عَلَم و کُتَل گردانی کهن ترین مراسم آیینی مردم شهرهای جنوب فارس
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا،نمادهای عاشورایی ریشه در عمیق ترین باورهای اعتقادی شیعیان در طی قرن های متمادی در میان مردم بنارویه و شهرهای همجوار در جنوب استان فارس را دارد، کُتَل، یکی از وسیلههای نمادین بکار رفته در آیین سوگواری عاشورا در میان مردم بنارویه و منطقه لارستان است. کُتَل، میله یا چوبی بلند تا ارتفاع ۶ متر است که با پارچههای سبز، مشکی و قرمز تزئین شده و به عنوان نمادی جهت عزاداری و سوگواری در جلو دسته سینه زنی و زنجیر زنی مورد استفاده ، قرار میگیرد، استفاده از این آلات و نماد های عزاداری، قدمتی دیرینه دارد. یکی از گزارشها تاریخی در این باره، گزارشی از هاینریش بروگش آلمانی، که از سیاحان دوره قاجار است، میباشد، مینویسد: «مهمانان درون چادر بزرگی نشسته بودند و مراسم را تماشا میکردند، درآغاز مردان قوی هیکلی علامات و علمهایی را به میدان میآوردند». بعدازاین هشت نفر وارد میدان شدند که یک چارچوبی را بر دوش حمل میکردند و روی این چارچوب چیزی شبیه قبر درست کرده بودند و به ما توضیح می دهد که سمبل قبر پیغمبر اکرم اسلام است، روی قبر چندین طاق شال کشمیر کشیده بودند و چند شمع کافوری نیز روی آن دریک شمعدانی میسوخت، در دوطرف این قبر نیز دو نفر دیگر با عَلَم و کُتَل حرکت میکردند».
شهرها و روستاههای مختلف استان فارس از جمله شهر بنارویه از کانونهای مهم آیینهای فرهنگی و مذهبی است که با حفظ عناصر اعتقادی و مذهبی مردم، طی سالیان متمادی جلوهگر مراسمهای باشکوهی در ایام محرم بوده است، مردم شهرستانهای جنوب فارس و بخصوص شهر بنارویه هرساله با آغاز ایام سوگواری سیدالشهدا با برپا کردن خیمهها و آذینبندی هیئتها، سیاهبندی تکیهها، مساجد و حسینیهها و نصب پرچمهای عزا بر در منازل، به استقبال این ایام میروند، مردم این دیار در این ایام با حضور در محلهای عزاداری و تشکیل مجالس نوحهسرایی و سینهزنی به ابراز ارادت خود به سید و سالار شهیدان میپردازند.
سبک خاص برگزاری برخی از آیینهای سنتی که مردم این خطه در این ایام برگزار میکنند از قدمت زیادی برخوردار است که حتی نام تعدادی از آنها در فهرست آثار معنوی کشور به ثبت رسیده است، ازجمله آیینهای سنتی و دیرین که ریشه در فرهنگ و تاریخ و تمدن جنوب فارس دارد، عزاداری سنتی و سینهزنی مردم بنارویه است، این آیین که با زمزمه نوحههای جانسوز همراه است هرسال در حسینیهها و تکایای این دیار کهن به شکل آیینی برگزار میشود، چاووشخوانی یکی از آیینهای قدیمی و سنتی در پاسداشت آغاز ماه محرم است و معمولا قبل از شروع مراسم سینه زنی چاوشخوانان بهعنوان سفیران محرم با چاوشیخوانی خبر از شروع ماه محرم و شروع عزای حسینی میدهند.
در مطالعات آیینهای شیعی، بر دو وجه اهمیت اعتقادی آنها و دیگری اهمیت تاریخی آنها برای اجتماعات شیعی تأکید میشود. آیینهای عاشورایی و عزاداریهای محرم در راستای تعظیم شعائر دینی و در راستای تقویت بعد تاریخی و جنبه اعتقادی است که در هر شهر و روستا بهنوعی جلوهگر میشود.
عَلم یکی دیگر از وسیلههای نمادین بکار رفته در آیین سوگواری عاشورا در میان مردم شیعه مذهب بنارویه است، این وسیله معمولاً با ارتفاع 2 متر که سر آن پنجهای برنجین میگذارند و پارچههای رنگین قیمتی به چوب میبندند. علم از فلز، چوب یا آهن ساخته شده و توسط علمدار در جلو و پیشاپیش دسته عزاداری در ماه محرم حمل میشود.
به کسی که علم را با خود حمل میکند، علمدار میگویند. این شخص پایه علم را که از چوب ساخته شده، داخل بند تسمهای که به کمر و شانه خود بسته، قرار میدهد و با آن حرکت میکند. علم و پرچم از وسائلی است که در جنگها از اهمیت اساسی برخوردار بود. البته بین علم و پرچم تفاوتهایی وجود داشتهاست و از نظر اهمیت هم درجهبندی شدهاند. علم شمال کشور با علم بخشهای مرکزی ایران و جنوب فارس تفاوت هایی دارد در حالت کلی علم سیاه در فرهنگ اسلامی و ایرانی، سمبل سوگواری و عزاست. اما گستردگی مفاهیم عاشورایی باعث شده این سمبل، در دستجات حسینی، معانی و نمادهای دیگری هم داشته باشد.
