شکست مبارزات؛ نتیجه فقدان پایگاه مردمی
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، سیدجمال الدین اسدآبادی از مبارزان راستین اسلامی در قرن 13 هجری قمری بود که در تاریخ 19 اسفندماه 1275 درگذشت.
سرگذشت
وی پرچم دار مبارزه با استعمار و استبداد داخلی است، وی که پرورش یافته مکتب علوم دینی است همواره مسلمانان را به بازگشت به اسلام دعوت می کرده است؛ در این زمنیه زدودن خرافات از دین را که طی قرن ها صورت گرفته بود را لازم می دانست.
او معقتد بود در این قرن ها متمدادی به اسلام برچسب هایی چسبیده است که ریشه در دین ندارد و موجب عقب ماندگی مسلمانان از سایر جوامع شده است؛ بنابراین برای رهایی مسلمانان از این عقب ماندگی باید خرافات را این دین زدود.
وی باور داشت از طرفی دیگر جهاد به عنوان بابی مهم در اسلام مغفول مانده است و مسلمین برای رهایی از استبداد داخلی و خارجی باید به جهاد چنگ بزنند، از این رو مبازره و جهاد را اصلی مهم در اسلام عنوان می کرد خواهان بیداری مبارزاتی مردم بود.
سیدجمال الدین اسد آبادی از نخستین کسانی بود که استعمار را به مردم معرفی کرد و برای رهایی ملت از دست استعمار آنان را به مبارزه دعوت می کرد؛ وی بر این باور بود که استعمار جهان اسلام را در چنگ خود گرفتار کرده است و در حال بهره برداری به نفع خود است از طرفی حاکمان بی خاصیت کشور های اسلامی توان مبارزه با این استعمار را ندارد بنابراین مردم گرفتار استبداد داخلی و خارجی هستند.
از این رو وی مخالف حکومت شاهنشاهی بود و بیشتر به نظام قانون تمایل داشت و بدین جهت تدوین قانون را به حاکمان قاجار پیشنهاد کرد که نتیجه آن ترش روی حاکمان بود؛ قاجاریان که از این پیشنهاد وی در تدوین قانون دل خوشی نداشتند او را از ایران اخراج کردند.
بنابراین سیدجمال الدین اسدآبادی حوزه فعالیت خود را تنها در ایران محدود نکرد و به کشورهای دیگر اسلامی همچون مصر و افغانستان سفر و حاکمان آن ممالک را به اصلاح امور دعوت کرد.
یکی از تلاش های سید جمال الدین اسد آبادی اتحاد مذاهب اسلامی و پرهیز ار تفرقه بود؛ زیرا وی اعتقاد داشت که تنها راه مبارزه با غرب اتحاد مسلمین است، آنان می توانند با قدرت اتحاد بر دشمنان خود فائق آیند.
اعتراف به ناکامی
در هر صورت این مبارز که از پیشگامان مبارزه با استعمار است، نتوانست آنچنان که باور دارد به موفقیت مورد نظر خود دست یابد، وی در اواخر عمر خود این چنین عنوان می کند:
افسوس میخورم از اینکه کشتههای خود را ندرویدم… ای کاش من تمام افکار خود را در مزرعه مستعد افکار ملت کاشته بودم. چه خوش بود تخمهای بارور و مفید خود را در زمین شوره زار سلطنت فاسد نمینمودم. آنچه در آن مزرعه [مردم] کاشتم به ثمر رسید و هر چه در این کویر [سلاطین و نخبگان حکومتی] غرس نمودم فاسد گردید.
وی در طی سال ها با رفت و آمد به دربار تلاش داشت تا حکام و سیاسیون را اصلاح کند و با تاثیر بر افکار آنان به اصلاح امور کشور موفق شود، اما در این راه موفق نشد و از این رویه خود ابراز پشیمانی کرد.
امام خمینی در این باره بیان می کنند:
«...جمالالدین مرد لایقی بوده است، لکن نقاط ضعفی هم داشته است و چون پایگاه ملی و مذهبی در بین مردم نداشته، از آن جهت زحمات او با همه کوششها به نتیجه نرسید...»[1]
جمال الدین اسدآبادی با وجود افکار بزرگ و نویی که در دوران خود داشت اما نتوانست در اصلاح امور آنچنان که مد نظر داشت به موفقیت برسد زیرا تمام توجه خود را بر روی اصلاح نخبگان سیاسی و حکام گذاشته بود، آنان نیز دل خوشی از سیدجمال الدین اسدآبادی نداشتند زیرا مسائلی که وی مطرح می ساخت به ضرر آنان و محدود ساختن حاکمان جامعه بود.
قانون گرایی که از اهم مسائل مورد تاکید سیدجمال الدین اسدآبادی بود هیچگاه به مذاق حاکمان خوش نمی آمد زیرا آنان همواره از داشتن قدرت بی حد و حصر و در عین حال بدون پاسخگویی به ملت لذت می بردند، بناراین به افکار و اندیشه های پیشرفته سیدجمال الدین اسد آبادی توجه نمی کردند و در نهایت بر اساس برخی نقل قول ها همین حکام وی را ترور کردند و خود را آسوده خاطر ساختند.
داشتن پایگاه اجتماعی در مبارزات سیاسی همواره اصلی مهم برای تغییر برشمرده شده است، افرادی که دارای پشتوانه مردمی نباشند هیچگاه به موفیت نمی رسند و در بازی های سیاسی قدرت حذف می شوند و یا هضم می شوند از این رو مبارزان بزرگی همچون امام خمینی(ره) و دیگر چهره های ملی و مذهبی در کشور دارای پشتیانی و پایگاه مردمی بوده اند؛ زیرا این ملت هستند که در نهایت کشور را به تغییر اساسی وادار می کنند و اراده ملی است که می توند مشکلات اساسی را حل و فصل کند.
در هر صورت سیدجمال الدین اسدآبادی بنیان گذار حرکتی است که سال ها ادامه یافت و مقدمه ای برای تغییرات بزرگ در ممالک اسلامی گشت؛ رهبر معظم انقلاب دراین باره بیان می کنند:
«سید جمال کسی بود که برای اولین بار بازگشت به اسلام را مطرح کرد. کسی بود که مسئله حاکمیت را و خیزش و بعثت جدید اسلام را اولین بار در فضای عالم به وجود آورد... او مطرحکننده، بهوجودآورنده و آغازگر بازگشت به حاکمیت اسلام و نظام اسلام است. این را نمیشود دستکم گرفت و سید جمال را نمیشود با کس دیگری مقایسه کرد. در عالم مبارزات سیاسی، او اولین کسی است که سلطه استعماری را برای مردم مسلمان آن زمان معنا کرد... مبارزات سیاسی سید جمال چیزی است که قابل مقایسه با هیچ یک از مبارزات سیاسی افرادی که حولوحوش کار سید جمال حرکت کردند، نیست»[2]
در حقیقت در آن دوران که کشور به خاطر بی لیاقتی شاهان مملکت دچار عقب ماندگی از سایر کشور های جهان شده بود، سیدجمال الدین اسدآبادی به مردم استبداد داخلی و خارجی را نشان داد، در آن دوران که مردم شاه را فردی حاکم ملطق تصور می کردند، سید جمال الدین اسدآبادی نشان داد که چطور این حاکمان کشور را عقب نگه داشته اند و استعمارگران غرب چگونه کشور را چپاول می کنند.
- صحیفه امام، جلد ۵، ص ۲۹۰
- مصاحبهٔ آیتالله خامنهای با روزنامه جمهوری اسلامی در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۳۶۰