مروری بر مؤلفههای اندیشه سیاسی آیتالله مشکینی
آیتالله علی مشکینی یکی از شخصیتهای مهم تاریخ معاصر است که در کنار فعالیتها و اندیشههای تأثیرگذار در علم اخلاق، در علم سیاست نیز دارای اندیشه و کارنامه درخشانی است. ایجاد حکومت اسلامی، تلاش برای حفظ و تقویت نظام اسلامی همچنین وجود رهبری و تقید عملی به دستورات وی را میتوان از مهمترین مؤلفههای اندیشه سیاسی برشمرد. در این نوشتار تلاش شده است تا برخی از مؤلفههای اندیشه سیاسی وی بررسی شود.
ایجاد حکومت اسلامی
از مهمترین مؤلفههای اندیشه سیاسی آیتالله مشکینی میتوان به تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت اشاره کرد. به عنوان نمونه وی در بخشی از بیانات خود به تاریخ 23 بهمن 1375 در اجلاس هفتم، دوره دوم، جلسه اول مجلس خبرگان رهبری با اشاره به بحث فقهی تشکیل حکومت اسلامی میگوید: «در فقه ما، دو کتاب است که اخیراً، این دو، در فقه، کتاب مستقل شده است و در اطرافش ، کتابها نوشته شده است: یکی، کتاب تقلید است و یکی، کتاب ولایت فقیه و حکومت اسلامی است». از نظر وی در کتاب حکومت اسلامی، «بحث از حکومت است و متولی امر و حاکم و شروط حاکم».
همچنین وی در بیانات خود در جلسه 13 بهمن 1376 مجلس خبرگان ابعاد ضرورت تشکیل حکومت اسلامی در دوران غیبت را تبیین میکند و عنوان میکند: «اگر یک عده از ظالمان، حقوق مردم را طوری بخورند که «تهمه» بشوند و یک عدهای از گرسنگی و ناراحتی، روزگار بگذرانند». و «بر این که شما راضی نشوید که این قضایا، این ظلم در خارج انجام بگیرد. و لا یعقل ذلک و لا یتحقق ذلک، الا به این که [علمای دین در عصر غیبت] تشکیل حکومت بدهند و در راس جامعه قرار بگیرند». علاوه بر این از نظر آیتالله مشکینی، « خداوند، برای مردم احکامی قرار داده، واجبات و محرمات، همه اینها را، برای مردم قرار داده است و برای متخلفان هم حدود قرار داده است. بعد فرمود که خدا می داند که این احکام، در میان جامعه، پیاده نمی شود مگر اینکه ولی امری باشد، مگر اینکه متصدی کار باشد».
وی در ضرورت ایجاد حکومت اسلامی به نامه امام علی (علیهالسلام) به مالک اشتر برای حکومت مصر اشاره میکند و میفرماید: «حضرت علی ابن ابی طالب، سلام الله علیه، یک حکم کلی، یک ولایت کلی اعطا فرمود برای مالک نوعی، در عصر نوعی و مصر نوعی و هر وقتی که یک کسی، این قدرت را داشته باشد، شبیه مالک باشد، این فرمان، از آن او است. اگر بگویید که در یک عصری، حضرت روحالله یا یک مالک اشتر دیگری پیدا شد، این حکم، پابرجا است».
حفظ نظام اسلامی
به تبع ایجاد حکومت اسلامی، بعد دیگر اندیشه سیاسی وی که همان حفظ نظام اسلامی است، آشکار میشود. بنابر این حفظ و تقویت نظام اسلامی از دیگر مؤلفههای اندیشه سیاسی آیتالله مشکینی به حساب میآید. وی در بخشی از بیانات خود در جلسه خبرگان به تاریخ 23 تیر 63 در مورد حفظ و تقویت نظام جمهوری اسلامی خطاب به اعضا میگوید: «یکی از وظایف مهم دوستان این است که باید کاری بکنند اولاً قدرت موجود ضایع نشود. قدرت محقق که ماهها و سالها برای او زحمت کشیده شده هدر نرود و آن قدرت ادامه وجودی پیدا کند» و ثانیاً «قدرت موجود دستخوش عوارض نشود، قدرت موجود دستخوش حوادث و مورد رسیدن قدرتها قرار نگیرد، اهداف دشمنان به او نرسد».
