در قرنطینه چگونه سکنی گزینیم؟
به گزارش خبرگزاري رسا، عمتالله فاضلی، استاد انسان شناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در یادداشتی با عنوان «در قرنطینه چگونه سکنی گزینیم؟» نوشت:
بحران کرونا هر روز پیچیدهتر میشود و جامعه بشری و جامعع ایران را به چگونگی زندگی در این «دنیای پیچیده» و «جامعه مخاطرهآمیز» حساستر و هوشیاتر میسازد. این روزها، مردم ایران مانند بسیاری از شهروندان در جوامع دیگر ناگزیر شدهاند در قرنطینهای خودخواسته در خانههای خود مستقر شوند و از هر گونه تعامل چهرهبهچهره و رفتوآمد در فضاهای عمومی، شهر و خیابانها پرهیز کنند تا بتوانند از این طریق زنجیره انتقال این ویروس خطرناک را قطع سازند. اکنون محصورشدن در چهاردیواری خانهها این پرسش را برای ما ایجاد کرده است که «چگونه میتوانیم در چهاردیواری خانه زندگی کنیم؟»؛ این پرسش برای شهروندان دنیای امروز که زندگی عموماً در میدانهای شهر، رستورانها، کافهها، سینماها، تئاترها، پارکها و در محیطهای کار و شغل معنادار میشد و انسانی که از طریق زیستن در فضاهای عمومی وقت خود را میگذارند و اکنون ناگزیر شده است برای روزهای متوالی مجدداً به دنیای خانه رجعت کند، پرسش حیاتی است.
اکنون آپارتمانها برای شهروندان ایرانی نهتنها محلی برای استراحت و دیدار خانواده، بلکه محیط یا فضای آموزش، تفریح و کار شده است. ژوزف بِلمون، معمار و شهرشناس بلندآوازه فرانسوی، سی سال پیش در کتاب کوچک «شهر گذشته، شهر آینده» گفته بود که شهرهای آینده خانههایی خواهند داشت که عملکردهای تفریحی، آموزشی، بهداشتی و کار را تحقق خواهند بخشید. این عملکردها همانهایی هستند که در دنیای مدرن از دوران انقلاب صنعتی در قرن نوزدهم به بعد بهتدریج از خانهها گرفته شده بودند. ژوزف بلمون معتقد است که «انقلاب الکترونیکی» باعث بازگشت این عملکردها به خانه خواهد شد، اما امروز میبینیم که بحران کرونا بیش از انقلاب الکترونیکی ما را وادار کرده است تا به خانههایمان به شیوه دیگری نگاه کنیم. شاید بحران کرونا فرصتی باشد تا شهروندان ایرانی بار دیگر به خانه و عملکردهای آن در جامعه امروز و فردا از منظر دیگری نگریسته و خود را آماده کنند که در خانههایشان چگونه لذت ببرند، تفریح کنند، یاد بگیرند و چگونه زندگی اجتماعی را نهتنها در خیابانها بلکه در فضاها و محیطهای خانه و خانواده بگذارنند.
برای شهروند و انسان شهرنشین امروز ایران، شهروند با شخصیت برونگرا، دوران بسیار دشواری خواهد بود که واقعیت اهمیت، عملکرد و معنا خانه در شهر امروز و فردا را پذیرا شود. اما همانطور که ارل اُلریش بِک، جامعهشناس بلندآوازه، در کتاب «جامعه مخاطرهآمیز» اش توضیح میدهد جامعه امروز و فردا جامعهای است که انباشته از مخاطرات صنعتی، مخاطرات شهری و مخاطرات سیستمی است که بهطور انبوه توسط ماشینها، انسانها، سیاستها و سیستمها تولید میشود. در چنین محیط مخاطرهآمیزی ناگزیر هستیم که به بازاندیشی و تأمل جدی درباره ارزشها، معانی و عملکردهای خانه در دنیای جدید بپردازیم.
