۱۴ بهمن ۱۳۹۸ - ۱۷:۵۴
کد خبر: ۶۳۸۰۵۵
یادداشت؛

چه کسی ورزشکاران ایرانی را می‌دزدد؟

چه کسی ورزشکاران ایرانی را می‌دزدد؟
پس از آغاز اقدامات جدید علیه ورزش ایران در ماه‌های گذشته، حالا اسنادی به دست آمده که نشان می‌دهد همه این اتفاقات مربوط به یک سناریوی نه چندان جدید است و البته باید منتظر اقدامات بعدی هم بود.

به گزارش خبرگزاری رسا، روزنامه جام جم نوشت: مهاجرت سعید ملایی و کیمیا علیزاده را فراموش کنید، مزدک میرزایی و سلب میزبانی مسابقات آسیایی را هم! چالش‌های بزرگ‌تر برای ورزش ایران در راه است.

پس از آغاز اقدامات جدید علیه ورزش ایران در ماه‌های گذشته و ایجاد چالش‌هایی برای کشور و دغدغه‌هایی برای مردم در این زمینه، حالا جام‌جم به اسنادی دست یافته که نشان می‌دهد همه این اتفاقات مربوط به یک سناریوی نه چندان جدید است و البته باید منتظر اقدامات بعدی هم بود.

اصل این سناریو، شب کریسمس 2020 (3 دی امسال) لو رفت؛ وقتی بخش عربی سایت وزارت امورخارجه رژیم صهیونیستی گزارشی منتشر کرد که تایید می‌کرد این رژیم در ژانویه 2017 (دی‌ماه 95) با عربستان سعودی و امارات به یک توافق جامع در مورد ایجاد چالش‌های جدی ورزشی در ایران رسیده‌اند. قرار براین بوده که به موازات تلاش برای عادی‌سازی روابط اسرائیل با کشورهای اسلامی (که از مدتی بعد توسط آمریکا در قالب معامله قرن مطرح شد)، به صورت پلکانی و هر ماه یک دردسر ویژه دامنگیر ورزش ایران شود. تمرکز اصلی این سناریو بر «قبح‌شکنی رابطه ورزشکاران و خانواده ورزشی ایران با تل‌آویو بود؛ چیزی که مهم‌ترین نمونه‌اش را در روزهای اخیر در جودو و مشخصا پرونده سعید ملایی دیدیم.

در بخشی از این گزارش به روشنی و به طور عجیبی توضیح داده شده که ماجرا چیست و پای چه کسانی در میان است: «سال 2020 سال انقلاب ورزشی علیه ایران خواهد بود و از آنجایی که سرمایه‌گذاری‌های قبلی در این عرصه در سه سال گذشته انجام گرفته است از این رو المپیک 2020 زمان چیدن میوه‌های این محصول مشترک عربستان و اسرائیل خواهد بود. عربستان سرمایه‌گذار این باغ بوده و اسرائیل مسؤولیت مهندسی و طراحی نقشه آن را را بر عهده داشته است.» ادامه این گزارش که به تصور آنها درباره عده‌ای‌ اندک از جامعه بزرگ ورزشکاران ایران مربوط می‌شود، نام پیمانکار پروژه انقلاب ورزشی علیه ایران را هم افشا کرده است: «حالا دیگر ایران نمی‌داند که چطور با ورزشکاران جذب شده به سرویس‌های اطلاعاتی کشورهای رقیب خود برخورد کند. شبکه سعودی -ایران‌اینترنشنال- تبدیل به تریبون این ورزشکاران شده است و مهدی رستم‌ پور به‌عنوان پیمانکار این پروژه نقش خود را ایفا می‌کند.

از همه جالب‌تر این‌که با وجود تصور قبلی سرویس‌های اطلاعاتی عربستان و اسرائیل ورزشکاران ایرانی به‌ویژه در رشته‌های انفرادی که با مشکلات مالی متعدد روبه‌رو هستند، تمایل به همکاری با اسپانسرهای خارجی داشته و در ازای کسب تابعیت حاضر هستند هرکاری انجام دهند تا پولی از این راه کسب کنند. این در حالی است که قهرمانان شاخص ایرانی همچون حسین رضازاده، علی دایی و بسیاری دیگر از ورزشکاران دهه 70 و 80 ایران بارها با پیشنهادات کسب تابعیت در کشورهای ثالث با دستمزد بسیار بالا روبه‌رو شده بودند؛ اما به‌راحتی به آنها جواب منفی داده بودند؛ اما اکنون جوانان متولد دهه 70 و 80 اصلا خود را مقید به پایبندی به اصول ملی و ارزشی نمی‌دانند و به دلیل ناکارآمدی سیستم ورزشی کشور خود به دنبال خروج از ایران هستند. این یک فرصت استثنایی برای اسرائیل است».


