تفاوت قانون پیامبر اکرم با قانون گروه های افراط گرا و تکفیری
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، زنان و کودکان مسلمان، در کشورهای یمن و افغانستان و فلسطین به کدامین گناه باید کشته شوند؟ کدام دین و مذهبی مجوز چنین جنایاتی را داده است؟ کسانی که ادعای مسلمانی دارند و با عنوان گسترش اسلام در جهان و از بین بردن شرک و کفر، دست به چنین جنایاتی میزنند، آیا عملشان موافق سنت و سیره پیامبر اکرم(ص) است یا مخالف؟ آیا قانونشان برای گسترش اسلام و هدایت، مانند قانون نبی مکرم اسلام(ص) است؟ این دو قانون را با هم مرور میکنیم، تا حکم، روش و منش اسلام واقعی مشخص شود.
گروه های افراط گرا و غلوّ اندیش، در همان آغاز اجرای احکام اسلامی، خود دچار اولین و بزرگترین اشتباه شده و مسلمانان را به کفر یا شرک یا بدعت متهم کرده اند. اگر ابتدای کار با تکفیر مسلمانان همراه شود، نه تنها هدایت و موفقیت به همراه ندارد، بلکه غضب خدا و رسول خدا(ص) را در بردارد.
جامعه پیامبر(ص) بر اساس اراده الهی، متشکل از بدریون، اعراب بادیه نشین، منافقان و حتی یهودیان ومسیحیان بود؛ با این حال، خدای متعال به پیامبر خود میفرماید: «لَيْسَ عَلَيْكَ هُدَاهُمْ وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ [بقره/272] ای رسول! بر تو دعوت خلق است و هدایت خلق بر تو نیست؛ خدا هر که را خواهد هدایت کند.»
این در حالی است که گروههای افراط گرا و غلوّ اندیش توقع و انتظار دارند که مردم را وادار به ایمان کنند؛ آن هم نه با صحبت و نصیحت، بلکه با تهدید و تکفیر و ترور و کشتن انسانهای بیگناه و این روش، خلاف سنت و سیره رسول اکرم(ص) است. عالم اهل سنت دکتر «حسن فرحان مالکی» در مورد علمای افراط گرا و غلوّ اندیش عربستان میگوید: «باید بدانند که همه مسلمانان از حقوق مساوی در زندگی برخوردار بوده و باید مسلمان بودن همه آنان را پذیرفت. نقطه شروع حرکت گروههای افراطی و غلو اندیش که همان کافر و بدعت گذار خواندن سایر مسلمانان است، وحشتناک بوده و هیچ پایه و اساسدینی ندارد.
این اشتباه آغازین، یعنی تکفیر مسلمانان، منجر به پذیرش اسلام از سوی کفار نخواهد شد. تفاوت پیامبر اکرم (ص) و گروه های افراط گرا و تکفیری از نقطه شروع حرکت، این است که پیامبر اکرم(ص) در آغاز، قانون و اصل «مسلمانی قائلین شهادتین» را وضع کرد.
به همین خاطر پیامبر اکرم(ص) به شدت در پی اثبات مسلمانی «مسلمانان» و رد سخنان کسانی بود که برخی افراد را به نفاق و پذیرش اسلام از روی ترس متهم می کردند. اسلام با کسانی که دیگران را بدون دلیل عقلی و شرعی، متهم به خروج از اسلام میکنند، به شدت برخورد میکند و از آن نهی میکند و این[تکفیر]، خلاف سنت پیامبر است.[1]
عبدالله بن عمر نیز از پیامبر گرامی(ص) نقل کرده که فرمودند: «از تکفیر گویندگان «لا اله الا الله» دست بردارید و آنان را به خاطر گناه، به کفر متهم نکنید، آن کس که اهل توحید را به کفر نسبت دهد، خود او به کفر نزدیکتراست.»[2]
اگر هم در صدر اسلام در زمان پیامبر(ص) جنگ هایی صورت گرفته در اصل، دفاع از اسلام و نوامیس و جان و مال بوده و دفاع هم واجب است. حتی پیامبر گرامی خدا(ص) در پی آن بودند که با کمترین تلفات به اهداف خود که هدایت و صلح بوده است برسند؛ لذا در تمام این 80 جنگی که پیامبر اکرم(ص) در طول ده سال داشتند، بیش از 1500 نفر کشته نشدند.[3]
چون هدف، تکفیر کردن دیگران و خون ریزی نبود بلکه هدف، هدایت بشر بود. حتی اگر کسی هم به ظاهر اسلام میآورد و شهادتین میگفت جان و مالش حفظ میشد و پیامبر اکرم(ص) خطاب به یکی از صحابه خود که فردی را که به ظاهر شهادتین گفته بود، کشته بود، فرمودند: تو یک مسلمان را کشتی؟ آن صحابه گفت: او فقط به ظاهر شهادتین را گفته بود تا در امان باشد و حقیقتاً اسلام نیاورده بود. پیامبر اکرم(ص) فرمودند: آیا تو مأمور بودی که قلبش را باز کنی ببینی درونش هم همینطور بوده است؟ آیا ما مأمور به باطن هستیم؟ در اینجا بود که آیه 94 سوره نساء نازل شد. خداوند دستور مىدهد آنهايى را كه اظهار ايمان مىكنند، با آغوش باز بپذيرند و هرگونه بدگمانى و سوءظن را نسبت به اظهار ايمان آنها كنار بگذارند. «ولا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِنا [نساء/94] و به كسانىكه اظهار اسلام مىكنند، نگویيد مسلمان نيستيد.»
