به گزارش خبرگزاری رسا، شروین طاهرای طی یادداشتی در روزنامه وطن امروز نوشت: وزیر پیشین خارجه آمریکا در نشست ۲۰۲۰ دموکراسی در کپنهاگ پیشبینی کرده است انتخابات ریاست جمهوری پیش رو در ایالات متحده میتواند سنگبنای یک انقلاب را در این کشور بگذارد. با توجه به نافرمانیها و شورشهای روزافزون نژادی در ایالات مختلف، ادعای این سیاستمدار شاخص دموکرات قابل اعتناست بویژه که متعاقب پیشبینی اخیر وزیر دفاع برکنار شده ترامپ، ژنرال جیمز متیس درباره احتمال فروپاشی ساختار حکومتی ایالات متحده مطرح میشود، یعنی شاخصترین نظامی آمریکایی وارد شده به عرصه سیاست واشنگتن در 2 دهه اخیر و یک چهره ذاتا نزدیک به جمهوریخواهان؛ جمهوریخواهانی که دانهدرشتهایشان نظیر جرج بوش پسر و میت رامنی هم- به عنوان 2 نامزدی که بیشترین آرای حزبی را در انتخابات ریاست جمهوری پیش از روی کار آمدن ترامپ داشتهاند- علنا از رئیسجمهور فعلی سلب حمایت کردهاند.
با این حال آنچه باعث میشود تعبیر «انقلاب» در لابهلای کلمات جان کری بیش از پیش جدی گرفته شود، این است که آخرین دموکرات سکاندار دیپلماسی واشنگتن - در دوره دوم ریاست جمهوری اوباما – در عمل از پیشبینی فراتر رفته و گویی برای انتخابات آتی شرط گذاشته است. او 2 پیشفرض موازی مطرح کرده است؛ اول اینکه «قرار است آمریکا رئیسجمهوری جدید غیر از ترامپ –یعنی جو بایدن- داشته باشد» و دوم اینکه «جمهوریخواهان سابقه نقض حقوق رایگیری دموکراتها را داشتهاند» (اشاره به مطرح شدن ظن تقلب در انتخابات مختلف توسط ستادهای انتخاباتی نیکسون، بوش پسر و خود ترامپ) و صریحا میگوید رئیسجمهور و دولت فعلی آمریکا باید در انتخابات پیش رو عوض شوند. در نهایت کری صریحا نتیجهگیری میکند اگر ترامپ کنار نرود، آمریکا نهتنها جایگاه بینالمللیاش را از دست خواهد داد، بلکه در جریان انتخابات – نه حتی بعد از آن – با شورش مردم خشمگینی مواجه میشود که از دموکراسی و صندوق رای محروم شدهاند. شگفتا که این «اسم رمز» دموکراتمآبها پیش از بلوای انتخاباتی 2020 آمریکا چقدر شبیه ادعاهای متقلبانه طیف موسوی، هاشمی، خاتمی و کروبی همسو با رسانههای لندن و واشنگتن است که با آنها به پیشواز فتنه انتخاباتی 88 رفته بودند.
در حالی که اعتراضات نژادپرستانه در ایالات در هم ریخته ینگه دنیا میرود که با واکنش خصمانه رئیسجمهور کله زرد و کلهپوستیهای سفیدپوست حامیاش، بستر یک جنگ نژادی همهجانبه را در آمریکا پدید آورد، شاهدیم نظریهپردازان و تریبونهای بیشتر و بیشتری از بروز «انقلاب رنگی» در این کشور بیم میدهند.
«انقلاب رنگی» آنگونه که از اوایل دهه 1980 میلادی توسط سازمان سیا در کشورهای بلوک شرق اروپا به کار گرفته شد، نوعی ساز و کار مدرن برانگیزاننده اجتماعی مبنی بر افزایش تواتر نارضایتیها و همسو کردن آنها در قالب شورش ضددولتی برای سرنگونی نظامهای سیاسی مخالف یا مستقل از غرب است. این حربهای بود که دولت دموکرات جیمی کارتر بر اساس نظریه «هرج و مرج جهانی» مشاور کاخ سفید، زبیگنیو برژینسکی و با بهرهگیری از فرمولهای «استحاله اجتماعی» مورد مطالعه موسسه آیندهپژوهی نیروی دریایی ایالات متحده موسوم به «رند» و اندیشکدههای همکار سازمان سیا تحت عنوان «دموکراسی» به کار گرفت تا ایده «جنگ نرم» را با حمایت از جریانهای برانداز در کشورهای خارج از بلوک سرمایهداری، جایگزین کارزارهای سنگین و پرهزینه جمهوریخواهان برای تهاجم نظامی کند.
