اعتبار آیتالله منتظری از کدام ناحیه ضربه خورد؟
به گزارش سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، 29 دی ماه 1388 آیتالله منتظری در سن 87 سالگی درگذشت. وی در دوران رهبری امام خمینی، به انتخاب مجلس خبرگان به قائم مقامی ایشان برگزیده شد اما در سالهای پایانی حیات امام راحل، اتفاقاتی رخ داد که منجر به استعفای منتظری از قائم مقامی رهبری و قبول این استعفا از جانب امام شد.
یکی از مسائل مربوط به پرونده مهدی هاشمی برادر داماد آیتالله منتظری بود. مهدی هاشمی به دلیل نقش داشتن در قتل آیتالله شمس آبادی پیش از انقلاب دستگیر شده بود و در میان انقلابیون نسبت به حسن سابقه وی تردید وجود داشت اما بعد از انقلاب با وساطت و نفوذ آیتالله منتظری به ریاست سازمان نهضتهای آزادیبخش سپاه رسید اما مدتی بعد به دلیل رویکرد و عمل سیدمهدی هاشمی که در حال ضربه وارد کردن به دولت و حکومت جمهوری اسلامی و سیاست خارجه کشور بود، در اردیبهشت سال 61 با اصلاح اساسنامه سپاه، واحد نهضتهای آزادیبخش منحل شد.
دستگیری مهدی هاشمی و کشف مقادیر زیادی اسلحه و مواد منفجره در خانههای تیمی متعلق به نیروهای وی و همچنین افشای قتلهای این گروه در گذشته، موجب شد تا مرحوم منتظری در معرض امتحانی دشوار قرار بگیرد اما وی علیرغم توصیههای مکرر مسئولان و امام خمینی باز هم در دفاع از مهدی هاشمی دست برنداشت و علاوه بر این، نسبت به دفاع مقدس و برخی رخدادهای انقلاب مواضعی کاملاً متعارض با امام و در راستای ضدانقلاب اتخاذ میکرد.
مسئله دار بودن شخصیت مهدی هاشمی و افراد نزدیک به وی و رفت و آمد آنها به بیت آیتالله منتظری، حتی پیش از عزل او از قائم مقامی نیز در بین بزرگان حوزه مطرح بود و یکی از نگرانیها برای طرح قائم مقامی وی همین نکته بود. در این گزارش به دغدغه سه تن از اعضای وقت مجلس خبرگان و شخصیتهای شناخته شده تاریخ انقلاب که دو تن از آنها حتی ارتباط نزدیکی نیز با بیت منتظری داشتند، میپردازیم. این اظهارنظرات نشان میدهد که حتی پیش از دستگیری مهدی هاشمی، در جامعه و بخصوص حوزه نسبت وی سوء ظنهای متعددی وجود داشته که با دستگیری وی مشخص شد همه این موارد صحت داشت.
پس از مطرح شدن آقای منتظری بهعنوان رهبر آینده، در مجلس خبرگان در تاریخ 26 تیر 1364، آیتالله مشکینی رئیس وقت مجلس خبرگان، ضمن نامهای به وی در تاریخ 1364/7/1 درباره نگرانی نمایندگان مجلس خبرگان از اطرافیان آقای منتظری چنین نوشت: «... نظر اغلب دوستان برای روز مبادا، شمایید؛ لکن با یک نگرانی خاص از ناحیه بیت و بعضی حواشی آن جناب که متاسفانه به قول آن مرحوم، مراجع قبلی پس از مرجعیت، گرفتار میشدند و شما قبل از آن،... ! پیوسته از دوستان صمیمیتان اظهار ناراحتی میشنوم، حتی در مجلس نیز مطرح شد و بی سر و صدا گذشت و قبلاً هم پس از سمینار ائمه جمعه، برخی به حقیر گفتند به حضورتان گفته شود و اینان از دوستان مخلص آن جناباند و شما را برای اسلام میدانند و راضی نیستند شخصی که از آن عموم است، در قبضه خصوص باشد. من به عقیده خودم، موقع را مغتنم دیدم و گفتم و بعد از این نیز خواهم گفت،... .»
این سند نشان میدهد، علاوه بر شخص آیتالله مشکینی که از جانب بیت آقای منتظری احساس خطر میکرد، سایر دوستان و نزدیکان آقای منتظری هم نگران این وضعیت بودند.