کسانی که اعمال و گفتار گروهکهای تکفیری داعش و وهابیت را می بینند و می گویند: «اگر اسلام این است، ما نخواستیم» باید بدانند که اینطور نیست و اصلاً اسلام واقعی این نیست؛ بلکه دین اسلام، یعنی محبت. سعيد بن يسار گفت: امام صادق (عليهالسلام) به من فرمود: «مگر دين به جز محبت و دوستى است؟»[4] خداى عزّوجل مىفرمايد: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ [آلعمران/31] بگو اگر خدا را دوست مىداريد، از من پيروى كنيد تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را ببخشد كه خدا آمرزنده مهربان است.»
حال شما میتوانید این سیره و مشی پیامبر را با آنچه امروز از این گروهکهای افراطی و تکفیری می بینید مقایسه کنید تا پیرو و مُحِبّ واقعی خدا و پیامبرش آشکار شود.
گروه های افراط گرا و تکفیری، خلاف رفتار پیامبر(ص) عمل میکنند و همواره در پی اثبات شرک و بدعت مسلمین هستند و اگر کسی به دفاع از مسلمانان برخیزد و آنان را اهل نماز، شهادتین، روزه داری و سایر واجبات معرفی کند، این افراط گراها و غلوّ اندیشان، علیه او موضع گیری کرده و به ردّ سخنان او میپردازند.
پیامبر (ص) همواره خود را موظف به رفع اتهام از متهمان می دانست؛ اما گروههای تکفیری همواره خود را موظف به انکار مسلمانی مسلمانان می دانند. تنها راه نجات این گروههای تکفیری در داوری پیرامون مردم و عقاید و اعمال آنان، عمل به شیوه پیامبر (ص) است.
نتیجه:
ای کاش جریان های تکفیری و افراط گرا، به جای حریص بودن بر جان و مال و ناموس مسلمانان، مانند پیامبر (ص) بر اعتقاد و ایمان آنان حریص و دلسوز بودند و به فکر هدایت انسانها بودند، نه به فکر کشتار زنان و فرزندان مسلمان. طبق کتب تفسیری، عبارت «عَزیزٌعَلیهِ ماعَنِتُّم [توبه/128] آنچه که شمارا برنجاند، بر پیامبر سخت است.» خطاب به جمیع امت است و اختصاص به اهل ایمان ندارد.[5]
در واقع نبی مکرم اسلام(ص) رحمةٌ للعالمین است. «وَ ما أَرْسَلْناكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعالَمِيین [انبیاء/107] ما تو را جز براى رحمت جهانيان نفرستاديم.» و مصداق آیه «لَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ أَلَّا يَكُونُوا مُؤْمِنِينَ [شعراء/3] گويى مىخواهى جان خود را به خاطر اينكه آنها ايمان نمىآورند از شدت غم و اندوه هلاک کنی.» اما جریانهای سلفی تکفیری وهابی، به جای اندوه بر ایمان نیاوردن انسانها، دیگران را به غم و اندوه مبتلا میسازند.
آنان که اقدام به کشتن مسلمانان بی گناه می کنند، مصداق این آیات هستند:
«وَمَنْ يَقْتُلْ مُؤْمِنًا مُتَعَمِّدًا فَجَزَاؤُهُ جَهَنَّمُ خَالِدًا فِيهَا وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِ وَلَعَنَهُ وَأَعَدَّ لَهُ عَذَابًا عَظِيمًا [نساء/93] و هر كس، فرد با ايمانى را از روى عمد به قتل برساند، مجازاتِ او دوزخ است؛ در حالى كه جاودانه در آن مىماند و خداوند بر او غضب مىكند و او را از رحمتش دور مىسازد و عذاب عظيمى براى او آماده ساخته است.»
«مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً [مائده/32] آن كس كه انسانى را بدون اينكه قاتل باشد و يا در زمين فساد كند بكشد، گويا همه مردم را كشته است.»
پینوشت:
[1]. حسن بن فرحان المالکی (عالم اهل سنت)، نصیحة لشباب المسلمین فی کشف غلوالعلماء المعاصرین فی المملکة العربیه السعودیه، ترجمه با عنوان: (نگاهی به غلو اندیشی وافراط گرایی علمای معاصر عربستان) مترجم: معاونت پژوهشی مؤسسه فرهنگی وهنری آفتاب خرد، نشر مؤسسه آفتاب خرد، تهران، 1396 ش، چاپ سوم، ص232 الی 234.
[2]. نورالدین علی بن ابوبکر هیثمی، مجمع الزوائد ومنبع الفوائد، مؤسس مکتبه القدسی، قاهره، دارالکتب العلمیه، بیروت، لبنان، 1408ق، ج1، ص106.
[3]. كلينى، محمد بن يعقوب، الكافی، محقق، مصحح: غفارى على اكبر و آخوندى محمد، دار الكتب الإسلامية، تهران، 1407ق، ج7، ص464، ح21.
[4]. ابن بابويه، محمد بن على، الخصال، ترجمه فهرى زنجانی احمد، علميه اسلاميه، تهران، ج1، ص25.
كلينى، محمد بن يعقوب، الكافی، دارالحدیث، قم، 1429ق، ج15، ص199.
[5]. ابن عاشور محمد بن طاهر، التحریر والتنویر، مؤسسه التاريخ، بيروت، چاپ اول، ج10، ص237.
نویسنده: حجت الاسلام مصطفی پورصدوقی کارشناسی ارشد مذاهب اسلامی