لهستان اولین کشوری بود که طرح خام «انقلاب رنگی» در آن آزمایش شد و به مرور فرمولهای«جین شارپی» جنگ روانی-رسانهای- خیابانی در جریان فروپاشی اتحاد شوروی و کشورهای بلوک شرق تکمیل شد. یوگسلاوی سابق و گرجستان، آخرین آزمایشگاههای موج اول انقلابهای رنگی سازمان سیا بودند. از نیمه دوم دهه 1990 و دولت دوم بیل کلینتون، این پروژه مختص براندازی دولتهای غیرکمونیست و غیرسوسیالیست گوشه و کنار جهان، بویژه خاورمیانه که حالا زمین بازی اصلی ابرقدرت آمریکا در جهان تکقطبی محسوب میشد، مجددا در دستور کار سیا قرار گرفت و دموکراتها آن را برای نومحافظهکاران دولت جمهوریخواه بوش پسر به ارث گذاشتند که برنامه «جنگ جهانی ابدی» را در دستور کار داشت.
این بار نهتنها جین شارپ و موسسه مطالعاتی-امنیتیاش موسوم به آلبرت اینشتین با تجربهای گران پای کار موجی جدید از کودتاهای مخملی آمده بودند، بلکه حالا به موازات لشکر نظامی پنتاگون، در عقبه میدان «جنگ آمریکایی برای دموکراسی» شاهد لشکرکشی دهها اندیشکده و انجیاوی حقوق بشری از NED (بنیاد دفاع از دموکراسی) در واشنگتن گرفته تا زیرشاخههای برنامه «یو اس اید» سیا (با تصویب کنگره) در اروپا، خاورمیانه و آسیا با سرمایهگذاری جرج سوروس بودیم. زیر سایه جنگهای سخت عراق، افغانستان و سومالی، حالا حاکمیت آمریکا فتیله شبهانقلابات رنگارنگ براندازانه را هم در جنوب شرقی آسیا، اوکراین، ایران و سپس سراسر بخش غیر شیخنشین خاورمیانه بالا میکشید. بوش و اوباما به یک اندازه در حمایت شورشهایی به رنگهای نارنجی، سرخ، زرد، آبی و سبز نقش داشتند.
ضمنا با روی کار آمدن دولت «تغییر» دموکراتها در واشنگتن، در سوریه، لیبی، یمن، عراق، ترکیه و حتی به شکلی کنترل شده در اتحادیه اروپایی، موج تکمیلی انقلابهای رنگی در بسترهای سیاسی و اجتماعی بیثبات شده به راه افتاد؛ جنگ نیابتی تروریستی. حالا تکفیریهای داعش و القاعده همان کارکردی را در تضعیف نظامهای مرکزی داشتند که لیبرالها، فمینیستها، دگرباشها، بنفشها و این اواخر جوکرها داشتند.
اما گردونه روزگار چرخید و مکر شیطان بزرگ به خودش بازگشت. به قول فرید زکریا، قرن بدون آمریکا از راه رسیده، زمانهای که هژمونی و نفوذ جهانی واشنگتن به قدری تضعیف شده که دیگر قادر به رقم زدن تحولات مهم در جهان پیرامون خود نیست. ناگزیر در عصر ترامپ که آمریکا دچار درونگرایی و خود درگیری روز افزون شده، او دشمن حاکمیت سایه به حاشیه رانده شده قلمداد میشود. در این وانفسا که ترامپ، آمریکا را به سمت انزوایی محافظهکارانه میکشاند، مافیای صهیونیست-لیبرال برای احیای امپراتوری جهانی خود به مرکزیت واشنگتن، در آتش انقلاب رنگی همهجانبهای با حمایت وسیع کارزار رسانههای شرکتیاش علیه او میدمد؛ انقلابی به رنگهای سفید و سیاه و بر اساس تعارض سیاهان با سفیدها؛ انقلابی که اسم رمز رهبران دموکراتمآبش، شکاف قومیتی و تقلب انتخاباتی است. اخبار حاکی از حمایت مالی چند صد میلیون دلاری بنیادهای راکفلر و سوروس از جنبشهای ضدنژادپرستانه مثل BLM (جان سیاهان اهمیت دارد) و «آنتی فا» به عنوان نمایندگان اقلیت خشمگین است. بر این اساس جنبشهای مزبور توسط نهاد بالادستی FRSO (سازمان سوسیالیست راه آزادی) تغذیه مالی، رسانهای و سیاسی میشوند؛ سازمانی که 6 سال پیش توسط کارزار انتخاباتی هیلاری کلینتون تشکیل شده بود. ترامپ هم میخواهد در مقابل اکثریت سفید متعصب را به میدان بیاورد. حالا آمریکا میرود که خود در خم رنگرزی حامیان انقلابات رنگی بیفتد.
