۱۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۶:۴۱
کد خبر: ۶۶۲۳۴۵
دین، فرهنگ و اوقات فراغت (۱۲)

تفریحات وارداتی!

تفریحات وارداتی!
حجت‌الاسلام موسوی گفت: سرگرمی و اینترتینمنت یکی از شعارها، اهداف و کارکرد‌های هالیوودیسم است که متأسفانه ما در حال واردات آن هستیم.

اشاره: از آن جایی که فراغت یکی از نیازهای ضروری جامعه می‌باشد، مسؤولان فرهنگی کشور باید به تدوین برنامه‌ای جامع و مدون برای اقشار و سنین مختلف اقدام کنند تا به‌جای واردات برنامه‌ها و محصولات تفریحی و فرهنگی غیربومی به صادرات کننده محصولات اسلامی تبدیل شویم. 

از این رو خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا، با حجت‌الاسلام سیدنقی موسوی عضو هیأت علمی دانشگاه فرهنگیان به گفت‌وگو پرداخت.

رسا ـ برنامه‌ریزی اوقات فراغت با چه معیارهایی باید صورت بگیرد؟

معیار اول اولویت‌بندی است. وقتی انسان مومن بخواهد برای اوقات فراغت خود برنامه‌ریزی کند، باید لذت‌ها و خوشی‌هایی را انتخاب کند که اولویت‌دار است؛ یعنی جلوی تلویزیون نشستن، فوتبال، کوهنوردی و یا مطالعه کردن که همه اینها به نحوی می‌توانند جمعه‌های ما را پر کنند اما بین این کارها باید مهمترین را انتخاب کرد.

معیار دوم را از روایتی که امام صادق(ع) فرموده است به دست می‌آوریم «لَستُ اُحِبُّ أن أری الشّابّ مِنکُم إلّا غادیا فی حالَین: إما عالِما أو مُتَعَلِّما» من دوست ندارم جوانان شما را در غیر دو حالت دانشمند و یا دانشجو ببینم؛ بنابراین امام صادق(ع) دوست دارد جوانان شیعه همیشه به دنبال علم باشند، حتی در اوقات فراغت و تفریح کردن.

رسا ـ عمق تأثیرگذاری فراغت بر روی فرهنگ جامعه چقدر است؟

اگر بخواهم سؤال شما را ناظر به آسیب‌های امروز در قرن ۲۱ پاسخ دهم باید بگویم، متأسفانه در سبک زندگی غربی و لایف استایل اومانیستی، سرگرمی و اینترتینمنت (Entertainment‎) جزء حاشیه زندگی انسان است، نه متن آن. ویژگی دیگر آن‌ که منطقه فراغ، آزاد از همه حریم‌های اخلاقی و دینی شمرده می‌شود. انسان‌ها در زندگی غربی و مسلک لیبرالی به خاطر اینکه فضای طبقاتی و تئوری‌های لیبرال دموکراسی در جامعه‌شان حاکم است، برای همین مجبور هستند تمام ۶ روز هفته را به‌شدت کار کنند، دو شیفیت و یا حتی سه شیفیت کار می‌کنند.
 
آخر هفته که می‌شود باید خودشان را به یک سری تفریحات مشغول کنند تا خستگی ۶ روز کار مداوم را از بین ببرد. این را هم می‌دانید که برای سپری کردن اوقات خود می‌روند در کازینوها، مشروب‌خانه‌ها، لب ساحل و جا‌های دیگر و وقت خودشان را سپری می‌کنند. این انگاره و سبک زندگی از طریق امپراطوری رسانه‌ای غرب به درون جامعه اسلامی ما سرازیر می‌شود و فرهنگ عمومی جامعه ما را با چند آسیب عمده در نظر و عمل مواجه می‌کند.
 
 
آسیب اول این است که برای مردم این انگاره به وجود می‌آید که اوقات فراغت به تمامه در اختیار انسان است و او می‌تواند آزاد از حریم‌های شرعی و اخلاقی هر کاری را انجام دهد. دومین آسیب این‌که متأسفانه مسؤولان برای اوقات فراغت به‌روز و بهینه عمل نمی‌کنند؛ یعنی مسؤولان فرهنگی، آموزش و پرورش، آموزش عالی، حوزه‌های علمیه در سیاست‌گذاری برای اوقات فراغت به‌روز عمل نمی‌کنند و همیشه جریانات رقیبِ تصمیم‌گیر و تصمیم‌ساز برای اوقات فراغت جامعه، ده‌ها قدم از سیاست‌گذاران و نهاد‌های اصلی مسؤول جلوتر هستند.
 
