عبرت از سوپر انقلابی ها
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، ما هرجا انقلابی عمل کردیم پیش رفتیم و هرجا انقلابی عمل نکردیم، عقب ماندیم. این جمله از رهبر معظم انقلاب به مناسبت رحلت امام خمینی در سال 95 هنوز در گوشم هست و همواره این ملاک را در تحلیل هایم به کار بردهام. خب طبیعتا سؤال میشود که چگونه انقلابی عمل کنیم و شاخصههای انقلابی گری چیست؟ اولین شاخص، پایبندی به مبانی و ارزشهای اساسی انقلاب است و شاخص دوّم، هدفگیری آرمانهای انقلاب و همّت بلند برای رسیدن به آنها. شاخص سوّم، پایبندی به استقلال همهجانبهی کشور، استقلال سیاسی، استقلال اقتصادی، استقلال امنیتی و استقلال فرهنگی که مهم تر میباشد است؛ چهارمین شاخص، حسّاسیّت در برابر دشمن و نقشه دشمن است که البتّه نیاز به دشمن شناسی دقیق دارد و شاخص پنجم، تقوای دینی و سیاسی است که این از اهمیت ویژهای برخوردار است.
حضرت آیت الله خامنهای در دیدار اخیر خود با نمایندگان مجلس، به نوعی این نکته را گوشزد کردند که راهکار موفقیت شما انقلابی بودن و البته انقلابی ماندن است. همچنین ایشان تصریح فرمودند که «الان کاملاً جلوی چشم بنده هست که کسانی بودند که مثلاً سال ۵۸ ــ که بنده عضو شورای انقلاب بودم و آن وقتها هنوز رئیسجمهور هم نبودم ــ میآمدند پیش ما که حالا خودمان جزو بچّههای انقلاب بودیم و مثلاً با سوابق مبارزاتی فلان، مینشستند حرفهایی میزدند تند، داغ، آتشین که ما چشممان خیره میماند که اینها چه کسانی هستند دیگر! یعنی به تعبیر فرنگیمآبها سوپر انقلابی! بعد برگشتند و انقلابی نماندند.»
پا گذاشتن در این راه، ماندن و استقامت کردن در مسیر طاقت میخواست که عده زیادی طاقت نیاوردند. مشکلتر از انقلابی بودن و گرایش انقلابی داشتن، انقلابی ماندن است؛ «چه فرد، چه جمع، که کلّ مجلس باشد». این سخنان رهبر معظم انقلاب ما را واداشت تا بار دیگر به بازخوانی سوابق پرشور برخی انقلابیها یا بهتر است بگوییم انقلابینماها بپردازیم که باز گشتند و از قطار انقلاب پایین پریدند. این مجلس انقلابی ترین مجلس بود ولی تضمینی نیست که اشخاص بتوانند در این راه بمانند. امید است بازخوانی سوابق کسانی که چه بسا از ایشان تندتر بودند اما طاقت تحمل این راه را نداشتند، بتواند برای خوانندگان بازداری داشته باشد.
یار غار
در پرواز 4721 افرادی امام را از پاریس تا تهران همراهی کردند که هر کدامشان سرنوشتی متفاوت داشتند. بعضی در مسیر انقلاب ماندند و صادقانه به اسلام و مردم خدمت کردند و برخی دیگر، به دلایل مختلفی دچار لغزش شدند و به ضدیت با انقلاب پرداختند. شاید در ابتدای انقلاب به مخیله مردم خطور نمیکرد که همراهان امام در پاریس، علم مخالفت با انقلاب را بلند کنند. در این پرواز افرادی مانند بنیصدر، صادق قطبزاده، محسن سازگارا، سید علیاکبر محتشمیپور، هادی غفاری، سید محمد موسوی خوئینیها، حسن لاهوتی، ابراهیم یزدی، آیتالله حسینعلی منتظری و فرزندش محمد، سید محمد خاتمی، حسن حبیبی، سیدحسین خمینی، حاج احمد خمینی، حاج مهدی عراقی و آیتالله مرتضی مطهری امام را همراهی کردند.