سخنرانی تولسا؛ چشمک ترامپ به نژادپرستها
روز یکشنبه (ساعت 5 صبح به وقت تهران) دونالد ترامپ قرار است سخنرانیهای خود را در کمپین انتخاباتیاش بار دیگر بعد از ماجرای کرونا از سر بگیرد. مردم آمریکا که تاکنون درگیر تعطیلیهای مرتبط با بحران کرونا بودند، حالا با برگزاری مراسم سخنرانیای روبهرو هستند که قرار است تمام پیشنهادات و توصیههای بهداشتی را نادیده بگیرد و از سوی دیگر با تهدیداتی نظیر حضور گروههای نژادپرست نیز روبهرو هستند. به دلیل اینکه این سخنرانی اولین مراسم انتخاباتی بعد از برگزاری اعتراضات به تبعیض نژادی در آمریکاست، قرار است شهر تولسا در اوکلاهما به محلی برای رویارویی گروههای نژادپرست طرفدار ترامپ و گروههای معترض سیاهپوست تبدیل شود اما مسأله جالب توجهتر، تاریخی است که در چهره آرام این شهر مخفی شده و این روزها بیشتر از هر زمان دیگری خود را برای مردم آمریکا نمایان میکند.
شهر تولسا در ایالت اوکلاهمای آمریکا همان شهری است که سابقه رویارویی و درگیری سفیدپوستان با سیاهپوستان را در کارنامه خود داشته و سال 1921، سفیدپوستان، این شهر کوچک را که به دلیل اقامت سیاهپوستان ثروتمند و طبقه مرفه به «بلک وال استریت» معروف شده بود، مورد حمله قرار داده و حتی توسط هواپیما بمباران کردند. در این حادثه که یکی از مهمترین و در عین حال بینظیرترین حوادث تاریخ درگیریهای نژادی در آمریکاست، بنا به روایتهای مختلف 300 تا 1200 سیاهپوست جان خود را از دست دادند و حدود 800 تن دیگر بشدت زخمی شدند. ماجرای این شهر که حالا به نمادی از درگیری سفیدپوستان با گروههای سیاهپوست تبدیل شده است، از این قرار است: محله گرینوود در تولسای اوکلاهما یکی از محلههایی بود که توسط سیاهپوستان ایجاد شده و آنها در این محله با استفاده از منابع مالیای که در اختیار داشتند دست به تأسیس بنگاههای اقتصادی موفقی زده و این محله را به قدری با پیشرفت و رونق اقتصادی همراه کردند که از آن با عنوان «بلک وال استریت» یاد میشد. بعد از مدتی به دلیل ایجاد شدن فاصله طبقاتی بین سیاهپوستان و سفیدپوستان و ثروت بالای سیاهپوستان، رفتار سفیدپوستانی که در اطراف این محله و حومه شهر زندگی میکردند تغییر کرد و به دنبال بهانهای بودند تا با همسایگان سیاهپوست خود درگیر شوند. ادعای حمله به زن جوان سفیدپوست در یک آسانسور در این محله آن هم توسط یک مرد سیاهپوست، بهانه کافی برای حمله را به این افراد داد و بعد از چند ساعت درحالی که مرد سیاهپوست بازداشت شده بود، سفیدپوستان او را از زندان بیرون آورده و بدون هیچ محاکمهای وی را دار زدند. بعد از این اتفاق، درگیریها شدت بیشتری یافت و سفیدپوستان با کمک دیگر گروههای سفید برترپندار و بخشی از افراد گروه نژادپرست کوکلاکسکلان به این محله یورش برده و تمام مغازهها، خانهها و بنگاههای اقتصادی را آتش زدند و بعد از مدتی یک هواپیما نیز اقدام به بمباران کل محله کرد. با فاصله کمتر از چند ساعت، این محله پررونق و زیبا به یکباره به تلی از خاک تبدیل شد؛ در این ماجرا چندین هزار نفر از مردم سیاهپوست منطقه مجبور به فرار از خانههای خود شدند و حتی در بین راه نیز مورد هجوم گروههای نژادپرست قرار گرفتند. آنها تا سالها بعد نیز آواره بودند و حتی نتوانستند دادخواهیای برای این مسأله بکنند. بر اساس کمیته تحقیقی که سال 2001 یعنی در حدود 80 سال بعد از این اتفاق تشکیل شد، مشخص شد در این ماجرا 1256 خانه و مغازه و ملک شخصی به آتش کشیده شده است. در گزارش این کمیته تحقیقاتی تعداد کشتهشدگان این حادثه بین 100 تا 300 نفر اعلام شد اما منابع گروههای حمایت از حقوق سیاهپوستان در آمریکا و مستندهای بعدی که در این باره ساخته شد، نشان داد تعداد کشتهشدگان میتواند به بالای 1200 نفر نیز برسد و واقعاً آمار دقیقی از قربانیان این حادثه به دست اعضای کمیته تحقیق این حادثه نرسیده است.
