بحران جمعیت و نقش حوزه های علمیه
اشاره: تمدن اسلامی یکی از اهداف شیعه است. جمعیت نیز به عنوان یکی از عناصر اصلی تمدن باید مورد توجه قرار بگیرد؛ چرا که در غیر اینصورت تمدن اسلامی رقم نخواهد خورد. از طرفی در حال حاضر بیش از ۵ درصد دختران ایرانی تجرد قطعی دارند؛ یعنی بخش قابل توجه و تأثیر گذاری در جمعیت کشور، مورد بیلطفی قرار دارد.
از طرفی شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور به گونهای نیست که این دختران به عنوان همسر دوم ازدواج کنند و خانوادههای ایرانی در حال حاضر تنها به یک یا دو فرزند اکتفاء میکنند که در آینده جمعیت کشور و رسیدن به تمدن اسلامی که رهبر انقلاب افق رسیدن به آن را در بیانیه گام دوم تبیین کرده بودند میسر نخواهد شد. بالا رفتن سن ازدواج یکی از عوامل تأثیر گذار در مسأله سقط جنین و افزایش تعداد دختران مسنی است که دیگر از ازدواج به عنوان همسر اول ناامید هستند.
ازاینرو حجتالاسلام والمسلمین دکتر احمد رهدار، رئیس مؤسسه فتوح اندیشه در هفتمین شماره از پرونده تحلیلی «نسل کشی خاموش» در گفتوگو با خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا به بررسی موضوع جمعیت و تمدن اسلامی پرداخت.
یکی ازبحثهایی که به نظر میآید مغفول قرار گرفته است، رابطه جمعیت و تمدن است. انقلاب اسلامی ما الآن از لحاظ مجموع ظرفیتهای تاریخیاش درحال حاضر در وضعیتی است که در آستانه خیز برای تمدن نوین قرار دارد.در بیانیه گام دوم رهبر معظم انقلاب نیز دیده میشود؛ برای مثال یکی از مأموریتهای ما تحقق تمدن نوین یا اینکه حداقل قرار گرفتن کشور ایران در جایگاه نقطه ثقل تمدن نوین اسلامی تعریف شده است.
ما این ظرفیتهای تمدنی را داریم؛ برای مثال ما تبار تاریخی، بصیرت عمومی و پیشرفت در حوزه فناوری و علمی داریم. نکته اینجاست که جزء متمم هر تمدنی، عامل انسانی است؛ یعنی همه این ظرفیتها بر دوش عامل انسانی لباس تحقق میپوشد.
در چند سال گذشته عامل انسانی روندی را پیش گرفته که اگر همین روند ادامه پیدا کند، پیش بینی میشود تا کمتر از دو دهه آینده تقریبا ظرفیت نیروی انسانی ما میل به افزایش سقط جنین پیدا میکند؛ و این یعنی جمعیت ما پیر میشود و معدود و محدود درصد جمیعت جوان ما در بهترین شرایط میتوانند در خدمت ایجاد یک وضعیت حداقلی برای اکثریت پیر باشند و این مسأله به لحاظ سیاست گذاری به ما دلالتهایی میدهد از جمله اینکه مسأله مهندسی جمعیت را جدی بگیریم.
البته قبل از ما کشورهای دیگری با یک میزان خطرناکتری گرفتار این مسأله شدهاند و همچنان پیر هستند. برخی از کشورها توانستهاند جهت نمودار شکم جمعیتی خودشان را با یک شیب نرمی تغییر بدهند که ما باید از هر دوی اینها عبرت بگیریم؛ هم کشورهایی که به هر دلیلی نتوانستهاند در جوان کردن خودشان موفق باشند مانند کشور سوئیس و هم کشورهایی که نسبتاً توانسته مانند کشور چین که باید هر دوی اینها را به عنوان یک تجربه تاریخی مورد مطالعه قرار بدهیم.
از طرفی هم در کشور ایران، ظرفیتهای نظری و دینی جدیدی برای حل این مسأله وجود دارد که نباید آنها را دست کم بگیریم و فراموش کنیم.
رسا ـ اهمیت تکنیکی این مسأله مانند آموزش، برنامههای اقتصادی کشور و برنامههای پزشکی و بهداشتی چه میزان است؟
موجهترین پاسخی که از جانب خانمها برای همکاری نکردنشان در قضیه ازدیاد جمعیت داده میشود این است که میگویند: «ما مثل مادران شما نیستیم؛ نه مثل آنها غذا خوردهایم و نه مثل آنها از هوای سالم استنشاق کردهایم و وضعیت زیستی ما به گونهای رقم خورده که ما بیش از دو یا سه فرزند نمیتوانیم بیاوریم.» تا اندازه قابل توجهی هم درست میگویند.