همینطور اگر گذرا هم به این نامها نگاهی بیندازیم، عاقبت همهشان جلوی چشمانمان خواهد آمد. کسی نیست که بنیصدر را نشناسد. صادق قطب زاده نیز که در شهریور 61 به جرم توطئه برای قتل امام خمینی اعدام شد و سازگارا نیز هم اکنون در آمریکا به تخریب جمهوری اسلامی مشغول است. اما در بین طلبهها محتشمی پور، هادی غفاری، خوئینیها، منتظری و خاتمی عاقبتی مشابه داشتند و در اقدامات و سخنرانیهای خود بارها علیه نظام و هم صدا با دشمنان موضع گرفتند و فتنه 88 را به غایت براندازی جمهوری اسلامی علم کردند. ابراهیم یزدی از همان ابتدا پشت سر بازرگان بود و حسن حبیبی نیز در زمره اصلاح طلبان با خاتمی همکاری میکرد. حسن لاهوتی و سید حسین خمینی نیز به دلیل ارتباطشان با منافقین مواضع تندی علیه امام و انقلاب داشتند و خلاصه اینکه از جمع مذکور شاید بتوان گفت کسی نماند و مطهری و محمد منتظری هم که شهید شدند.
چه خوش گفت آن شاعر «فتنه شاید در صف صفین میجنگیده روزی، فتنه شاید در زمان شاه زندان بوده باشد، فتنه شاید با امام از کودکی همسایه بوده، یا که در طیاره ی پاریس- تهران بوده باشد». رهبر انقلاب برای در دام نیفتادن مجلسین نکاتی را گوشزد کردند که عبارت است از: «سادهزیستی و اسیر تجملات و اعیاننشینی نشدن»، «مسئولیتپذیری»، «اصلی و فرعی کردن مسائل کشور و مقدم داشتن حل مسائل اصلی» و «اجتناب جدی از تبعیض و فساد»، «همکاری صمیمانه با دیگر دستاندرکاران مدیریّت کشور»، «همراهی با عامه مردم» و همچنین نکاتی را تذکر دادند مانند نطق های پرشور میانبرنامه که نباید خیال کرد این کارها انقلابی گری است.
سیر سقوط
مسائل متعددی است که افراد را از قطار انقلاب پیاده کرده و موجب سقوط آنها از هواپیمای امام شده است. انقلاب با گروههای مختلفی دست و پنجه نرم میکرد که پیش از انقلاب به علت وجود دشمن مشترک، بسیاری از این اختلافات اولویت نداشت اما پس از انقلاب این زخمها سر باز کرد. شاید اصلی ترین مشکل کسانی که پس از مدتی انقلاب را کنارگذاشته و به مخالفت با آن پرداختند، نداشتن اندیشه، فکر و مبانی اصیل اسلامی بود. در مدتی صرفا به دلیل هیجانات موجود در کشور، دانشگاهها، مدارس و... به جمع انقلابیون پیوستند و چون با عقل و قلب با انقلاب و امام همراه نبودند، به راحتی از کرده خود پشیمان و از راه منحرف شدند.
نکته دیگری که میشود به آن اشاره کرد و فراگیری بالایی دارد، عدم تبعیت عقلانی از ولی فقیه بود. امیرالمونین فرمودند: «لا ترى الجاهل إلّا مفرطا أو مفرّطا»؛ افراط و تفریط و تند روی و کند روی آن چیزی بود که برخی انقلابیون را پشیمان کرد و چه بسا آنان را مقابل انقلاب قرار داد. عدهای بودند که در بحث حجاب به قدری سخت گیری میکردند که موی بیرون مانده دختران را میچیدند و در وسط کلاسهای دانشگاه بین دختر و پسر دیوار کشیده بودند و با دستور آقای خامنهای آن دیوار خراب شد. این رفتارها به علت تبعیت نکردن از آرمانهای امام خمینی و عمل دل به خواهی بود.
امروز همین افرادی که همه نوع ویدئو، موسیقی، صحبت کردن خانمها و آقایان، پوشیدن لباسهای رنگی و... را ممنوع کرده بودند و با مخالفان برخورد گاز انبری میکردند، با جدیت مسأله بی حجابی و ولنگاری فرهنگی را از داخل و خارج کشور پیگیری و برایش هزینه میکنند. تنها راه انقلابی شدن و انقلابی ماندن تبعیت از خط کشهایی است که دین و ولی فقیه به ما داده است و اگر کسی حق را شناخت، اهلش را هم خواهد شناخت و اگرکسی به خاطر شخصی اسلام آورد و انقلابی شد، توسط همان شخص نیز باز خواهد گشت.