"برای حفظ سلامت مردم هیچ مسامحهای جایز نیست"
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری رسا، رهبر انقلاب اسلامی صبح پنجشنبه ۱۳۹۸/۱۲/۰۸ در پیامی تصویری با تشکر صمیمانه از وزارت بهداشت و همکاران وزیر، پزشکان، پرستاران و کادرهای درمانی و مجموعه دست اندرکاران پزشکی کشور در مواجهه و مبارزه با ویروس کرونا، خاطرنشان کردند: این زحمات بسیار با ارزش، جایگاه جامعه پزشکی و پرستاری را در جامعه بالا میبرد که برده است و اجر و ثواب الهی را به دنبال خواهد داشت.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم دکتر کامران باقری لنکرانی، رئیس مرکز تحقیقات سیاستگذاری سلامت و وزیر اسبق بهداشت، به بررسی پیام رهبر انقلاب و برخی از اقدامات و پیگیریهای ایشان در جریان مقابله با همهگیری ویروس کرونا پرداخته است.
«شاکر» و «شکور» از ریشه «شکر» از صفات خداوند، در کنار صفات دیگر الهی مانند «غفور»، «صبور» و... است. شکر، شناخت احسان و نشر آن است که در وصف خدا و بنده هر دو آمده است. در وصف خداوند؛ «وَ اللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ»(۱) و در بنده مانند وصف حضرت نوح(ع): «إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً»(۲).
پیام محبت آمیز رهبر فرزانه انقلاب اسلامی در تقدیر از زحمات کارکنان نظام سلامت اعم از کارشناسان بهداشت، پرستاران و پزشکان نمودی از این شکوریت بود.
هر چند این روزها کارکنان نظام سلامت علیرغم برخی بیمهریها و درکنار همهی کمبودها، بیمدعا و خالصانه و جان برکف به مراقبت از بیمارانی میپردازند که امیدشان به شفای الهی از دستان محبتآمیز آنهاست؛ اما این پیام روح دیگری به این تلاشها داد و عزمها را مستحکمتر و گامها را استوارتر نمود.
این مدافعان سلامت مردم میتوانستند در خانهها بیآرامند یا با اندک بهانهای خود را در معرض مخاطرات قرار ندهند. اما هستند و شبانهروزی تلاش میکنند و از خانواده و آسایش و سلامت خود برای سلامت مردم میهنمان مایه گذاشتهاند.
حقیقت این است سلامت و امنیت، رکن پایداری جوامع است. اگر چه مقام سردار سلیمانی در محضر حق تعالی برای ما ناشناخته است اما همان رهبری که تحسینگر تلاشهای آن شهید والامقام به عنوان نماد حافظ امنیت کشور بود؛ امروز از زحمات پرستاران و پزشکانی تقدیر فرمود که نگاهبان سلامت ایرانیان هستند. سلیمانیشدن دیروز در مرزبانی از امنیت کشور و امروز در نگاهداشت سلامت کشور نمود یافته است.
پیگیریهای رهبر عزیزمان در این روزها برای مقابله با این همهگیری، و حمایت ایشان از اقدامات مستند و عالمانه برای جلوگیری از گسترش این ویروس منحوس مثال زدنی بود. البته این اقدامات رسانهای نشده است اما دغدغهی ایشان و راهگشایی برای جلوگیری از برخی تفکرات و رفتارهای نابخردانه در مقابله با این همهگیری برای همه درسآموز بود.
به یاد دارم که در زمان مسئولیتم به عنوان خدمتگزار بهداشت و درمان کشور، بیم همهگیری آنفلوانزای پرندگان پیش آمد. همان موقع به محضر ایشان رسیدم و تاکید رهبر انقلاب این بود که در حفظ سلامت مردم هیچ مسامحهای جایز نیست و همهی امکانات را باید به کار گرفت و حتی وقتی صحبت از محدودیت در حج و زیارت شد، فرمودند اگر با شواهد علمی، این محدودیتها ضروری و لازم است، اقدام کنید.
در پایان، امیدوارم همه، قدردان این جامعه پزشکی و پرستاری به عنوان سرمایههای اجتماعی باشیم. این ایام انشاءلله با عنایت الهی و با تلاش «مدافعان سلامت» خواهد گذشت، اما تجربیات این روزها را نباید فراموش کرد. سلامت مردم باید در صدر برنامههای کشور بماند و مدافعان آن را باید ارج گذاشت.
پینوشت:
۱) سوره تغابن، آیه ۱۷
۲) سوره اسراء، آیه ۳
دکتر توضیح داد که اینجا سه منطقه داریم . سیاه که مربوط به کسانی است که تست کرونایشان مثبت شده. مدل لباسی که باید بپوشید مثل آدم فضاییهاست . یک منطقه قرمز که مشکوکها آنجا هستند . شما آنجا میرید. آنجا هم قرنطینه است شما مثل همراه بیمارها خواهید بود چون خانواده شان اجازه ندارند بیایند داخل.
لباس سبز رنگی پوشیدم. دستکش و کلاه و ماسک و غیره. گفتند حاج آقا عمامه را هم باید در آوری.
وارد بخش شدم. یکی گفت حاجی این لباس آبی را بپوش بهتره. پوشیدم. حالا همرنگ همه شده بودم هم بیماران و هم پرستارها....
اکثرا پیرمرد ها و پیرزن ها بودند . مرا یاد پدر بزرگ و مادر بزرگم میانداختند که دیگر نیستند و دلم خیلی هوایشان را کرده. اینها شبیه آنها هستند لبخندشان و صدای خس خس نفسشان. یکی گفت پسرم پرتقال را پوست میکنی؟ گفتم چشم پر پر کردم یک پر را خورد گفت خودت هم بخور عزیزم گفتم پدر جان میل به چیزی ندارم. لبخندی زد. مهربان و آرام
دیگری گفت قرصهایم را میدهی؟ پرستار گذاشته بود جلویش که بخورد. اجازه گرفتم و بهش دادم آمد بردارد بغض کرد گفت توان برداشتن قرصهایم را هم ندارم. کف دستش گذاشتم و آب به او دادم. خورد و گفت سلام بر حسین...
یکی را گفتند مرخص است گفتند زنگ بزن به پسرش، زنگ زدم پسرش گفت ببخشید میترسم کرونا بگیرم لطفا به برادرم زنگ بزنید. زنگ زدم برادرش گفت شما همراه بیمارید گفتم بله، ناراحت شد گفت پس چرا نگذاشتند من پیش بابام باشم، گفتم نه من همراه همه هستم....
پرستارها مرا یاد خاله هام میانداختند خیلی مهربان، خیلی پر روحیه اهل مدارا با مریض ها...
من یک روحانی ام کنار خیلی از روحانیون دیگر. روحانیونی که کار میکنند با اخلاص و بی سر و صدا. این روحانی ها جدیدند دیشب ندیده بودمشان. امروز دو تا روحانی هم آمده بودند دم در بیمارستان به نگهبان میگفتند کاری از ما بر میآید، او هم انگار برایش عادی بود میگفت صبر کنید تماس بگیرم.
چقدر اینجا خوب است چقدر برایم پر عبرت است....