۳۰ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۵:۱۳
کد خبر: ۷۱۶۹۱۴

شماره ۵۰ فصلنامه علمی تخصصی «معرفت ادیان» روانه بازار نشر شد

شماره ۵۰ فصلنامه علمی تخصصی «معرفت ادیان» روانه بازار نشر شد
پنجاهمین فصلنامه علمی تخصصی«معرفت ادیان» به صاحب امتیازی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) منتشر شد.

به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، پنجاهمین فصلنامه علمی تخصصی«معرفت ادیان» به صاحب امتیازی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) با مدیرمسئولی سيداكبر حسيني قلعه‎ بهمن و سردبیری احمدحسين شريفي منتشر شد.

این فصلنامه در 8 مقاله منتشر شده و عناوین، نام نویسندگان و چکیده مقالات به شرح زیر است:

اصول و راهکارهاي رهبري بحران فرهنگي در سيره حضرت موسي (ص) با توجه به قرآن و تورات

رضا قزي/ حسين نقوي

چکیده: يکي از معضلاتي که مي‌تواند براي سازمان‎ها و جوامع تهديد جدي محسوب شود بروز و ظهور بحران، به‌ويژه بحران‎هاي فرهنگي است. بر اين‌ اساس، مطالعه سيره حضرت موسي(ص) و بررسي اصول و راهکارهاي ايشان در رهبري مي‌تواند راهگشاي بسياري از سازمان‌ها در رويارويي با بحران‌هاي فرهنگي باشد. جامعيت اصول و راهکارهاي رهبري حضرت موسي(ع) در سه مرحله پيش از بحران، حين بحران و پس از بحران را مي‌توان با بررسي آيات قرآن کريم و مقايسه آن با تورات دريافت. برخي از اصول حاکم بر رهبري ايشان عبارت است از: تعيين جانشين شايسته، پاسخ‌گويي، پشتيباني، تغيير ظاهر، تحول از درون، تسريع در اقدام، اطلاع‌رساني، قاطعيت، آرامش، يادگيري از بحران، مطالعه بحران، و مقابله با بحران. همچنين برخي از راهکارهاي ايشان در مراحل سه‌گانه رهبري بحران عبارت است از: تحميل کردن، تلقين، تبيين نقاط ضعف، تبيين نقاط قوت، تصويرسازي، برچسب‌زني، بي‌اعتبارسازي، پاک‌سازي، شفاف‌سازي، تحقير كردن و ريشه‌کن‌سازي.

 

انگاره‌هاي فرجام‌گرايانه در معراج پيامبر(ص) و ارداويراف‌‌نامه

زهرا عليزاده بيرجندي

چکیده: فرجام‌گرايي از جمله مباحث اساسي در حوزه دين‌پژوهي و از دغدغه‌هاي ذهني بشر به‌شمار مي‌آيد. اين دغدغه به شيوه‌هاي گوناگون در متون ديني و آثار ملل بازتاب پيدا کرده است. يکي از جايگاه‌هاي طرح‌انگاره‌هاي فرجام‌گرايانه، معراج‌نامه‌ها و سفرنامه‌هاي روحاني است. درون‌مايه معراج‌نامه‌ها که بر اخلاقيات و التزام به اعمال خير و احتراز از گناه و کردارهاي ناشايست استوار است، متضمن طرح مباني فرجام‌شناسي است. انجام مطالعات تطبيقي با رويکرد فرجام‌شناسي از جنبه‌هاي گوناگون، به‌ويژه معرفت اديان حائز اهميت است. با توجه به اهميت اين‌گونه مطالعات، هدف نوشتار حاضر بررسي تطبيقي معراج پيامبر اکرم (ص) با سفر ارداويراف با رويکرد فرجام‌شناسي است. اين بررسي که به روش توصيفي ـ تحليلي صورت گرفته، کوشيده است تا شرايط و زمينه‌هاي مؤثر بر تکوين اين سفرها و نمودهاي فرجام‌گرايي در اين آثار را واکاوي نمايد. يافته‌هاي حاصل از اين بررسي، به‌ويژه همساني‌هاي موجود در «ارداويراف‌نامه» و روايت‌هاي معراج پيامبر(ص) نشانگر غايتمندي عالم، معناداري هستي و باور به رستاخيز و سلسله مراتب نيکوکاران و بدکاران در اين متون است.