علم، پرچم و بیرق در طول تاریخ، یکی از ارکان تشکیلات نظامی بوده است به نظر میرسد که نوعی علم در زمان سلسله شیعی آلبویه برای مراسم محرم استفاده میشدهاست در زمان آق قویونلوها طبل و علم از امامزادهها توسط علما در مراسم مذهبی حمل میشدهاست، با تشکیل دولت شیعی صفوی، علم به صورت گسترهای در مراسم محرم و سایر مراسم مذهبی بکار مورد استفاده قرار میگرفتهاست، در سالهای بعد، بخصوص در دوران زندیان و قاجاریه، تزئینات دیگری به علمهای دسته اضافه شد و عزاداران مذهبی در ایام سوگواری یا بزرگداشت و تشریفات دیگر آنها را به کار میبرند.
علم و کتل از دیرباز میان شیعیان و هیأتیها از تقدسی خاص برخوردار بوده است؛ تقدسی که علتش نه به خاطر آن است که به دست چه کسی و با چه چیزی ساخته شده بلکه بدلیل زنده کردن یاد کربلا و شهدای کربلا است...
با این حال امروز آنچه که در برگزاری این آیینهای به چشم میخورد نبود هویتی از دست رفته است که این میراث را به زوال میکشاند.
ساخت حجله به یاد حضرت قاسم (ع)، نخل به نشانه تابوت امام حسین (ع) و علمها نشانههایی از پرچمهای جنگی است که شکوهی به مراسم عزاداری میدهند. البته گمانههایی زده میشود که مسلمانان این علمهای صلیبی و... را از جنگهای صلیبی به امانت گرفتهاند.
کُتَل و عَلَم، نمادهای عاشورایی هستند ولی علمها هر سال بزرگ و بزرگتر میشوند و پر طمطراقتر. علمها اگرچه برای بسیاری از عاشوراییان یادآور محرم و عزای حسینی است اما به دید بسیاری از اهالی فرهنگ یک میراث فرهنگی محسوب میشود؛ میراثی که کم کم هویت اصلی خود را از دست میدهند و به یک شیء تزئینی بدل میشوند.
بخشی از نمادهایی که در عَلَمها و عزاداری عاشورایی دیده میشود به نمادهایی که در واقعه کربلا وجود داشتند بر میگردند که در تعزیهها و نوحه ها و مقتلها با جنبه خلاقانه به شکل داستان و شعر بازتاب پیدا کرده اند. اما این نمادها بازتاب دیگری به شکل عینی داشته که خود را علم های عزاداری نشان داده است. مثلا آب و عطش در واقعه کربلا بسیار مهم است و در نوحهها میبینیم که مضمونسازی بیشتر بر روی فرات، عطش و بیآبی تمرکز دارد، همچنین مشک و سقاخوانی از جمله این آیین و نمادها هستند که بهواسطه ادبیات لب تشنگی امام حسین (ع) و یارانش ایجاد شده است.
عَلَمها امروز عریض و طویل میشوند، پرچمها رنگیتر و طبلها بزرگتر. این نمادها وام دار فرهنگ ایرانی اسلامی هستند. نمادهایی که از تجملاتشان بوی ناآگاهی و عدم شناخت یک فرهنگ میآید، میراث و هنری عاشورایی که به نابودی نزدیک میشود.طبیعتا وقتی افرادی پشتوانههای اعتقادی و چگونگی و علت آنها را ندانند، این نمادها برایشان چیزی ظاهری جلوی میکند و اغلب کسانی که علمکشی میکنند از فلسفه این نمادها، رنگها، نوع نقوشی که روی این تیغهها وجود دارد یا احادیث و ابیاتی که روی پردهها نوشته شده است بیخبرند. طبیعتاً وقتی شناختی از فلسفه این نمادها وجود نداشته باشد هر سال بر بلندی و عظمت و جلوه این علمها میافزایند و اغراقها بیشتر میشود در حالیکه هیچ چیز از آن نمی دانند، این موضوع میتواند هر سال بدتر شود و باید انتظار این را داشته باشیم که با این رویه سالهای آینده این علمها را با کامیون حمل کنند.
هنری که پشت این علمها و آیینهای مذهبی و نمادهاب عاشورایی نهفته است کم کم نابود میشود. مثل نوحه خوانیهایی که امروزه با اغراقها و تغییراتی که در سبک آنها به وجود آمده است از پیشینه و سبک قدیمی خود دور شده و کاملا به نوحههای خودساخته و بی محتوا تبدیل شده است. این عدم شناخت ما را از فلسفه وجودی آنها دور می کند و این هنرها را به سوی نابودی میبرد.
وقتی حقیقت را بدانیم از اغراق ها پیشگیری میکنیم و میتواند به سادگی و معنای درست این مراسم ها برگردیم. رسانه ها می توانند به اصلاح این باورها موثر باشند، خرافه تنها قمهزنی نیست. خیلی از آداب و رسومی که باب میشود و پشتوانه فکری ندارد میتواند خرافه باشد.
سلمان بشکار