روز جهانی مبارزه با حکم اعدام؛ یا روز مبارزه با امنیت؟
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، انسان جهت مدیریت چالشهای حیات اجتماعی و تکامل آن و بر اساس تواناییهای عقل جمعی، از هیچ تلاشی دریغ نکرده اما همواره در تحلیلهای کلان دچار خطا و اشتباه شده و این نقصان، معلول فقدان اشراف و احاطه انسان بر خویشتن بوده است.
با وجود پیشرفتهای شگرف در زمینه دانشهای تجربی و ارائه دیدگاههای گوناگون در باب علوم انسانی، هنوز شناخت انسان از خود و محیط پیرامونیاش به حد مطلوب نرسیده است و بلندای تاریخ شاهد تکرار آزمون و خطای بشریت برای تحقق آرزوی مدیریت بی نقص جهان بوده است.
اما غرور و تکبر نهفته در انسان که با پیروی از وسوسههای شیطانی همراه شده، به او اجازه آزاد اندیشی و رسیدن به حقیقت را نمیدهد. گویا قرار است سالیان متمادی بگذرد تا آحاد بشریت متوجه نقصان عقل و اندیشه خویش شده و به یکباره قلب خود را به سوی خداوند متعال که سرچشمه خوبیها است، متوجه کنند و فقط از او یاری بجویند.
اکثریت در برابر عقل
حرکتهای متعدد در مجامع بین المللی و با حمایت برخی شخصیتهای مذهبی دنیا[1] سبب نامگذاری 10 اکتبر به عنوان «روز جهانی مبارزه با حکم اعدام» شد. پرچمداران این حرکت، مدعی نقض حقوق انسانی در مورد مجرمان محکوم به اعدام شده و این مجازات را ضد انسانی خواندهاند. بازده تلاش آنها، لغو این مجازات در نزدیک به 150 کشور دنیا بوده است.
لغو قانون مجازات اعدام نیز همانند بسیاری از قوانین دستنوشته بشر، در راستای انحراف افکار عمومی از واقعیتهای موجود در جهان میباشد. ریشههای ایدئولوژیک مبارزه با مجازات اعدام را میتوان در بنیان تفکرات اومانیستی جستوجو کرد که در آن، انسان مركز عالم قلمداد میشود و لذّتهاى جسمانى، هدف نهايى فعاليتهاى بشرى به شمار میروند. اين گونه تفكر، فرد را اصيل میداند و بنابر آن، فرد در برابر هر ارزش مطلقى، خودمختار است و تكليفگريزى حق او است و همه ارزشها خاصيت نسبى دارند و امر مطلقى در ميان نيست.[2] طبیعی است در چنین فضایی، انسان جنایتکار همچنان برای ادامه زندگی از حقوق به ظاهر مشروع برخوردار باشد.
فریب افکار عمومی
متاسفانه امروز کسانی که دم از شعار پوشالی حقوق بشر میزنند، با استفاده از ابزار رسانه و دروغپردازی، مسیر را برای سیاستهای دروغین خود هموار میکنند و نه تنها در برابر خون به نا حق ریخته شده انسانهای بیگناه اعم از زن و کودک و کهنسال، پاسخگو نیستند، بلکه با ارائه بهانههای واهی همانند بی سرپرست شدن کودکان[3] و یا تسلی بخش نبودن مجازات اعدام برای خانواده قربانی[4]، جلاد را به عنوان شهید جا میزنند، گویا قربانیان جانی و مالی هیچ ضرری را متحمل نشدند و بی سرپرست شدن کودکان در این خانوادهها هیچ اهمیتی ندارد و جنایات سنگین مجرم، هیچ بازتاب منفی اجتماعی در میان انسانها نداشته است! تمام این تلاشهای جانبدارانه فقط برای هدف واهی لغو مجازات اعدام است که با پوشش رعایت حقوق بشر به افکار عمومی عرضه میشود.
گام نهادن در مسیر عدالت و عقلانیت
اما میتوان با نگاه عقلانی و منطقی به انواع جنایاتی که حکم اعدام برای آنها مقرر میشود، هرگونه شبهه و اشکال نسبت به این مجازات را پاسخ گفت. حكمت و عدالت ايجاب میكند که در قوانین مدنی میان جرم و مجازات، تناسب رعایت شود. هرگز براى يک خطای جزئی مانند عبور از چراغ قرمز هنگام رانندگی، مجازات اعدام يا حبس ابد نمیتوان قرار داد و به عكس براى كار مهمى همچون قتل نفس چند سال زندان بیمعنى است.[5]
جان انسان مهمترین سرمایهای است که در اختیار دارد و با کسب مهارتهای گوناگون میتواند برای پیشرفت خود و دیگر افراد جامعه قدم بردارد. با این حال، در جامعهای که از یک سو ابزارهای قتل و کشتار در آن به وفور یافت میشود و از سوی دیگر قوانین سختگیرانه مانند مجازات قصاص و اعدام برای جنایتکار وجود ندارد، آرامشهای روحی و روانی کاهش پیدا میکند.
وانگهی، اجرای مجازات اعدام در برابر ستاندن جان چندین انسان بیگناه بر اثر رفتارهای جنایتکارانه، شاید برای قتل یک انسان برابری کند اما قاتل یک جان بیشتر نداشته و این دنیا چنان محدود است که ظرفیت مجازات برای سایر جنایتهای او را ندارد! طرفداران لغو قانون مجازات اعدام ضمن آنکه برای جان انسانها ارزشی قائل نیستند، حتی همان یکبار مقابله به مثل را نیز نادیده گرفتهاند.
بنابراین اختلال در نظام اجتماعی و اقتصادی بشریت و سلب آرامش از آنها بر اثر جرم و جنایت، گناه نابخشودنی میباشد و مجازات اعدام علاوه بر آنکه مجرمان را به سزای اعمالشان میرساند، بهترین عامل بازدارنده برای کسانی است که افکار مجرمانه در ذهنشان پرورش میدهند و امکان بروز آن وجود دارد.
پی نوشت
[1]. به نقل از دویچه وله فارسی.
[2]. فرهنگ شيعه، ص: 142.
[3]. به نقل از سایت رادیو فردا.
[4]. به نقل از سایت iranrights.org
[5]. يكصد و هشتاد پرسش و پاسخ، ص: 139.
نویسنده: محمدامین غروی