با توجه به اعتراضات به وجود آمده در آمریکا که کمکم وارد سیامین روز یعنی یک ماهگی خود میشود، ترامپ که از ابتدای دوران کمپین انتخاباتیاش در سال 2016، همواره از حمایت گروههای سفید برترپندار برخوردار بود و گروه نژادپرست کوکلاکسکلان نیز در دوره ریاست جمهوری او جان تازهای گرفت و فعالیتهای خود را تشدید کرد، قصد دارد اولین سخنرانی انتخاباتی خود بعد از ماجرای اعتراضات را به این شهر ببرد تا نشان دهد همچنان به آرمانهای نژادپرستانه این گروههای سفیدبرترپندار معتقد و وفادار است. نکته جالب در این باره این است که شروع اعتراضات ضدتبعیض نژادی در آمریکا چند روز مانده به 31 مه یعنی سالگرد حادثه تولسا بود و حالا ترامپ قصد دارد در ادامه راه نشان دهد میتواند به این اعتراضات در همانجا خاتمه دهد.
با این حال کار او به این آسانیها هم نخواهد بود. ترامپ قصد داشت این سخنرانی را روز جمعه که روز اعلام پایان نظام بردهداری در ایالت تگزاس است و به روز Junteenth معروف است، انجام دهد اما به دلیل مخالفتهای مکرر گروههای حقوق بشری و گروههای سیاهپوست، این سخنرانی به روز شنبه بعد از ظهر موکول شد. با این حال خاطره حادثه تولسا سایه پررنگی بر فعالیت انتخاباتی ترامپ در این شهر انداخته است و احتمال اینکه این سخنرانی به محلی برای درگیریهای نژادی تبدیل شود بسیار زیاد است. بر همین اساس بود که ترامپ قبل از برگزاری این سخنرانی، مردم این شهر را تهدید کرد. از آنجا که بسیاری از گروههای حقوق بشری و گروههای حامی سیاهپوستان در اعتراض به برگزاری این سخنرانی از روز جمعه در راه رفتن به شهر تولسا بودند تا با گروههای نژادپرست مقابله داشته باشند، دونالد ترامپ آنها را تهدید کرد با آنها مانند معترضان در شهر مینیاپولیس رفتار نخواهد شد و با خشونت و شدت بیشتری از آنها استقبال میشود.
با این حال آمادهباش گروههای مردمی و همچنین گروههای نژادپرست برای وارد شدن به این شهر، به احتمال زیاد این شهر را که همچنان در گیرودار مبارزه با کرونا است و هنوز نتوانسته به وضعیت سفید برسد نیز با موقعیت بسیار دشواری روبهرو خواهد کرد. به نظر میرسد محتملترین اتفاق این است که در جریان این سخنرانی یا در حاشیه آن، اعتراضات به مسأله تبعیض نژادی در این شهر یا شهرهای دیگر آمریکا افزایش یابد. با توجه به اینکه روز شنبه برای این کار انتخاب شده و تعطیلات است و مسأله اعتراضات سیاهپوستان هنوز در خیابانهای ایالتهای آمریکا جاری است، میتوان این پیشبینی را داشت که این سخنرانی از جمله سخنرانیهای مهم و پرحاشیه انتخاباتی ترامپ خواهد بود. در این سخنرانی مسلماً ترامپ دوباره به اعتراضات و معترضان حمله میکند و این مسأله میتواند هم سبد رأی فعلی ترامپ را تضمین کند و هم از طرف دیگر در رسانهها او را به نژادپرستترین رئیسجمهور آمریکا مبدل سازد.
سخنرانی تولسا آزمونی تاریخی برای ترامپ و سرآغاز حملات شدیدتر به او در کمپین انتخاباتیاش خواهد بود. دموکراتها که تا هماینک هم استفاده زیادی از اعتراضات نژادی در آمریکا بردهاند، مسلما سخنرانی تولسا را از دست نخواهند داد. اما در این بین تاریخ سیاه این شهر و ساکنان آن است که توسط سیاستهای 2 حزب دموکرات و جمهوریخواه زیر سوال رفته و به فراموشی سپرده میشود؛ تاریخی که از آن به عنوان سیاهترین کارنامه دولت آمریکا و نژادپرستان سفیدپوست در برخورد با مردمش یاد میشود.