آیتالله مهدوی کنی با اشاره به رفتار عملی و نظری آیتالله مشکینی برای حفظ و تقویت نظام جمهوری اسلامی میگوید: «ایشان به سخن امام که میفرمودند: حفظ نظام، از اوجب واجبات است اعتقاد داشتند». هموراه برای حفظ و تقویت نظام جمهوری اسلامی تلاش میکرد.
اصل ولایت فقیه
از نظر آیتالله مشکینی اصل ولایت فقیه، مهمترین ضامن بقای حکومت اسلامی است و بدون این اصل حکومت اسلامی دوام و بقا ندارد. وی در جلسه 14 بهمن 1363 خبرگان در این مورد خطاب به اعضا میگوید: «ما در قانون اساسی چهار اصل داریم که راجع به مهمترین مسأله حکومت اسلامی بحث می کند، یعنی مسأله رهبری ... و گویا این چهار اصل، اصولی رکین قانون اساسی ما است. اصول اصلیه قانون اساسی ما است. ابوالاصول است، امالاصول است و این در اطراف رهبری بحث می کند که اصلاً قوام حکومت جمهوری اسلامی و ادامه آن تا ظهور بقیه الله ـ سلام الله علیه ـ وابسته به این یک اصل است و ما قانون اساسی مان دور این اصل (اصل رهبری) میچرخد».
وی با اشاره به این موضوع، در جلسه 4 اسفند 1377 خطاب به اعضای مجلس خبرگان بحث رهبری را «عمود خمیه دین» میداند و میگوید: «اگر چنانچه در این حکومت ما، مسأله رهبری، خلل پیدا کند یا اعوذبالله این اصل از اصول قانون اساسی، برداشته شود و این عمود خمیه دین، خدای ناکرده، شکسته شود، والله! و به حقیقت سوگند! که اسلام زداییای پیدا می شود که دیگر نهایت ندارد». بنابراین، «برما وظیفه است! بنده، معتقدم که یکی از مهم ترین وظایف شما خبرگان مسأله حفظ رهبری» است.
آیتالله مهدوی کنی در خاطرهای با اشاره به این موضوع که رابطه آیتالله مشکنی با ولایت فقیه «فقط تواضع لفظی نبود» به رفتار عملی وی اشاره میکند و میگوید: بعد از اینکه مقام رهبری به آیتالله خامنهای تفویض شد ایشان دیگر هیچ وقت به آن طرف تمایل پیدا نمیکردند، و میگفتند که باید رهبری را حفظ کرد و اگر کسی بگوید که من بیطرف هستم، نمیشود و بیطرفی معنی ندارد، و باید جایگاه را حفظ کرد. ایشان اینگونه بودند و همه میدیدند که چگونه در برابر رهبری تواضع و پیروی میکردند. بنابر خاطرات آیتالله مهدوی کنی: «اگر مقام معظم رهبری سخنی را میفرمودند، ایشان به عنوان یک دستور شرعی و ولایی میپذیرفتند و عمل می کردند.»
هاشمی رفسنجانی نیز با اشاره تبعیت آیتالله مشکینی از مقام معظم رهبری میگوید: «جالب است که آدم میدید آقای مشکینی از لحاظ مرتبه، در مقام استادی رهبری فعلی بودند، البته نسبت به امام، شاگرد ایشان بودند، ولی بعد از رحلت امام، همان رابطهای که با ایشان داشتند را، با رهبری برقرار کردند و این از نوادر روزگار است. این نشان میدهد که ایشان به ولایت فقیه اعتماد کامل داشتند و کسی که به ولایت فقیه عقیده داشته باشد، تبعاً در مسائل مطیع است».