این به دلیل آن است که متولیان و مسؤولان فرهنگی شکاف نسلی میان خود و جوانان را پر نمی‌کنند. از طرفی هم به‌طور معمول ریاست به دست آدم‌های بزرگسالی است که سنی از آنها گذشته، این‌گونه مسؤولان درک نمی‌کنند که چرا مثلا آخرین کلیپی که آن خواننده معلوم الحال منتشر می‌کند، میلیون‌ها لایک و بازدید می‌خورد؛ چون ذائقه جوان‌ها عوض شده است. اساسا در عصر دیجیتال و دوران IT و ICT، ذائقه‌سازی در اتاق فکر‌های جریان رقیب و دشمن طراحی می‌شود؛ اما معمولا سیاست‌گذاران فرهنگی و سیاست‌گذاران اوقات فراغت کشور از ذائقه، میل و کشش جوانان و نوجوانان ما فرسنگ‌ها فاصله دارند.
 
تفریحات وارداتی!

آسیب سوم در ایده‌های سیاست‌گذاران فرهنگی دیده می‌شود که گاهی نگاهی یک‌سویه و غیرجامع به اوقات فراغت دارند؛ در صورتی که بُعد لذت‌بخشی، لذت آفرینی و انرژی‌زا بودن اوقات فراغت نباید مغفول واقع شود. اساسا اوقات فراغت باید لذت‌بخش و شادی آفرین باشد که متأسفانه الگو‌های فرهنگی‌ای که تاکنون در جمهوری اسلامی تجربه شده است، حتی در برنامه‌های سرگرمی‌محور تلویزیون، عنصر لذت آفرینی در آن کمتر دیده می‌شود!

آسیب چهارم این است که ما الگوها و مدل‌های شادی‌محورمان برای اوقات فراغت نیز وارداتی است! توضیح آن‌ که سرگرمی و اینترتینمنت یکی از شعارها، اهداف و کارکرد‌های هالیوودیسم است که ما درحال وارد کردن آن هستیم. اصلا کارکرد فیلم‌ها، سریال‌ها و برنامه‌های صوتی تصویری، سرگرمی محض است با همان نگاه لیبرال؛ نگاهی که خود را از مرز‌های اخلاق و دین جدا می‌کند و از نگاه آن‌ها سرگرمی در همان شادی خلاصه می‌شود، آن هم لایه‌ای سطحی و مبتذل از شادی که در اغلب اوقات بی‌معنا و بی‌محتوا است.
 
رسا ـ دیدگاه اسلامی به مقوله شادی و نشاط چگونه است؟
 
اسلام بر مظاهر شادی مثل تبسم و لبخند تأکید دارد به طوری که از ویژگی‌های پیامبر(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) تبسم داشتن ذکر شده است؛ اما نشاط، شادی عمیق،  ماندگار و پرمغز و معناست که اهمیت بیشتری دارد. نادیده گرفتن این تفاوت تئوریک و نظری باعث می‌شود که در برنامه‌های شادی‌آور تلویزیون، صداوسیما، سینمای خانگی، سینمای گیشه‌ای، تئاتر و... به تبع تئوری‌های شادی‌محور غرب، شادی را امری مادی و روانشناختی تفسیر کنیم، با این تفاوت که در تولیدات ایرانی نمی‌توان علنا افراد را در شراب فروشی نشان داد که درحال مستی هستند و یا با فساد و فحشا خودشان را تخلیه می‌کنند، وگرنه مابقی مؤلفه‌های سرگرمی و فراغت غربی را دارا هستند.

در نگاه اسلامی قهقهه‌های مستانه که باعث مرگ دل می‌شود، نهی شده است چرا که در تئوری‌های اسلامی نشاط اهمیت بشتری دارد که به معنای شادی عمیق در دل است. شما می‌بینید تصویرسازی و انگاره پردازی‌ای که طبقه مرفه جامعه در فیلم‌های سینمایی شبکه خانگی از زندگی مرفه، شاد، باکلاس، لاکچری خود دارند چگونه است؟ و یا سلبریتی‌ها، چهره‌ها و یا شاخ‌های اینستاگرام و جا‌هایی دیگر از خود چگونه تصویرسازی می‌کنند؟
 
 
تعمد دارند که خود را شاد و خوشبخت نمایش دهند؛ اما می‌دانیم که این "نمایش" است! معمولا زندگی به ظاهر مرفه این‌ها، همراه نشاط، شادی عمیق و خوشبختی نیست! اگر زندگی همان خانم بازیگر دارای یک میلیون فالور را از نزدیک ببینید، خواهید دید که برخی از آن ها یا معتاد هستند و یا بدون داروی خواب و اعصاب نمی‌توانند به خواب برود، چون با نشاط و خوشبخت نیست و فقط تظاهر به شادی می‌کند.
 