20 دقیقه پس از گاف سایت وزارت امورخارجه رژیم صهیونیستی در انتشار این گزارش، اصلاحاتی روی آن انجام شده و در مهم‌ترین اقدام، نام پیاده‌نظام ارتش عربستان و رژیم صهیونیستی یعنی مهدی ‌رستم‌پور از آن حذف می‌شود و به شکلی قابل پیش‌بینی، بعد از  دو ساعت این گزارش به طور کلی از روی سایت حذف می‌شود. حذف نام رستم‌پور و بعد هم اصل گزارش در اختیار سایت بود؛ ولی دیدارهای رسمی مقامات ورزشی عربی با مقامات رژیم صهیونیستی و رئیس فدراسیون جهانی جودو قابل حذف نیست؛ تصاویری که انتشار آنها نشان می‌دهد آش چقدر شور است.
 پروژه رستم‌پور
داستان قدیمی‌تر از این حرف‌هاست. در روزگاری که پناهندگی خبرنگاران بیشتر به حوزه سیاسی محدود می‌شد، مهدی رستم‌پور که نویسنده ورزشی و مجری برنامه‌های ورزشی صدا و سیما بود، سال 88 وقتی همراه تیم کشتی برای شرکت در مسابقات جهانی، به دانمارک اعزام شد از این کشور تقاضای پناهندگی سیاسی کرد. محمد شادابی خبرنگار حوزه والیبال هم مدتی قبل از او چنین طرحی را اجرا کرده بود؛ اما مردم بیشتر رستم‌پور را می‌شناختند.

رادیو فردا همان روزها این پناهندگی را در کنار خبر پناهندگی مهدی حق‏‌شمار عضو تیم ملی قایقرانی منتشر و تقریبا به‌روشنی اعلام کرد موج خروج و مهاجرت قهرمانان ورزشی راه افتاده است. سایت دویچه‌وله فارسی هم در گزارشی درباره این مهاجرت‌ها نوشت: «شاید این مقدمه‌ا‌ی بر یک اتفاق بزرگ‌تر باشد.»

رسانه‌های بیرونی تقریبا به زبان بی‌زبانی سناریو و طرح‌شان را افشا کرده و برخی رسانه‌های داخلی نیز از توطئه علیه ورزش ایران خبر می‌دادند. در یک نمونه روزنامه جام‌جم دی‌ماه 1394 در گزارشی با تیتر «توطئه خزنده سعودی‌ها برای فوتبال ایران» نسبت به ائتلاف کشورهای عربی علیه فوتبال کشور هشدار داد؛ اما گویا در داخل کسی حواسش به این موج تازه نبود!

در این بی‌توجهی و در فقدان دیپماسی ورزشی در کشور، مهدی رستم‌‌پور پروژه‌اش را آرام و بی‌صدا پیش برد و وقتی احساس کرد فصل برداشت است چیزی را پنهان نکرد. نامه‌ای به فیفا نوشت تا مقدمات تعلیق فوتبال ایران درخصوص ورود زنان به ورزشگاه‌ها فراهم شود و بعدهم برای پناهندگی سعید ملایی و خروج مزدک میرزایی کار‌چاق‌کنی کرد. در کنار نقش رستم‌پور، رسانه‌های سعودی نیز کارشان را آغاز کردند. حجاب، خودداری از بازی با رژیم صهیونیستی و ناامنی به عنوان محورهای اصلی فعالیت علیه ایران در دستور کار قرار گرفت تا سرانجام پس از چند پناهندگی پر سر و صدا، سلب میزبانی از تیم‌های ایرانی در مسابقات فوتبال آسیا به عنوان کار ویژه رستم‌پور نتیجه دهد.


 عملیات بزرگ 2020
حالا گاف دو ساعته سایت وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی در انتشار این گزارش نشان می‌دهد اتفاقات اخیر ورزشی، نه پایان اقداماتی علیه ورزش ایران بلکه آغاز پروژه‌ای بزرگ برای مبارزه مستقیم با ورزش ایران است که باید منتظر قسمت‌های بعدی آن بود. نقش‌آفرینی عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی آنقدر پررنگ است که نمی‌شود نادیده گرفت. از اعلام سلب میزبانی از ایران برای نخستین بار در رسانه‌های عربستانی تا مشارکت فعال ماریوس ویزر رئیس یهودی فدراسیون جهانی جودو در تعلیق فدراسیون جودوی ایران در ماجرای سعید ملایی نشان می‌دهد ائتلاف صهیونیستی - سعودی برای اقدام علیه ورزش ایران در پروژه «هر ماه یک بحران برای ورزش ایران» از فاز نظری به مرحله عملیاتی رسیده است.