مبارزه با استعمار و استکبار
از دیگر مؤلفههای اندیشه سیاسی آیتالله مشکینی میتوان به مبارزه با استمعار و استکبار اشاره کرد. وی اصل مبارزه با استعمار را یکی از مهمترین وظایف روحانیت میداند و در یک نامه مفصلی که به یکی از بزرگان علمای قم از تبعیدگاه «کاشمر» نوشته است، با یادآوری وظایف روحانیون در مبارزه با استعمار مینویسد: «روحانیت یعنی سیدجمال بودن و بر ضد استعمارگران جوشیدن و سخن گفتن و بیدار کردن و هوشیاری بخشیدن و مشت استعمارگران و چشم استعمارزدگان را باز نمودن».
وی در این نامه به تلاشهای شیخ مفید، سید مرتضی، علامه کاشف الغطاء و شیخ طوسی در برای مبارزه با باطل اشاره میکند، و عدم همراهی علما با استعمارگران را یکی از نمونههای مبارزه علما با استعمار میداند و مینویسد: «روحانیت یعنی عروه الوثقی بودن و پولهای سرشار و بیشمار را بدان احتمال که ایادی استعمار در طریق وصول آن دخیل باشند، رد کردن».
در بحث استکبارستیزی وی آمریکا را «گاو شاخدار مست» میداند و معتقد است: «ثواب مرگ بر آمریکا کمتر از صلوات نیست». بنابراین در اندیشه سیاسی آیتالله مشکینی نه تنها از آمریکا هیچ ترسی نیست بلکه «هیچ غلطی نمی تواند بکند» و در صورت کوچکترین اشتباهی «جوانان و نوجوانان ما ایران را گورستان آمریکا خواهند کرد اگر آمریکا میپندارد میتواند پای به سرزمین مقدس اسلامی ایران بگذارد، مسلماً در اشتباه است».
قانونگرایی
قانونگرایی از دیگر مؤلفههای اندیشه سیاسی آیتالله مشکینی به حساب میآید. وی راجع به قانون اساسی در بیانات خود به تاریخ 15 شهریور 1384 میگوید: «قانون اساسی ما نشئتیافته از اراده خدا و اراده مردم است، منتها، اینجا، اراده الله هم یک رکنیتی دارد، زیرا اصول و کلیات برنامه نظام و زندگی ما فرا گرفته از کتاب آسمانی و وحی است».
از همین رو دوستان و اطرافیان وی رعایت قانون را توصیه همیشگی آیتالله مشکینی میدانند و میگویند: «از جمله توصیههای همیشگی وی به دیگران رعایت قانون بود و این توصیه هم تنها منحصر به قانون دولتی نمیشد بلکه در خانه، حوزه، جامعه و هر جایی که برای خودش قانون و مقرراتی چه نوشته و چه نانوشته داشت هم خودش را ملزم به رعایت آن می کرد و هم دیگران را به رعایت آن توصیه می کرد». حجت الاسلام سیدعلی اکبر اجاق نژاد در ادامه خاطرات خود به اشتباه مراجع قضایی وقت در دستگیری فرزند آیتالله مشکینی اشاره میکند و در مورد پایبندی وی به قانون میگوید:
«بعد از آزادی علی، روزی قاضی پرونده به دیدار آیت الله مشکینی آمده بودهاند که ایشان از قاضی میپرسند «پرونده علی کجا رسید؟» قاضی میگوید:«برای ما ثابت شد که علی آقا با آن مساله هیچ ارتباطی نداشته است» آقای مشکینی با خنده گفته بودند:«علی، آن شب همراه من بود!» قاضی با تعجب میپرسد «پس چرا این را همان شب دستگیری علی آقا نگفتید؟! اگر همان شب میگفتید ما شش ماه او را در زندان نگه نمیداشتیم. ایشان میگویند: «نخیر! باید به خود قاضی ثابت میشد چرا من میگفتم؟»/998/د102/ق