این مسأله تا اندازهای به سلامت نظام تغذیه ما بر میگردد؛ یعنی اگر ما یک مهندسی جدی داشته باشیم در مسأله سلامت نظام تغذیه، ممکن است یک شیب نرمی را ایجاد کنیم برای اینکه دو نسل بعد از ما از لحاظ رژیم غذایی و نظام سلامت غذایی به نوعی اصلاح ژنتیک شوند.
یک بخش دیگر کار نیز به مسأله آموزشهای مخصوصاً رسانهای ما بر میگردد. من در جایی گفتم وقتی شما از ایران به کشورهای دیگر میروید، تقریباً در هر کشور اسلامی، تعدد زوجات رایج است و اصلاً مشکلی ندارد. در مناطقی، چون جنوب شرق آسیا ازدواج دوم، نه فقط رایج است بلکه یک کلاس اجتماعی برای همسر اول است.
در کشور ما امکان دارد جلسهای باشد که خروجی آن جلسه این باشد که یک مردی که تعدد زوجات دارد را موفق جلوه بدهند؟ اصلاً چنین اتفاقی رخ نداده و وقتی به خانمی میگویند شوهر شما قتل انجام داده تا وقتی که به وی بگویند همسر شما ازدواج شرعی دیگری انجام داده متفاوت است و حتی ممکن است با شنیدن خبر ازدواج شوهرش غش کند!
رسا ـ طبق آماری در سال ۱۳۹۴ در حال حاضر ۵ درصد از زنان در کشورمان در تجرد قطعی به سر میبرند البته این آمار با احتساب ازدواج پسر با دختری بزرگتر از سن خود مطرح شده که از نظر فرهنگی و روانی تقریبا غیرممکن است؛ این راه حل را از این جهت مطرح میفرمایید؟
بله، متأسفانه در کشور ازدواج دوم را در سطح تحلیلهای شهوانی تنزل دادهایم یا خانم دوم فکر میکند لابد خانم اول یک مشکلی دارد و به طور کلی سطح تحلیل ما در این نوع تحلیلها مانده است و هیچگاه ازدواج دوم را در سطح تحلیلهای تمدنی، رابطه جمعیت و تمدن و افزایش بهداشت روانی جامعه تحلیل نکردهایم. متأسفانه ساحت تک همسری را به تبع غرب تئوریزه کردهایم.
برخی میگویند که با ضعف غذایی و فقر اولین سلولهایی که میمیرند سلولهای جنسی هستند در حالی که بهوضوح تجربه تاریخی این مسأله را تأیید نمیکند برای مثال قاره آفریقا جزو قارههایی است که شاخصهای نظام تغذیه در آنجا بسیار پایین است، ولی در عین حال بالاترین نرخ رشد زاد و ولد را دارد. در کشور ما نیز خیلی از خانوادههای فقیر زاد و ولدشان بیشتر از خانوادههای پولدار است.
در بحثهای پیامدهای اقتصادی بهم خوردن نمودارها یک معضل جدی وجود دارد. برای نمونه استاندارد شرکتهای بیمه در جهان به این صورت است که برای هرنفری که بدون کار باید پول بگیرند مانند بازنشستگان، باید ۵ نفر ورودی به بیمه داشته باشند. پیش بینی میکنند که اگر روند نمودار جمعیت کشور ایران بخواهد تا ۲۰ سال دیگر ادامه پیدا کند در حدود ۱۰-۱۵ سال بعد ما جمعیت افرادی که بدون ورودی دادن تقریباً به ۳۰ میلیون نفر میرسد و اگر بیمهها میخواهند استاندارد باشند باید ۱۵۰ میلیون نفر در بیمه ورودی داشته باشند تا آن ۳۰ میلیون را بیمه بتواند پوشش بدهد.
این یعنی در ۲۰ سال دیگر باید جمعیت ما ۱۸۰ میلیون نفر باشد و اگر شما فرارهای بیمهایی را که بخواهید اضافه کنید تقریباً شائبه تخلف ۲۰ میلیونی وجود دارد و با این حساب باید جمعیت ما به ۲۰۰ میلیون برسد و اگر بخواهد به این برسد، هر خانم متأهل در الآن نزدیک به ۱۴ بچه باید بزاید که امری نشدنی است و به لحاظ فرهنگی نیز خانمها اجازه نمیدهند مردان ازدواج دیگری انجام بدهند و تبلیغات الآن کاری کرده که پیش از بهم خوردن نظام ارزی در تحقیقی گفته بودند که در آن ایام ۴۰ درصد مردان ایرانی میتوانند همسر دیگری را تحت پوشش قرار بدهند.