 

بررسي تأثيرات سياسي و اجتماعي دوره قاجاريه و پهلوي بر معماري مذهبي يهوديان تهران

حمید افشار/ هایده خمسه/ محمد بهرام زاده

چکیده: يهوديان تهران قديمي‌ترين و بيشترين اقليت‌ ساکن اين شهر هستند. با اين‌حال اطلاعات اندکي از بناهاي مذهبي اين اقليت به‌نسبت ساير اقليت‌هاي ساکن تهران موجود است. بخشي از اين شناخت اندک به‌سبب بي‌توجهي پژوهشگران به معماري مذهبي يهوديان به‌خاطر نداشتن معماري شاخص است؛ و بخش مهم‌تر به بي‌ميلي يهوديان در معرفي آثار مذهبي خود بازمي‌گردد. ممانعت از رؤيت اماکن مذهبي يهوديان آگاهانه و با توجه به شرايط تاريخي و اجتماعي اين اقليت بوده و متناسب با تغييرات اجتماعي، ميزان رؤيت‌پذيري کنيسه‌ها در سطح شهر تهران تغيير کرده است. در دوره قاجاريه به‌علل مذهبي تلاش واضحي در پنهان‌سازي کنيسه‌ها صورت مي‌گرفت؛ اما با تحولات پس از مشروطه و اوايل حکومت پهلوي اول، تمايل به نمايان ساختن و ايجاد کنيسه‌هاي بزرگ با معماري شاخص به‌وجود آمد. اواخر دوره پهلوي اول تحولات سياسي مجال چنداني براي ساخت کنيسه براي يهوديان فراهم نکرد؛ اما سياست‌هاي بين‌الملي پهلوي دوم موجب ايجاد کنيسه‌هاي متعددي در شهر تهران شد. با اين‌حال، شرايط اجتماعي و مخالفت‌هاي مردمي با سياست‌هاي دولت در قبال اسرائيل، موجب شد تا مجدداً با رؤيت‌پذيري کنيسه‌ها در سطح شهر مخالفت شود و پنهان‌سازي آنها در قالب مدارس يهوديان صورت گيرد. اين مقاله که به شيوه «ميداني» و تحقيق کتابخانه‌اي و با روش توصيفي ـ تحليلي انجام شده، با بررسي معماري مذهبي کنيسه‌هاي تهران از دوره قاجاريه تا پايان پهلوي، تحليلي از شرايط اجتماعي و سياسي اين اقليت مذهبي ارائه کرده است.

 

بررسي مفاهيم، منابع و معيارهاي اخلاقي در متون پهلوي

عظيم رضوي صوفياني

چکیده: متون پهلوي در سده‌هاي سوم و چهارم هجري به نگارش درآمدند؛ دوراني که زرتشتيان همه قدرت سياسي ـ اجتماعي خويش را از دست داده و اقليتي ديني در ايران و در فکر بازسازي و بازتفسيري از دين خويش در فضايي جدلي و کلامي بودند. يکي از موضوعاتي که نويسندگان اين متون در پي ساماندهي و انسجام آن بودند مباحث مربوط به حوزه اخلاق بود. هدف اين پژوهش بررسي نظام اخلاقي متون پهلوي است. اخلاق‌شناسي اين مقاله شامل بررسي مفاهيم (معناشناسي «فضيلت» و «رذيلت»)، منابع (حسن و قبح‌ها در مقام ثبوت و اثبات) و معيارهاي اخلاقي (فضيلت‌گرايي يا نتيجه‌گرايي يا تکليف‌گرايي) در متون پهلوي است. روش تحقيق اين مقاله «توصيفي ـ تحليلي» بوده و براي جمع‌آوري اطلاعات، از روش کتابخانه‌اي بهره گرفته است. نتيجه آنكه «فضيلت» در متون پهلوي آراسته شدن به هر امر اخلاقي است که فرد را به قلمرو اهورامزدا نزديک و از قلمرو اهريمن دور کند و گستره آن از تحقق فضايل اخلاقي امشاسپندان تا ايمان و نيکوکاري امتداد دارد، و «رذيلت» نبود فضيلت است. حسن و قبح‌هاي اخلاقي در اين متون، هرچند به‌طورکلي ذاتي عقلي است، اما گاهي شرعي است. معيار غالب اخلاقي در متون پهلوي، فضيلت‌گرايي ناظر به غايت‌گرايي است.