گمان میکنم در این بازاندیشی درباره خانه یکی از مهمترین موضوعاتی که میتوانیم با تکیه بر آن راهی برای بهترزیستن و بهتر مأنوسشدن با خانه پیدا کنیم «توجه عمیق به عنصر خیال» و ابعاد معنایی و پدیدارشناختی فضای خانه است. گاستن باشلار، فیلسوف علم و فیزیکدان بلندآوازه، در کتاب کلاسیکش «بوطیقای فضا» تصویر بسیار روشن و دقیقی از جنبههای خیالپردازانه، شاعرانه و معنایی فضای خانه ارائه میکند. باشلار نشان میدهد که خانه یکی از بزرگترین قدرتهای ترکیبکننده اندیشه، خاطره و رویای آدمی است. به اعتقاد او «خانه گهوارهای است که در آن میتوانیم به خیالها و رویاهایمان وسعت ببخشیم». ما برای لذتبردن و زیستپذیرکردن خانهها به «تخیل فعال» نیاز داریم. باشلار توضیح میدهد که خانه به آدمی امکان میدهد که «در آسودگی رویا بپردازد». اگر بخواهیم خانه را احیا کنیم و آن را محیطی انسانی و خیالپردازانه کنیم ناگزیر باید به بازاندیشی درباره عملکرد رویایی و خیالانگیز خانهها توجه کنیم. بدون در نظرگرفتن چنین عملکردی برای خانه همانطور که باشلار میگوید در شهر هیچ خانهای نخواهد بود. او مینویسد «در پاریس خانهای وجود ندارد. ساکنان شهرهای بزرگ در جعبههای برهمچیده زندگی میکنند».
ممکن است هر یک از ما با تکیه بر واقعیتهایی که امروز آپارتمانها و خانههای شهری دارند با این چالش مواجه شویم که در خانههای کوچک و گاه فاقد امکانات لازم چگونه میتوان به رویا، خیال و به معنای خانه تکیه یا توجه کرد. باشلار نشان میدهد که همیشه خیالپردازی از تجربه غنیتر است. اساساً زمانی به خیالپردازی محتاج میشویم که واقعیتها محدودیتهای پرشماری را بر ما تحمیل میکنند. گمان میکنم برای انسان ایرانی خیالپردازی و تکیه بر توانش ذهنی و رویاپرداز یکار دشواری نیست. فیلسوف بلندآوازه ایران، داریوش شایگان، در کتاب «پنج اقلیم حضور» بهروشنی بر «قابلیت شاعرانگی» ایرانیان تکیه کرده و آن را نشان میدهد. شایگان مینویسد «ایرانیان تنها ملتی هستند که ارتباط معنوی عمیقی با شاعرانشان دارند». به اعتقاد شایگان، «شاعرانگی اعتمادبهنفس ایرانیان را تقویت میکند». او معتقد است گذر زمان هیچ خدشه و مدخلیتی به برداشت انسان ایرانی نسبت به حضور شاعران در ذهن آنها نداشته است. زهرا غزنویان نیز در پژوهش ارزشمندی با عنوان «جهان خانگی ما» نشان میدهد که خانه برای انسان ایرانی پیوندی عمیق با فرد، خانواده، دیگری، ماورالطبیعه و تمامی مؤلفههای زندگی و وجود او دارد.
در این موقعیت بحرانی کرونایی که ما در قرنطینه زندگی میکنیم، ناگزیریم از تمام قابلیتها و ظرفیتهای وجودیمان مانند توان خلاقه، خاطره، خیالپردازی، توان گفتگو و تعامل و هر ظرفیتی برای «زندگی فعال» و «کنشگری»، نهایت استفاده را ببریم. خانه برای انسان ایرانی و در فرهنگ ما همواره محیطی انباشته از معانی، ارزشها، باورها و بسیاری از ایدههای مفید بوده است که امروز ناگزیر باید با بازخوانی و ارزیابی مجدد این «ظرفیتهای فرهنگی»، خانه امروز و فردای خود را به صورت «محیط فرهنگی» متناسب با جهان مخاطره آمیز امروزیبازسازی کنیم، محیطیکه بتواند عملکردهای تفریحی، آموزشی، کار و فراغت را بهطور همزمان و بهنحو مؤثری ایفا کند. دنیای رسانهایشده امروز، فضاهای مجازی، شبکههای اجتماعی و موبایلی به ما، یعنی شهروندان خلوتگزیده و خانهنشین، این امکان را میدهد که دنیای ارتباطی جدیدی را از طریق خانههای خود شکل دهیم.
روزهای قرنطینه فرصتی است برای تمرین زیستن در خانهای که از طریق آن دورکاری میکنیم؛ یا به تمرین یادگیری الکترونیک عادت میکنیم؛ یا میآموزیم که چگونه از کتابخانههای الکترونیک برای دستیافتن به رمانها، متنها و کتابهای موردنیاز خود استفاده کنیم. ما میتوانیم از خانههایمان از طریق دنیای مجازی با شهرها، موزهها و فضاهای دیدنی و گردشگرانه سراسر جهان دیدار کنیم. در این دوره قرنطینه، تمرین میکنیم که چگونه «خانهای فعال» بسازیم؛ یعنی خانهای که محیط آن پر از تعامل، گفتگو، خلاقیت، خیالپردازی و همراه با مجموعه وسیعی از لذتها، یادگیریها و ارتباطهای سازنده است. موقعیت بحرانی کرونا ما را ناگزیر ساخته است تا به «مکانکاوی» و «تأمل جدی» بپردازیم، تأملدرباره ارزشها و عملکردهایی که خانه میتواند برای هر یک از ما داشته باشد. آلن تورن، نظریهپرداز اجتماعی سرشناس، در کتاب «پارادایم جدید» نشان میدهد که در دنیای امروز «پارادایم فرهنگی» یعنی پارادایمی که هر شهروند و هر انسانی باید سوژگی، عاملیت، خلاقیت و حضور فعال خودش را در جامعه امروز بسازد، سرشت ناگزیر ماست. در این پارادایم جدید یا پارادایم فرهنگی اگر شهروندان بخواهند مواجهای منفعلانه با محیطهای خود از جمله خانه داشته باشند زندگی بر آنها بسیار سخت خواهد گذشت.