شما فرض کنید این راه حل نیز راه حلی غلط باشد، اصل فرضیه این است که میان جمعیت و تمدن رابطه وجود دارد. گزاره دوم نیز، اگر روند نمودار جمعیتی ادامه پیدا کند با سیاست کلان ما که تمدن اسلامی است قطعا سازگاری ندارد. گزاره سوم نیز راهحلی برای این موضوع است. این راه حل من است و اگر درست نیست راه حل دیگری ارائه بدهید؟
در حال حاضر تشخیص درد صورت گرفته و الآن دعوا بر سر نسخه درمان است و کسی در اصل درد تردیدی ندارد. استادی به من میگفت مهندسی جمعیت را رها کنیم و به اقتصاد بپردازیم تا ۱۵، ۲۰ سال بعد کشوری مثل سوئیس شویم که کشوری پیر است؛ اما از لحاظ اقتصادی بهقدری پول داشته باشیم که از کشورهای دیگر مستخدم وارد کنیم. این راه حل بدیل است!
رسا ـ نقش حوزه علمیه در این زمینه چه بوده و چقدر تأثیر گذاری داشته؟
در مسأله تبیین همین راه حلهای دینی به چه میزانی حوزه علمیه وارد صحنه شده و هزینه داده است؟ آیا هزینه درگیری با چهار فمینیست را دارد یا میخواهد بدهد؟ حوزه علمیه ما ورود جدی به این قضیه نکرده است چرا که نگاه ما به مدیریت جامعه، یک نگاه راهبردی نبوده در حال حاضر در کل قم احتمالاً یک مرکز مطالعاتی جمعیت شناسی که بخواهد دنبال راه حلهای دینی باشد تا مشکلات را حل کند وجود ندارد. این یعنی حوزه به این مسأله راهبردی و استراتژیک نخواسته و نمیخواهد ورود کند.
در سیاستهای پژوهشی، تبلیغی، مدیریت ستادی و این گونه مسائل اگر مأموریت بصیرت بخشی نسبت به مسأله جمعیت، تمدن و آینده جامعه میبود خیلی اتفاقات رقم میخورد؛ اما این اتفاقات به دلیل غفلت رقم نخورده است.
رسا ـ راهکار شما برای ورود حوزه علمیه چیست؟
تأسیس یک مرکز تخصصی جمعیت شناسی است که دغدغه این مرکز این باشد که از پایگاه دین بخواهد راهبرد بدهد و مسأله را حل کند. برای مثال فرض کنید مرکز مطالعات راهبردی حوزه و روحانیت حداقل بیاید یک گروه دین و جمعیت راه اندازی کند. در آن مرکز مطالعات راهبردی ما یک گروهی به نام روحانیت و جامعه داریم یا در عرض آن گروه بحث دین و جمعیت را مطرح کنیم یا مسأله جمعیت را در ذیل آن گروه وارد کنیم و پیش ببریم.
رسا ـ در دیداری که رهبر انقلاب با اعضای همایش ملی تغییرات جمعیتی داشتند، درباره سن ازدواج گلایه کردند و توصیه میکنند سن ازدواج را به ۱۷، ۱۸ و یا ۱۹ سال برسانید؛ در این زمینه نقش حوزه چه میتواند باشد؟
متأسفانه حوزه خیلی در مجاری قانون گذاری و در مجاری مدیریتهای کلان ورود ندارد. آن چیزی که در دسترس است و بدون مؤونه بتوانیم کاری انجام بدهیم، بحث سیاستهای تبلیغی است. برای مثال مبلغین ما هم آموزش ببینند؛ چون بحثهای نظری، راهبری و کاربردی این مسأله را باید بدانند و در ایام تبلیغی این مسائل را به گوش مردم برسانند و تکرار شود.
همچنین حوزه علمیه از طریق تشکیل و تکثیر مطالبات و یا با تعریف مأموریتهایی به صورت رسمی از سوی شورای عالی حوزه به یک جایی داده شود تا این بحث را جلو ببرند و مسؤولین را سر خط کنند تا بحثهای سیاست اجرایی کلان اندازهای به نفع مسأله جمعیت تغییر یابد. احتمالا حوزه بتواند بهگونهای در سیاستهای کلان رسانهای ورود کند.
رسا ـ متون اخلاقی و پیشنهاداتی که بیشتر اساتید در حوزه میدهند این است که طلبه دیرتر ازدواج کند درحالی که اگر بخواهد برود تبلیغ خود این شخص به حرفهایی که میزند پایبندی نداشته و به تبع حرفهای او نیز اثر چندانی نخواهد داشت و با بالارفتن سن ازدواج در جامعه باید به راهکاری مثل ازدواج دوم برسیم! راهکار پیشنهادی شما چیست؟
من معتقدم که مسأله جمعیت چنان معضل آفرین است که ما بدون آن که نیاز باشد در بخش انگیزشی کار به سراغ ادله و منابع دینی برویم، میتوانیم از طریق تحلیلهای جامعه شناختی، جمعیت قابل توجهی از متدینین را برای این کار سرخط کنیم؛ یعنی معضلات این تغییر جمعیت چنان آشکار و ملموس شده که شاید خیلی نیاز نباشد که ما استدلالهای دینیمان را فراهم کنیم تا بزرگوار دیگری بیاید یک برداشت دیگری انجام دهد!
رسا ـ ممنون از اینکه وقتتان را در اختیارمان قرار دادید.