امام کاظم؛ از ترویج اسلام مدافع پابرهنگان تا سازماندهی فعالیتهای سیاسی تشیع
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، دوران امامت امام موسی کاظم(ع) با دوران حکومت ۴ خلیفه عباسی که در رأس آنها هارون الرشید بود همزمان شد. آنها در مجموع ۱۴ سال حضرت را تحت شدیدترین ظلمها و شکنجهها و زندان قرار دادند.
چهار خلیفه هم عصر ایشان، از هیچ شکنجهای برای خاموش شدن نور ولایت و امامت در سیاه چالههای جهنم گونه دریغ نکردند.
در روایات داریم که استخوانهای موسی بن جعفر(ع) در این سیاه چالهها نرم شده بود؛ ارتباط با نور و هوا به سختی برقرار میشد، چه برسد به اینکه امام بتوانند به راحتی با خانواده و اصحابشان دیدار و یا ارتباط مکتوب داشته باشند؛ در روایات آمده است که زندانبانهای امام هفتم(ع) سختترین اهانت کنندگان به پدر و مادر حضرت بودند و سعی میکردند با شکنجه روحی، عذابهای ایشان را چندین برابر کنند.
هارونالرشید که بسیار شبیه معاویه بود به شدت اهل رعایت ظواهر اسلام بود؛ اما در باطن بدترین خلق بود. روزی در کنار کعبه، هارون الرشید حضرت کاظم(ع) را ملاقات نمود و در ضمن سخنانی به امام گفت: آیا تو هستی که مردم مخفیانه با تو بیعت می کنند و تو را به رهبری خویش برمی گزینند؟ حضرت با کمال شهامت فرمود: «اَنَا اِمامُ الْقُلُوبِ وَاَنْتَ اِمامُ الْجُسُومِ؛ من بر دل های مردم حکومت می کنم، و تو بر جسم های آنان!».
نزاع دو اسلام
نزاع امام کاظم(ع) با هارون الرشید، نزاع دو اسلام بود: اسلام در قول و عمل مدافع پابرهنگان، در مقابل اسلام مرفهین بی درد! عروسی میلیاردی هارون و زبیده و آن تجملات کنارش موقوفات هم داشت! زبیده خیّر هم بود!
آن کاخ ها و شب نشینی ها، ۱۰۰ندیمه ی حافظ قرآن هم همیشه کنار زبیده داشت! در حرم تا بیت الله پیاده رفتن را هم داشت! اسلام موسوی، مقابل این اسلام لاکچری و قارونیِ هارون بود!
اسلام هارون الرشید پیشرفت را داشت؛ اما عدالت نداشت. اوج پیشرفت علمی و فناوری و شهرسازی و معماری بود. یک ساعت دیواری بزرگ اعجاب انگیزی را به شارلمانی پادشاه فرنگ(فرانسه امروز) هدیه داد که همه دست به دهن شدند. شهر رویایی بغداد سربرآورد و اختراعات نوآورانه از شیشه تا عدسی و چشم پزشکی؛ اما ابوالعتاهیه شاعر که رسانه آن روز بود در شعرش از گرانی و خانه های خالی از طعام یتیمان و از پا افتادگان می گوید.
امام کاظم(ع) عایله و نان خور خود را ۵۰۰نفر شمرد؛ یعنی به تنهایی همه آن نادارها را تامین می کرد و از همه عجیب تر قدرت بازتولید آن اسلام مستکبر و مرفه در یاران امامِ مبارز است!
برخی وکلا و نمایندگان آن امام انقلابی و دائم در زندان و تبعید، در اموال و وجوهات طمع کردند و توقف در امامت (یعنی توقف در اسلام راستین و مبارزه با ستمگران) را پایه گذاری کردند!
حیّان سراج ۳۰هزار دینار وجوهات مردم به امام را بالا کشید و برای خودش خانه آنچنان و باغ و زراعت خرید! عثمان بن عیسی هم ۶کنیز و وجوهات را حرمسرای خود کرد! خطر بازتولید اسلام مرفهین بی درد و توقف در مقاصد ولایت را باید جدی گرفت.
موسی بن جعفر(ع) در دل زمین و در عمق هفت متر استقرار داشتند. ارتفاع سیاه چال آنقدر کم بود که زندانی نمیتوانست بایستد و اگر میخواست، حرکت کند، باید کمر را خم میکرد. علاوه بر این سیاه چال در فصول مختلف، سرما و گرمای غیر قابل تحملی داشت و رفت و آمد به سیاه چال سخت بود. آخر هم نتوانستند زندانی بودن آن امام همام را تحمل کنند و او را به شهادت رساندند.
ما شیعیان ظلم ستیزی را از ائمه ظلم ستیز خود گرفتهایم و تا پای جان پای این مکتب خواهیم ماند؛ مگر با حبس نفسمان و ریختن خونمان خاموش شویم.
امام کاظم (ع) به هشام بن حکم می فرماید: «یا هشام! انّ للّه علی النّاسِ حجّتین: حجّة ظاهرةً و حجّةً باطنة، فامّا الظاهرة فالرّسل و الأنبیاء و الأئمّة علیهم السلام، و امّا الباطنة فالعقول؛ ای هشام! خدا دو حجّت بر مردم دارد: یکی، حجّت آشکار و دیگری، حجّت درونی و باطنی. اما حجّت آشکار، پیامبران و رسولان و امامان اند و اما حجّت باطنی، عقل هاست.»