رسا ـ درمورد اینکه گفتید برنامه‌های شادی‌محور بی‌معنا توضیحی می‌دهید؟

در جواب این سؤال باید بحث آسیب‌های قبلی را ادامه دهم و به‌عنوان آخرین آسیب بگویم که برنامه‌های طراحی شده برای اوقات فراغت خالی از معنا، معناگریزی و حتی معناستیزی می‌باشند. توضیح آن‌که میان معنا، سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی و اجرای آن باید نسبت‌سنجی شود. هرچه سرگرمی از معنا تهی شود، بیشتر به خطا رفته است! برخی از برنامه‌های صدا و سیما که با هدف شادی آفرینی پخش می‌شوند، عملا به شادی ظاهری منتهی می‌شود.
 
این برنامه‌ها با استفاده از موسیقی و استفاده از جاذبه‌های بصری و حتی جنسیتی با لایه سطحی مخاطبان ارتباط می‌گیرند و می‌خواهند شادی را در جامعه تزریق کنند، اگر هم بخواهم اسم برنامه‌ای را ذکر کنم بخش‌هایی از برنامه خندوانه این‌گونه است یا برنامه‌های مفرح دیگر که از معنا تهی هستند. این برنامه‌ها بین شادی و معنا ارتباطی برقرار نمی‌کنند و فقط می‌خواهند سرگرمی و خنده به‌وجود بیاورند، چون با رویکرد لیبرالی، معنایی وجود نخواهد داشت و نیازی نیست که شادی معنا آفرین باشد؛ اما در نگاه اسلامی نشاط و سرگرمی هم باید معنادار باشد.
 
خنده مردم به هر قیمتی!
 
اگر بخواهم در پرانتز نکته‌ای را بگویم باید بگویم که "بحران معنا" یکی از بحران‌های قرن ۲۱ تمدن لیبرال است. در این قرن انسان به بحران معنا دچار شده است و برای زندگی خود نیز نمی‌تواند معنا و هدفی قابل اتکا ترسیم کند و به نیهیلیزم و پوچ‌گرایی می‌رسد. متأسفانه همین روی‌آورد در سینمای ما که به لحاظ فرم و محتوا حتی وارداتی است، نیز رسوخ کرده و برخی از فیلم‌ها از معنا و مفهوم خالی هستند و در کنار بی‌معنایی، عدم نظارت کافی را هم اضافه کنید.
 
برنامه‌هایی که ساخته می‌شود جز سرگرم کردن هدف دیگری ندارند، تا جایی که رضا عطاران گفته بود که من حاضر هستم برای خنده بینندگان، شلوارم را هم در بیاورم. ببینید چقدر یک کمدین می‌تواند جلف و مبتذل شود که چنین حرفی را بزند درحالی که با پول جمهوری اسلامی مشهور شده است! یکی از پیشکسوتان سینمای ایران مرحوم جمشید مشایخی به ایشان جواب دادند و ایشان را تخطئه کردند و گفتند که آقای رضا عطاران این حرفی که زدید اشتباه است کمدی ما، هنر ما، سینمای ما، همه و همه اصیل هستند و ما نباید برای خوشایند بیننده هر کاری را انجام دهیم./گ403/ق
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
سید حسین
Netherlands
۱۳ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۷:۱۳
چقدر عالی بود...
اصلا باورم نمیشد که میشه روی فراغت اینطوری هم پرداخت...

خیلی خیلی ممنون از عوامل سرویس
1
1
طلبه نچندان آرام
Iran, Islamic Republic of
۱۷ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۷:۱۳
خداوند لعنت کند کسایی که مایه ننگن این کشور هستند
طرف راضی است به کشیده شدن شلوارش جلوی ملت؟؟؟
عجب...
یکدفعه بگو عمروعاصی هستی که میخواهی از جایگاهت با عورتت محافطت کنی...
0
0