آیا ازدواج سفید در کشور ما رو به افزایش است؟
به گزارش سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، در جامعه ما افراد زیادی درباره زوایای مسائل مربوط به حوزه جمعیت و خانواده اظهارنظر میکنند. اما بخش زیادی از این اظهارنظرها یا ناآگاهانه و یا غرضورزانه از واقعیت فاصله دارد. در برخی موارد نهادهای آماری رسمی کشور هم به دلایل مختلف از جمله عدم امکان جمعآوری اطلاعات، درباره یک مسئله سکوت کردهاند اما نهادهای آماری موازی و نهادهایی که حتی وجاهت ارائه آمار ندارند درباره آن موضوع آمار و تحلیل ارائه میدهند و باعث کلیشه شدن اطلاعات غلط درباره موضوع مذکور میشوند.
یکی از این مسائل، آمار مربوط به سقط جنینهای غیرقانونی است که درباره آن اعداد ضدونقیض زیادی داده میشود. اما گاهی وقتی آمار سقط جنین غیرقانونی در کنار موضوعات مربوط به جمعیت بیان میشود، نشان میدهد که علیرغم جنجالی بودن موضوع و طرح یک مسئله حساسیتبرانگیز درباره جامعه، صحت ادعاهای مطرح شده از بسیاری از جهات زیرسوال است.
نمونه این دست اظهارنظرهای جنجالی اما با پشتوانه ضعیف آماری را چند روز گذشته یکی از نمایندگان سابق مجلس ارائه داد. پروانه سلحشوری که پیش از این نیز از این دست اظهارات جنجالی اشته است، گفته است دخترانی هستند که به خاطر خط نخوردن شناسنامه خود ازدواج سفید انجام میدهند و همین موضوع افزایش سقطهای غیرقانونی را به دنبال داشته است.
سلحشوری میگوید: «متاسفانه پدیده ازدواج سفید در کشور ما یک روند روبه افزایش پیدا کرده است که یکی از علتهای مهم آن مشکلات اقتصادی است. آداب و رسومهای دست وپاگیر هم یکی از دلایل افزایش ازدواج سفید بین دخترها و پسرهاست.»
این نماینده سابق مجلس که خودش در صحبتهایش تاکید میکند هیچ آماری از ازدواج سفید به خاطر پنهانی بودن آن در دسترس نیست در ادامه با ارتباط دادن این سبک ازدواج با سقط غیرقانونی میگوید افرادی که به ازدواج سفید روی میآورند چون قصد فرزندار شدن ندارند، اگر فرزند دار بشوند آن را سقط میکنند. اما این ادعاها چقدر صحت دارد؟ آمارهای رسمی حرفهای خوبی برای گفتن دارند.
آیا همه مجردها درگیر ازدواج سفید میشوند؟
در کشور ما معتبرترین مرکز آماری که میتوان به اعداد و ارقام آن استناد کرد، مرکز آمار ایران است. اگر چه مرکز آمار، عددی از سقطهای غیرقانونی به دلیل پنهانی بودن و دشوار بودن جمعآوری اطلاعات نمیدهد، اما آمارهای جمعیتی و آمارهای مربوط به تاهل و تجرد این سازمان معیارهای خوبی برای بررسی اظهاراتی از جنس اظهارات خانم سلحشوری است.
مرکز آمار میگوید از مجموع متولدین دهه شصت، که تاکنون همگی به سن ازدواج رسیدهاند، 78 درصد از زنان و 66درصد از مردان نسبت به کل جمعیت مردان و زنان متولد دهه شصت، متاهل هستند. 19درصد از زنان و 33 درصد از مردان این دهه هم ازدواج نکردهاند. باقی درصدها هم در دو گروه، مربوط به زنان و مردانی است که همسر خود را از دست دادهاند یا از یکدیگر جدا شدهاند.
طبیعی است که جمعیت متاهلین را نباید درگیر پدیدههایی همچون ازدواج سفید محسوب کرد. با این تفاسیر سوال این است که آیا باید تمام 19درصد زن، 33درصد مرد و تعداد اندکی که زندگی زناشوییشان پایان یافته را درگیر و مبتلا به ازدواج سفید به حساب آورد؟
از جمعیت 19درصدی زنان مجرد دهه شصت، چه تعدادی ممکن است به سمت ازدواج سفید کشیده بشوند؟ از این تعداد چه تعدادی ممکن است باردار شده و بخواهند جنین را غیرقانونی سقط کنند؟ آیا این میزان کم دلیل موجهی است تا یک پدیده را روبه افزایش و طوری بیان کنیم که گویی نیمی از جمعیت درگیر آن هستند و آمار هم هر روز در حال افزایش است؟
تعداد جوانان مجرد چقدر است؟
در سالنامه آماری سال 1397 مرکز آمار ایران و در صفحات مربوط به روابط زناشویی و ازدواج گفته شده که طبق سرشماری سال 1395، مجموعا حدود 11میلیون و 500هزار نفر جوان مجرد در کشور داریم. از این جمعیت، 8میلیون و 500هزارنفر جوانان مجرد شهری هستند و از این تعداد حدود 4میلیون زیر20سال هستند. یک میلیون و دویست و پنجاه هزار نفر هم بین 20تا 25سال هستند.