ما از هارون الرشید برتریم؟
آیت الله شهید صدر می گوید ما معتقدیم از هارون الرشید برتریم و از هارون الرشید ورع و تقوایمان بیشتر است. عجبا! مگر دنیای هارون الرشید به ما عرضه شد و ما نپذیرفتیم که می گوییم ورع ما بیشتر از اوست؟
فرزند انم! برادرانم! ای فرزندان علی (ع)! آیا دنیای هارون الرشید به ما عرضه شد؟ نه، تنها یک دنیای کوچک و محدود به ما عرضه شده است.
دنیایی که خیلی زود پراکنده می شود و از دست می رود؛ دنیایی که وسعت دنیای هارون الرشید را ندارد. هارون الرشید به ابرها رو می کرد و می گفت: هر جا ببارید خراجتان را برای من می آورند. در راه چنین دنیایی، امام موسی ابن جعفر(ع) را زندانی کرد. آیا ما خود را امتحان کرده ایم؟ آیا چنین دنیایی به دست ما آمده است؟ و موسی ابن جعفر (ع) را زندانی نکرده ایم؟ آیا خود را آزموده ایم؟ از خودمان پرسیده ایم؟ آیا تا به حال چنین سوالی را از خود مطرح کرده ایم؟
هر یک از ما چنین سوالی را از خودش بپرسد بینی و بین الله، آیا این دنیای هارون الرشید که مجبور شد به خاطر آن امام را زندانی کند پیش روی ما گذاشته شده است که خیال کنیم از هارون الرشید با تقوا تریم؟
امام کاظم و هویت شیعیان
امام کاظم(ع) برای نشان دادن هویت اجتماعی و فرهنگی شیعیان خطاب به آنان فرمود: ای شیعیان! شما دشمنان زیادی دارید. پس در مقابل دشمن، خود را حقیر جلوه ندهید، بلکه با بزرگی و آقایی در جامعه ظاهر شوید و تا آنجاکه میتوانید، خود را زیبا و وجیه(با اخلاق) نشان دهید.[1]
سازماندهی فعالیت های سیاسی تشیع
امام کاظم(ع) از سال ۱۴۸ تا سال ۱۸۳ (ه ق) امامت امت را برعهده داشتند؛ اگر زندگی امام کاظم(ع) را بررسی کنیم می بینیم که ایشان به سمت تثبیت و استقلال سیاسی و اداری شیعه حرکت کردند و می خواستند به شیعه امامیه در قالب یک سازمان اقلیت در درون اکثریت جامعه اهل سنت رسمیت بخشند.
یکی از مهمترین اقدامات ایشان سازماندهی به سازمان وکالت بود تا از طریق آن جامعه شیعه را مدیریت و دولتی کوچک تشکیل دهد؛ این ظرفیت را امام در رفتار سیاسی شیعیان بنیان گذاری کرد تا شیعه محتاج حکومت جور نباشد.
از این رو ما شاهد تلاش های امام کاظم(ع) هستیم. به گونه ای که از برخی فعالیت های امام(ع) بوی فعالیت سیاسی استشمام می شود و تلقی شیعیان و حکومت این است که امام کاظم(ع) به سمت تشکیل حکومت اسلامی حرکت می کند و به طور علنی از عدم مشروعیت حکومت عباسیان سخن می گویند؛ چنانکه هارون عباسی به رفتار سیاسی امام و فعالیت های سازمان وکالت اعتراض داشت و خطاب به ایشان می گفت:
در یک حکومت دو خلیفه از مردم خراج(وجوهات) نمی گیرند و به گفته ذهبی از علمای اهل سنت: امام کاظم(ع) سزاوارتر به خلافت بود نسبت به هارون. به خاطر همین تلاش های سیاسی، امام مدتی در بصره و مدتی در بغداد زندانی می شود که چهار سال به طول می انجامد و در زندان به شهادت می رسند.
حدود فدک و ولایت اهل بیت
امام کاظم(ع) با خود هارون عباسی، نیز شجاعانه برخورد می کرد. روزی هارون به امام کاظم(ع) گفت: «حدود فدک را مشخص کن تا آن را به شما برگردانم». امام(ع) فرمود: «اگر حدود آن را بگویم آن را پس نخواهی داد». هارون اصرار کرد که امام کاظم(ع) حدود فدک را مشخص کند.
امام کاظم(ع) حدود امپراتوری اسلامی یعنی از سمرقند تا آفریقا و از ارمنستان تا یمن را حدود فدک معرفی کرد. هارون خشمگین شد و گفت: «آن وقت چیزی برای ما نمی ماند. امام(ع) که هارون را غاصب خلافت و غصب فدک را به معنی غصب خلافت می دانست، فرمود: «می دانستم که تو آن را بازپس نخواهی داد».
گسترش تشیع اثنی عشری در نیشابور
امام کاظم(ع) برای مراسم تدفین بانو شَطیطه به صورت طی الارض وارد نیشابور شد؛ شیعیان نیز متوجه گشته و به ابراز احساسات خویش پرداختند. آن حضرت با نشستن در پایین مجلس، موجب محبوبیت وی در دل مردم گردید و بسیاری از شیعیان نیشابور که فَطَحی مذهب(طرفداران عبدالله افطح) بودند، متنبه و مستبصر شدند.[2]
منابع:
[1] . کلینی، الکافی، ج1، ص369، ج6، ص480.
[2] . ابن شهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ج4، ص299.