۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۵:۱۶
کد خبر: ۶۷۹۷۰۴

چراغ سبز یا پالس به دشمن!

چراغ سبز یا پالس به دشمن!
مردم می پرسند اگر دولتمردان اختیاری نداشتند پس چرا به برخی چهره‌های برجامی نشان و مدال افتخار با ضمائم طلایی پرداخت نمودند

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از فارس، این روز‌ها اظهار نظر و تحلیل‌های تقریباً متنوع و بعضا متضاد پیرامون فایل صوتی جناب آقای ظریف در محافل سیاسی داخل و خارج، رکورد شکسته و توجهات دوست و دشمن را به خود معطوف ساخته است. در حوزه تحلیل فنی و علمی پدیده های سیاسی همواره روی این اصل تکیه می‌شود که هر پدیده‌ای با توجه به پیشینه و سپس شرایط زمانی بروز و ظهور آن باید مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. تا در نهایت ، جمع بندی و نتیجه قریب به صوابی حاصل بشود.

 از این رو ما نیز برآنیم تا با توجه به متغیر ها و مولفه های دخیل در این پدیده نسبتاً مرموز، افکار عمومی و بویژه صاحبان خرد و رسانه را در حد بضاعت و ظرفیت خویش به این نکته توجه بدهیم که تولید و انتشار فایل صوتی آقای ظریف، چیزی نبود جز چراغ سبز و یا پالس به دشمن ! بویژه در آستانه انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری که با گرفتن امتیاز، به میزان ترمیم بدبینی افکار عمومی به برجام نافرجام.

 ۱- شیطان بزرگ آمریکا، دشمن سرسختی که همواره به دنبال منافع خویش بوده و هست . این   مطلب نه تنها در بیانات صریح سران قبل و کنونی آمریکا آشکار است که تجربه تاریخی نیز این نکته را تایید می نماید.

 ۲- آمریکا که خود را کدخدای دهکده جهانی می‌داند، تا یقین نکند در هر عرصه‌ای سود و برد و یا منافعی برایش وجود دارد؛ هرگز ورود پیدا نمی کند. تا چه رسد که بخواهد برخلاف ضرر و منافعش گامی بردارد.

۳- حفظ برجام و رساندن آن به نتایجی هرچند حداقلی ، برای بستن دهان منتقدان داخلی و جلب رضایت مردم و افکار عمومی؛ امریست ضروری و مورد نیاز دولتمردانی که سال ها همه چیز کشور را معطل و معطوف به آن داشتند.

 ۴- همزمانی نافرجامی و شکست برجام با پایان دولتی که برجام و به تبع آن حربه دیپلماسی و مذاکره و گفتگو را تنها راه حل مشکلات کشور می دانست.

 ۵-  شکست تفکر لیبرال دموکراسی و ایده باید کد خدا را دید و با او همه چیز را بست ونیز از هم گسیختگی جبهه غرب گدایان مرتجع و منفعل که انتخابات ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ را برای خویش پایان و بلکه مرگ قطعی و البته برای انقلاب و نظام اسلامی نقطه عطفی می‌بینند.

 ۶- القای این که اگر آمریکا کاری نکند و همپیمانان و عوامل منطقه ای آن بویژه عربستان سعودی و برخی کشورهای وابسته به غرب در منطقه ، دستی نرسانند؛ ممکن است در انتخابات پیش رو تندروهای مخالف سیاست های غرب و آمریکا در ایران روی کار بیایند.

 ۷- عجله و شتاب تیم مذاکره کننده کشورمان که این روزها بی مهابا به دنبال بازگشت آمریکا به گردونه مذاکرات و در نهایت جلب نظر آنان برای صدقه دهی موقت و محدود در آستانه انتخابات می باشند. این در حالی است که سیاست جمهوری اسلامی بارها و بارها بدون هیچ ابهامی اعلام گردیده است و آن اینکه بازگشت آمریکا به مذاکرات و انجام تعهدات برجامی ایران مبتنی است بر برداشتن تمام تحریم‌ها و سپس راستی‌آزمایی جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد. ولی این روزها شنیده می شود که آمریکا تنها نسبت به تحریم های مرتبط با برجام چراغ سبزی نشان داده است.

 ۸-  طراحی کم و کیف انتشار فایل صوتی مورد نظر چندی قبل از انتشار، در جلسات تیمی بنیاد باران مطرح می گردد.