نکتهای که در این جا نیازمند دقت این است که طبق فرهنگ کشور ما در جوامع روستایی شیوع ازدواج سفید و پنهانی بین مجردها بسیار بعید و اندک است. از بین جمعیت جوانان شهری نیز اگر بسیار بدبینانه به موضوع نگاه کنیم؛ جوانان بالای 20سال با شرایط قبولی در دانشگاه و یا مهاجرت به شهر دیگر، ممکن است به سمت جدایی از خانواده و ازدواج سفید کشیده بشوند. پس عملا باید جوانان زیر 20سال که طبق عرف و قاعده با خانوادههای خود زندگی میکنند و البته فرصت مقتضی هم برای ازدواج پیشرو دارند و به همین خاطر کمتر به ازدواج غیرعرفی تن میدهند، به حکم عرف و فرهنگ از این آمار مستثنا کرد.
پس طبق سرشماری سال 1395، تنها 4میلیون جوان مجرد بالای 20سال شهری باقی میماند که حالا باید پرسید از این 4میلیون چه تعداد ممکن است به سمت ازدواج سفید کشیده شده و به طبع آن چه تعداد از این افراد طبق گفته پروانه سلحشوری باردار شده و سقط غیرقانونی انجام میدهند؟ باید پرسید این تعداد دانشجو، افراد فرهیخته، نخبههای دانشگاهی و محافل علمی، جوانانی که در خانوادههای مذهبی رشد کردهاند و معتقد به عقاید دینی هستند و جوانی که زندگی سالم دارند، همگی سراغ زندگی با جنس مخالف و همخانگی غیرشرعی میشوند؟
بدیهی است که حساب کردن همه این جمعیت در زمره کسانی که ازدواج سفید انجام میدهند بسیار غیرعلمی و نامعتبر است و درصدی که هم گرفتار این موضوع و عوارض آن یعنی بارداری و سقط غیرقانونی میشوند، انقدر ناچیز است که نمیتوانیم اسم آن را یک پدیده در حال شیوع و فراگیر بگذاریم.
آمارهای پیمایش خانوادگی و سقط جنین
در پیمایش خانوادگی که سال گذشته جهاد دانشگاهی دانشگاه البرز انجام داده است، از یک جامعه تصادفی شهری سوال پرسیدهاند که آیا سقط غیرقانونی داشتهاند یا نه؟ بعد از بررسی این پیمایش در فرهنگستان علوم پزشکی، نتیجه آن میگوید که از بین سقطهای غیرقانونی که در کشور انجام میشود، فقط 7درصد شامل سقط جنینهای نامشروع است. پس اگر بگوییم ازدواج سفید باعث افزایش سقط غیرقانونی شده است، موارد آن باید ذیل سقطهای نامشروع به حساب بیاید. اما 7درصد سقط غیرقانونی چقدر شامل ازدواج سفید است؟ و آیا اصولا 7درصد عددی است که آن را به عنوان یک پدیده روبه افزایش در جامعه معرفی کنیم؟
در صفحه 398 پیمایش خانوادگی سال 1398 درباره جامعه شهری نیز میگوید از بین مجردین فقط 3/2 دهم درصد همخانگی را به عنوان یک رابطه انتخاب کردهاند. مابقی افراد این پیمایش به دنبال یک رابطه رسمی و یا تاهل هستند.
این پیمایش یک سند ملی است که سال گذشته رئیسجمهور از آن رونمایی کرده است و به عنوان یکی از افکارسنجیهای معتبر پژوهشی در حوزه خانواده شناخته میشود.
اوضاع را از آنچه که هست بحرانیتر جلوه ندهیم
وضعیت جمعیت و ازدواج جوانان در شرایط کنونی، وضعیت مساعدی نیست. نهادهای رسمی مکرر بر فراهم کردن امکان تسهیل ازدواج جوانان و فرزندآوری تاکید میکنند و درباره پیری جمعیت هشدار میدهند. اما هیچ کدام از این مسائل بحرانی نباید دلیلی بر این باشد که اوضاع را از آنچه که هست بحرانیتر جلوه بدهیم. ازدواج سفید مثل بسیاری از پدیدههای نوظهور در جامعه ما هم دیده میشود. سقط غیرقانونی و زیرزمینی نیز از مشکلات مبتلابه نهادهای درمانی و قضایی و خانوادگی است. اما ارتباط این دو با یکدیگر در قالب دو پدیده علت و معلول و رو به افزایش، آن هم وقتی آمار درستی از هیچکدام از این پدیدهها در دسترس نیست و آمار رسمی نیز در صحت آنها تردیدهای جدی ایجاد میکند، جز ایجاد فضای جنجالی، تشویش اذهان و خوراک خبری برای بازدید بیشتر رسانههایی که دنبال غوغا و جنجال هستند، دستاورد دیگری نخواهد داشت.
صحبت با آمار و ارقام مدون و رسمی و تحلیل و استدلال صحیح پیرامون مسائل اجتماعی موضوعی است که هم مسئولین جدید و هم آنهایی که دوران مسئولیتشان به پایان رسیده است، باید توجه و اهتمام بیشتری به آن داشته باشند./د102/ق