در این روزهای قرنطینه میتوانیم فیلمها را ببینیم، کتابها را بخوانیم، با متون ادبی و آثار بزرگ هنری آشنایی عمیقتری پیدا کنیم؛ اما گمان میکنم آنها که میخواهند «سوژهای فعال و خلاق» باشند، باید نهتنها «مخاطب آثار هنری» یا ادبی، بلکه «مخاطبان خلاق و فعال» دنیای هنر، ادبیات، شعر و خلاقیت تبدیل شوند. آلن تورن و بسیاری از نظریهپردازان اجتماعی امروز نشان دادهاند که ما باید از «مصرفکننده محض» عبور کرده و به «سوژههای مولد» بدل شویم. میتوانیم در خانه و از طریق شبکههای اجتماعی یا از طریق موبایلها و گفتگو با هماتاقیها و همخانههایمان به تأویل، تفسیر و معناکردن متنهایی که خواندهایم، فیلمهایی که دیدهایم یا موسیقیهایی که شنیدهایم بپردازیم. این جمله نیچه را به خاطر داشته باشیم که گفت «تحلیلکردن آفریدن است». میتوانیم محیط و فضای خانگی را به فضای آفرینشهای فکری و خلاقه خود تبدیل کنیم. اگر نگویم تمام بلکه اکثریت کتابها و آثار هنری و تمام آثار خلاقه جهان در خانهها نوشته، ساخته و خلق شدهاند.
همچنین این روزها که در نتیجه قرنطینه بسیاری از فشارهای دنیای مصرفی و ارزشهای مصرفی و بازاری از روی ما اندکی کاسته شده، این فرصت استثنایی را داریم که در محیط خانه به انسان، خودمان، و ارزشهای وجودیمان توجه دوباره کنیم. اگر نخواهیم خانه و این دوره قرنطینه را از این زاویه که میتوانیم «خانهای فعال» بسازیم نگاه کنیم، اگر به این نگرش نرسیم که چگونه این فضای جدید میتواند فرصتی برای احیای ارزشهای وجودی ما باشد، ناگزیر بحرانها و تنشهای روانی، عاطفی و خانوادگی دامنگیر ما خواهد شد. مارتین هایدگر میگوید «اقامتکردن» چیزی متفاوت از «سکنیگزیدن» است. انسان برای اینکه بتواند «خانه فعال» داشته باشد باید امکان «سکنیگزیدن» پیدا کند. اقامت کردن، تنها حضورداشتن جسمهای ما در جایی است، در هتل یا در محیط کار یا در هر مکان دیگری؛ اما «سکنیگزیدن» به معنای ایجاد پیوندی وجودی با فضا است. سکنیگزیدن به معنای تلاش ما برای «خلق کیفیتی ویژه از حضورمان در مکان و خانه است». هایدگر به ما میگوید «سکونت» این نیست که سقفی را سایهبان خود قرار دهیم یا چند مترمربع زمین را زیر پای خود قرار دهیم بلکه «شرط ضروری سکونت این است که پیوندی پُرمعنا بین انسان و فضا یا محیط او شکل گیرد». از دیدگاه هایدگر سکونت کیفیتی است که ما از طریق ساختن آن به آن دست مییابیم. این روزها که در قرنطینه به سر میبریم شاید ضروریترین کار این باشد که برای ساختن کیفیتی اراده کنیم که لازمه زیستن و سکونا گزیدن در فضای خانه است.
پیرو شیوع ویروس کرونا در کشور و ابتلای هموطنانمان به این بیماری، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مأموریت یافته تا نظر صاحبنظران و متخصصان علوم مختلف را درباره چگونگی مواجهه مردم و مسئولان با شرایط بحرانی کنونی دریافت نماید. هدف از این کار، آگاهیبخشی بیشتر به مردم، کاهش التهاب و اضطراب عمومی و احیای امید اجتماعی در شرایط ترومای کنونی است./1360/