اظهاراتی ناشی از بیگانگی با فرهنگ ایرانی
آرزوی هر شهروندی برای کشورش، آبادانی و پیشرفت است. اولین و کوچکترین کاری که هر فردی با هر عقیدهی سیاسی و فرهنگی که دارد می تواند برای وطنش انجام دهد، همین آرزوی پیروزی و سربلندی میهن، آسایش و آرامش هممیهنان و نابودی و خفت دشمنان است.
اما گاهی اظهار نظرهای عجیبی از گوشه و کنار میشنویم. آن هم نه ازهر کسی. از فردی که خود را شخصیتی بینالمللی میداند. شخصی که زمانی مسؤول فرهنگی و سیاسی این کشور بوده است. سیاستمداری که از برجام پشتیبانی میکرده و حالا افسوس میخورد که چرا نقض کنندهی برجام پیروز انتخابات نشده است؟ معتقد است اگر او رأی میآورد، فشار اقتصادی و تحریمهایش را بر کشور ما بیشتر میکرد و مردم بیشتر له میشدند و بالاخره سیاستمداران ما مجبور به تسلیم و تغییر مواضع میشدند.
این افاضات و موضعگیریها زمانی مطرح میشود که رهبر عزیزمان به تعلل نکردن در رفع تحریمها توصیهی جدی دارند.
اما آیا این اظهارات ناشی از حس خودخواهی نیست؟! آیا فهمیدن اینکه این فشارهای اقتصادی، کمبودها و گرانی ها مردم را به ستوه آورده، سخت است؟ آیا گوشهایمان آنقدر سنگین شده که صدای خرد شدن استخوان های مردم زیر این بار کمر شکن را نمیشنویم؟
درست است که برخی از خانوادههای خاص ایرانی سختی و فشاری که مدتهاست گلوی مردم شریف ما را میفشارد، حس نکردهاند. اما عادلانه نیست که آرزو کنند که این فشارها بیشترشود.
این ظلم است به مردمی که سالها جنگ، سختی و تحریم را به جان خریدند و مقاومت کردند تا جایی که الگوی آزادیخواهان جهان شدند. بی انصافی است در حق ملتی که چشم به دست بیگانه ندارند.ملتی که مرد میدانشان که مقاومت و بزرگیاش بسیاری از جهانیان را به تعجب واداشته و کتابش کیلومترها دورتر از وطنش، در آمریکایلاتین در دو هفته سهبار تجدید چاپ میشود.
خانم هاشمی که خود را سیاستمدار و مدیری میدانند که باید در امور کشوری از ایشان مشورت گرفته شود، چگونه متوجه نمیشوند، دستاورد سردار سلیمانی برای ایران چه بودهاست؟ چگونه مسیری که سردار از لوث وجود داعش پاکسازی کرد، هنوز برای ایشان مبهم است؟ آیا گرههایی که پس از شهادت سردار به کارها افتاد، نشان نمیدهند که عملکرد سردار چه گرههایی از کار کشور، منطقه ودنیا باز کرده بود؟
آیا فهمیدن اینکه امنیت یک منطقه و یک کشور پیشنیاز توسعه اقتصادی است، امردشواری است؟
آنچه به وضوح در کشورهای همسایه میبینم، گویای این مطلب است که؛ دوستی وهمراهی با آمریکا گرهگشا نیست.
زیرا آمریکا وهم پیمانانش با کشورهایی دست دوستی میدهند که منافعشان را به خوبی تأمین کنند و تسلیم خواستههای آنها شوند و ارمغانی که برای این ملتها دارند، چیزی غیراز امنیت و استقلال است.
ما نیز باید چشمهایمان را بشوییم، جور دیگری نگاه کنیم. تا درست را از نادرست و دوست را از دشمن بشناسیم. فردا روز که نوبت به ما میرسد تا برای آیندهی کشورمان اظهار نظر کنیم، انتخاب ها و سخنانمان مغرضانه و خودخواهانه نباشد، بلکه خالصانه و متعهدانه باشد. نگارنده نیره تسلیم