ام در بسیاری از جلسات برای دریافت مبالغ و منابع مالی برای کانون شرکت داشته ام و همیشه به مسئولین یک جمله را گفته ام که کانون را کوچک نبینید، مخاطب کانون کودکان و نوجوانان هستند، اما کوچک نیستند، این کودکان بزرگ هستند و آینده کشور را میسازند، این کودکان مدیران آینده هستند اگر فکر و ذهن کودکان کشور را بتوانیم به گونهای متعالی بسازیم قطعا در ساختن دنیا یک قدم جلو هستیم.
کانون تا کنون به خوبی فعالیت کرده است
به گفته فتاحی، حاشیه به وجود آمده برای کانون این روزها اصلا خوب نیست، اما مشاهده نظرات فرهیختگان، مربیان، اعضای کانون، نویسندگان، شاعران و افراد فرهنگی نشان میدهد که کانون جایگاه ویژه خود را در قلب همگی دارد و این نگاه و محبت اهالی فرهنگ و دوستداران موضوعات کودکان و نوجوان نشان میدهد که کانون تا کنون خوب کار کرده است، اما بهتر است به جای تغییر ساختار توجه ویژه به این مشکلات کرده تا مربیان خوب کانون بتوانند با آرامش خاطر بیشتر و بهتر در خدمت کودکان و نوجوانان سرزمین مان باشند.
فتاحی میگوید: وقتی به پشت سرم نگاه میکنم، با مرور خاطراتم در کانون باید بگویم که شروع کارم در کانون به عنوان مربی در سال ۷۴ زمانی بود که فرزندم تازه به دنیا آمده بود و بلافاصله سرکار رفتم، یکی از همکارانم به شوخی میگفت نام فرزندت را کانون بگذار، اما به این سالها که خوب نگاه میکنم میبینم نام زندگی ام کانون است.