۹- همزمانی انتشار فایل صوتی با سفرهای متراکم رئیس دیپلماسی کشور که در روزهای پایانی دولت تدبیر و امید به یکباره می‌خواهد عقب‌ماندگی ۸ ساله را به قول ریاست محترم جمهوری در ۱۰۰ روزه آخر جبران نماید.

 ۱۰- ضرورت ترمیم افکارعمومی و بازگرداندن امید به بدنه جامعه و اصلاح بدبینی ها نسبت به نوع عملکرد و مواضع برجامی بویژه توجیه اهدای مدال ها و نشانه های افتخاری که همراه گردید با بذل و بخشش ۷۵۰ سکه تمام بهار آزادی از بیت المال.

 لذا برای دولتمردان دولت یازدهم و دوازدهم متاسفانه سیاست و عبور از بحران شکست و شرمندگی و سرافکندگی دائمی مهمتر از مصالح و منافع امروز و فردای نظام و انقلاب اسلامی و مردم می باشد. وقتی صحبت از معجزه ۱۰۰ روزه آخر عمر دولت مطرح گردید بلادرنگ خاطره صد روزه اول دولت با نتیجه تقریباً هیچ در نظرها تداعی گردید.

 همچون شگردها و شیوه های مقطع تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری که برای اهالی جبهه لیبرال و شخص آقای روحانی عبور از پل انتخابات و کسب اعتماد و رای مردم و نشستن بر کرسی ریاست جمهوری بیش از هر چیز دیگری مطرح بود.

حال به هر قیمتی وعده های توخالی، اهانت و تخریب جبهه مقابل و چهره حریف، تمسک به دروغ و شیوه‌های دروغ گوبلزی، موجی از شعارهای پوپولیستی ، تا جایی که اظهارنظرها و ژست اپوزیسیون به خود گرفته و بسیاری از مولفه‌های عزت و اقتدار نظام اسلامی به ویژه صنایع موشکی و فعالیت‌های جهادی و مقاومتی را به سخره گرفتند و یا گنده گویی هایی که دست منافقین و بوق های استکباری را از پشت بست. همه اینها تنها برای آن بود که کرسی ریاست‌جمهوری فتح گردد. حال با هر شیوه و از هر طریق ممکن.

لذا بی پروا و با استفاده از عملیات روانی به سبک انقلاب‌های مخملی متاسفانه شرایطی پیش آوردند که ضد انقلاب هم به ایشان گرایش پیدا کرد و رسانه‌های بیگانه نیز در خدمت این جریان درامد. جالب اینکه همان ها که بارها انتخابات را در ایران تحریم می کردند کاسه داغ تر از آش شده و در مقام تشویق همگان برای حضور پای صندوق‌های رای ظاهر شدند و وقیحانه اعلام نمودند که با صندوق رأی و دموکراسی جمهوری اسلامی را به چالش خواهیم کشاند.

این شد که صندوق‌های رای، نه عرصه انتخاب اصلح برای تامین مصالح کشور، بلکه صحنه جنگ سیاسی و روانی بین جریانها گردید. به قول شهید مظلوم بهشتی عزیز؛ اختلافات، شخصی نیست بلکه دعوا سر مباحث مبنایی و اساسی و طرز تفکر و عقیده هاست و این شد که متاسفانه در این ۸ سال عوامل نفوذی فرمان برخی از کانونهای تصمیم‌ساز و تصمیم‌گیر را به دست گرفتند. آن روز هدف آقای روحانی عبور از پل رای بود ، به هر قیمتی، تا سرحد چوب حراج زدن به منافع ملی و عزت و اقتدار کشور و به سخره گرفتن شعار مرگ بر اسرائیل که هوشمندانه بر موشک ساخت وطن نقش بسته بود و امروز نیز با راه انداختن شو انتخاباتی و تقسیم کار بین عناصر اصلی و آشکار و پنهان جریان اصلاحات!

یکی ستون خیمه انقلاب (ولایت فقیه) و میثاق ملی (قانون اساسی ) را زیر سوال می برد و دیگری ناکامی‌های ۸ ساله را به گردن حریف می اندازد و به شعور یک ملت اهانت کرده و با خلط راست و دروغ ، با هدف عوام‌فریبی ، شعار نگذاشتن ما کار کنیم را سر می دهند.

 مردم می پرسند اگر دولتمردان اختیاری نداشتند پس چرا به برخی چهره‌های برجامی نشان و مدال افتخار با ضمائم طلایی پرداخت نمودند و چرا با حرص و ولع در تکاپوی دوباره کسب قدرت، به آب و آتش می‌زنند؟
 

ارسال نظرات