 

شناخت‌شناسي در «گاتاها»

نيره سادگي/ محمدهاشم رضايي/ فائزه ناطقي

چکیده: راستي‌آزمايي انديشه‌ها در بوته فلسفه، غبار شک را مي‌زدايد و راه‌هاي گسترده‌تري براي بلوغ تفکر مي‌نماياند. هدف اين پژوهش بررسي شناخت‌شناسي در «گاتاها» است. اين تحقيق از لحاظ هدف، بنيادي است و با استفاده از روش «توصيفي ـ تحليلي» با رويکرد «کيفي» به گردآوري مطالعات کتابخانه‌اي پرداخته است. نتايج برگرفته از پژوهش نشان مي‌دهد: برحسب «گاتاها» دو نوع معرفت حصولي و حضوري وجود دارد. ابزارهاي شناخت عبارت است از: حس، دل، فطرت و عقل؛ و شناخت از راه دعا، باور و آگاهي، انديشه نيک، همنشيني با دانايان، «اَشا» و آموزش اهورايي به‌دست مي‌آيد. موانع شناخت نيز باورهاي غلط، آيين غلط، آموزش غلط و عدم رايزني با انديشه نيک است. معيار صدق شناخت، ميزان مطابقت آن با واقع، و معيار توجيه و اعتبار انواع معرفت‌ها وحي و عقل است. رگه‌هايي از عمل‌گرايي در واقع‌گرايي ديني «گاتاها» نيز مشاهده شد. به‌نظر مي‌رسد يکي از علل توجه انديشمندان ايراني به اسلام، به‌ويژه قرآن و سيره خاندان نبوي، آموزه‌هاي زرتشت باشد.

 

نقد و بررسي ادله پيامبري زردشت در «گاهان» با تکيه بر هات 29

علی مصلح

چکیده: «گاهان» منبع منسوب به زردشت، مي‌تواند گره از مسئله پرمناقشه پيامبري وي بگشايد. با بررسي هات 29 «گاهان» که با عنوان «هات وخشوري و بعثت» از آن ياد مي‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌شود، به‌دست مي‌‌‌‌آيد که اسطوره‌ حضور زردشت در انجمن خدايان براي نجات گاو از قرباني، قاصر از تفهيم مقوله پيامبري براي زردشت است و عدول از معناي حقيقي به مجازي توجيهي ندارد و نهايت آنکه شايد برداشت مستشرقان در اصلاح اجتماعي زردشت و تقابل با ميتراييسم و گاوکشي را بتوان از اين هات دريافت. بررسي واژگاني «گاهان» نيز ناتوان از القاي صريح مقوله پيامبري براي زردشت است. البته اين نتيجه در تقابل با باور قرآني ارسال رسل به امم گذشته نيست. روايات نيز وجود پيامبر در ميان مجوس را ثابت مي‌دانند. با توجه به شهرت پيامبري زردشت، پيامبري او پذيرفتني است. ولي اثبات پيامبري او از طريق برون‌ديني غيرممکن و از طريق درون‌ديني بسيار دشوار است.