یکی دیگر از موارد نگرانی از حضور نفوذیها در بیت آیتالله منتظری، هشدار امام به وی از طریق امام جمعه اصفهان آیتالله طاهری اصفهانی بود که اگرچه در سالهای پس از عزل منتظری به وی نزدیک بود، اما در آن سالها از آلوده بودن بیت منتظری به برخی افراد منحرف اطلاع داشت. روایت دیدار طاهری اصفهانی با منتظری به نقل از کتاب «روشنبینی امام خمینی» اثر آیتالله ری شهری به شرح زیر است:
حدود 4 ماه قبل از دستگیری مهدی هاشمی به خدمت حضرت امام رسیدم و با تاکید ایشان بر روی نیمکتی که خودشان مینشستند در کنار ایشان نشستم و مطالب خود را گفتم. خواستم دست ایشان را ببوسم و خداحافظی کنم که ایشان بدون مقدمه فرمودند: «آقای طاهری در یابید آقای منتظری؛ را این وظیفه شماست.»
احساس سنگینی از شنیدن کلمه «وظیفه» مرا به نشستن واداشت. عرض کردم وظیفه ما چیست؟ امام فرمودند: «بروید و با ایشان صحبت کنید و بگویید من روی شما سرمایه گذاری کردم؛ اگر میبینید که روحانیون در مقابل شما نیستند به این دلیل است که من هستم و اگر روزی من نباشم آنها در مقابل شما خواهند ایستاد! لذا شما نباید ضعفی داشته باشید و این مهدی هاشمی بهانه ایست دست آنها. اینکه شما بگویید من 4 ماه است او را ندیدهام و یا فرستادهام از قول من دعوایش کردهاند کفایت نمیکند. شما باید اعلامیه بدهید که مهدی هاشمی با من هیچ ارتباطی ندارد و کارهایش مورد تایید من نیست و رفت و آمد و او را به بیت خودتان ممنوع کنید.»
به ملاقات آقای منتظری رفتم. هادی هاشمی هم حضور داشت. قدری صحبت کردیم تا او برود. او کماکان نشسته بود! به آقای منتظری گفتم: «پیغامی برای شما دارم». گفت بگو؛ گفتم محرمانه است! هادی هاشمی خارج شد و من مطلب را مطرح کردم.
آقای منتظری گفت: «خب، حالا تا ببینیم.» گفتم: «آقا این امر ولی فقیه است؛ مگر شما خودتان ولایت فقیه را قبول ندارید و مگر آن را تدریس نکردهاید.»
این روایت آقای طاهری اصفهانی نشان میدهد در بدنه حوزه نیز نگرانیهایی نسبت به حضور مهدی هاشمی در کنار آقای منتظری وجود داشته و عمده طلاب و روحانیون او را عنصری نامطلوب میدانستند اما متاسفانه آقثای منتظری تا روز اعدام مهدی هاشمی دست از حمایت وی برنداشته بود.
اما مورد سوم اعتراف آیتالله آذری قمی به این مسئله است. وی نیز که از افراد نزدیک به مرحوم منتظری بود و در سالهایی پایانی حیات خود بهدلیل رویکردش نسبت به نظام و رهبری، مواضعی همسو با منتظری اتخاذ میکرد، در دهه شصت نسبت به آلوده بودن بیت منتظری اعتراف کرده بود.
در جلسه بررسی قائم مقامی آیتالله منتظری برای رهبری، آقای آذری قمی اذعان میکند که بیت آقای منتظری آلوده است و حتی برخی شخصیتهای عالی نظام هم نگران این موضوع هستند اما متذکر میشود که این مسئله در بیوت برخی دیگر هم بوده! «نقطه ضعفی که من در ایشان سراغ دارم مسئله آن افرادی است که با ایشان هستند که این را هم میدانم مصادر خیلی عالی هم نگران از این موضوع هستند و این باید به شکلی حل بشود اما در جای دیگری سراغ نداریم که این نقطه ضعف وجود نداشته باشد. تنها این نقطه قوت آنجا که ما شنیدیم که در مراجع گذشته، در مراجع که ما معاصر ایشان بودیم و خدمتشان رسیدیم تنها این نقطه قوت به حد اعلا در امام وجود دارد که در هیچ جا ما نشنیدیم کسی اینجور مسلط باشد و کسی از بیت و اطرافیان و فرزند و دیگران نتواند در آن نفوذ کند.»