 

جايگاه و مفهوم «ماعت» در مصر باستان

سيدسعيدرضا منتظري/ سعيده شريفي

چکیده: «هرم بزرگ هستي» يا «نظم کيهاني»، بنيادي‌ترين طرح هستي‌شناسي است که از آغاز دوران ما‌قبل تاريخ تاکنون در بين بسياري از جوامع و فرهنگ‌هاي گوناگون بوده و جامعه را نظام‌مند مي‌کرده است. نمونه‌هايي از مفهوم «نظم کيهاني» در بين اقوام عبارت است از: در سنت هندي «ريته»، در باورهاي زرتشتي «اَشه»، در مصر باستان «ماعت»، در دين بودايي «دهرمه»، در مسيحيت «لوگوس»، در يونان باستان «دايکو» يا «منوس»، در خاور دور «دائو» و در اسلام «وحدت». بر اين اساس، جهان مرکب از زنجيره عظيمي تصور مي‌شد که نظمي قائم‌محور و غايتمند بر تمام موجودات، از رأس تا پايين‌ترين موجود حاکم را برقرار مي‌سازد؛ يعني ديدگاهي متافيزيکي که به دنبال معنا و انسجام در جهان بود. اين ديدگاه که در اصل مبتني بر اسطوره بود، دو جنبه آسماني و زميني داشت که در شکل زميني منجر به شکل‌گيري نظام‌هاي سياسي و فلسفي گوناگون مي‌شد. پژوهش حاضر با روش توصيفي ـ تحليلي بر آن است تا به جنبه‌‌هاي گوناگون يکي از اين مفاهيم آن، يعني «ماعت» در تمدن مصر باستان بپردازد و مشخص سازد که ابعاد گوناگون «ماعت» گوياي منطق توحيدي است که با پيوند خوردن با امور ماورائي و آسماني معنا پيدا مي‌کند.

 

بررسي جهان هستي به‌مثابة رؤيا از ديدگاه شنکره

زهرا اسكندري

چکیده: مبحث «رؤيا» به‌مثابه دروازه‌اي که از آن مي‌توان به عالم غيب راه يافت، همواره در آثار انديشمندان مد نظر بوده است. با اين‌حال رؤيا در نگاه عرفا داراي زواياي گوناگوني است. شنکره (Shankara)، عارف و فيلسوف برجسته هندو، ازجمله انديشمنداني است که در نظام فکري خود از ابعاد گوناگوني به اين مبحث توجه كرده است. يکي از مهم‌ترين اين ابعاد، بُعد هستي‌شناختي است؛ به اين معنا که رؤيا را از يک حالت فردي ـ که در آن، موجودي به‌نام انسان در ساعاتي از شبانه‌روز حالتي به‌نام خواب ديدن را تجربه مي‌کند ـ خارج کرده، آن را در گستره عالم هستي بررسي نموده است. از اين زاويه، «رؤيا» ـ يعني چيزي که در برابر واقع قرار مي‌گيرد ـ مستلزم کاوش‌هاي متافيزيکي خاصي است. از اين منظر، شنکره معتقد است: کل جهان هستي همچون رؤيايي است که از برهمن (Brahman) صادر شده است. اين نوشتار كوشيده است با واکاوي آثار شنکره و بررسي رؤيا در دو سطح انساني و جهاني، وجوه رؤيا دانستن عالم هستي از منظر ايشان را بررسي كند.

علاقه مندان جهت کسب اطلاعات بیشتر درباره فصلنامه علمی تخصصی«معرفت ادیان» می توانند به نشانی 

قم، بلوار امين، بلوار جمهوري، موسسه آموزشي پژوهشي امام خميني(قدس)، طبقه چهارم، اداره نشريات تخصصي، دفتر نشريه یا به نشانی اینترنتی این فصلنامه به آدرس   http://marefateadyan.nashriyat.irمراجعه کنند یا با شماره تلفن  32934483 025

تماس بگیرند.

ارسال نظرات