المپیک 2020 عرصه بعدی چالش‌های ورزشی ایران است. در کشتی دست کم احتمال تقابل یک ورزشکار روسی‌تبار از رژیم صهونیستی با حسن یزدانی وجود دارد. در بسیاری از رشته‌های دیگر مانند دوچرخه‌سواری، دوومیدانی و... سهمیه آنها از ما بیشتر است و احتمال این تقابل کم نیست. آبان امسال «رفعت سید احمد» نویسنده مصری و رئیس مرکز مطالعات و پژوهش‌های قاهره که گزارشی درباره افشای نقش زنان موساد در روند پرشتاب عادی سازی روابط صهیونیست‌ها و اعراب نوشته بود، از توطئه ورزشی در کشورهای اسلامی خبر داده بود؛ اما کسی آن را جدی نگرفت. حالا با وجود همه این اسناد، آیا کسی صدای بلند زنگ خطر برای ورزش ایران را می‌شنود؟ آیا می‌شود به یک راهبرد معقول و منطقی در برابر این برنامه‌ریزی ضد ایرانی امید داشت؟  


بلیت یک طرفه به آینده نامعلوم
احترام، آزادی یا پول؟چه چیزی باعث می‌شود ورزشکاران زیر پرچم کشورهای دیگر بازی کنند؟ دلیلش هرچه باشد نگاهی به کارنامه همه آنهایی که از ایران رفته‌اند نشان می‌دهد آنها در یک چیز وجه اشتراک دارند؛ ناکامی. پناهنده شدن ورزشکاران مقوله پیچیده‌ای است. بعضی از آنها با وجود موفقیت‌های اندک ترک وطن کرده‌اند و پس از پناهندگی هم نتوانستند جایگاهی قابل قبولی در ورزش کشور مقصد به دست بیاورند؛ طوری که در نهایت با یک تصمیم اشتباه عمر ورزشی خود را سوزاندند. در واقع موضوع پناهنده شدن ورزشکاران ایرانی به کشورهای دیگر از پیچیدگی زیادی برای تحلیل، نقد و بررسی برخوردار است. این‌که یک ورزشکار در حساس‌ترین مقطع زندگی خودش چه می‌شود که به یکباره تصمیم به ترک وطن و جنگیدن زیر پرچم کشور دیگری می‌گیرد؟ این‌که آیا صدای خوشبختی که در کشورهای دیگر به گوش می‌رسد واقعا فقط از دور خوش است یا ورزشکار ایرانی با فکر به عواقب تصمیمی که می‌گیرد، بلیط خودش را یک طرفه و بدون برگشت رزرو می‌کند؟ این فهرستی از ورزشکاران معروفی است که از ایران رفته‌اند. جستجویی ساده در دنیای مجازی نشان می‌دهد که دستاورد خیلی از آنها پس از ترک ایران چیز زیادی نبوده است و حالا اصلا نامی از آنها شنیده نمی‌شود.
کیمیا علیزاده (تکواندو)، سعید ملایی (جودو)، ایمان جمالی (هندبال)، مینا علیزاده (قایقرانی)، صباح شریعتی (کشتی فرنگی)، محمد رشنونژاد (جودو)، میلاد بیگی (تکواندو)، سامان طهماسبی (کشتی آزاد)، فرزاد ذوالقدری (تکواندو)، الشن مرادی (شطرنج)، علیرضا فیروزجا (شطرنج)، میترا حجازی‌پور (شطرنج)، شهره بیات (شطرنج)


از آرش صالح‌میرزایی تا علیرضا کریمی
از سال 1362 که مسابقه دادن با ورزشکاران نماینده رژیم صهیونیستی ممنوع شد تا سال 1382 تقریبا مورد خاصی مشاهده نشد که ورزشکاران ایران و رژیم صهیونیستی مقابل هم قرار بگیرند اما در این سال صالح‌میرزایی در مسابقات بین‌المللی شطرنج نونهالان مقابل رقیبی از این رژیم به میدان نرفت. یک سال بعد تیم فوتسال دانشجویان در مسابقات جهانی با وضعیتی مشابه روبه‌رو شد و مقابل تیم دانشجویان رژیم صهیونیستی بازی نکرد. اما نقطه‌عطف جایی بود که آرش میراسماعیلی، جودوکار ایران در رقابت‌های المپیک حاضر نشد تا با رقیبی از رژیم صهیونیستی مبارزه کند. بازی نکردن میراسماعیلی که در مهم‌ترین رویداد ورزشی جهان بود، سروصدای زیادی ‌راه انداخت. پس از میراسماعیلی ورزشکاران و تیم‌های زیادی بودند که حاضر نشدند با نمایندگان رژیم اشغالگر بازی کنند. فرخنده سلیمانی (تنیس روی میز)، عباسعلی اکبری (طناب‌کشی)، غلامحسین ذوالقدر (تکواندو)، تیم ملی گلبال نابینایان، محمدرضا علیرضایی (شنا - صد متر قورباغه)، محمد خمسه (تکواندو)، حامد صداقتی (شمشیربازی)، سیدحسین عابدی (شمشیربازی)، محمدحسین ابراهیمی (شمشیربازی)، حامد سیاد قنبری (شمشیربازی)، پیمان یاراحمدی (کشتی)، علیرضا کریمی (کشتی -2 بار)، امیر قاسمی‌نژاد (جودو)، احسان قائم‌مقامی (شطرنج)، علیرضا خجسته (جودو)، عرفان آیینی(کشتی)، سیدمهدی هاشمی (کشتی)، علی پاکدامن (شمشیربازی)، افشین نوروزی و امین احمدیان (تنیس روی میز)، تیم فوتبال کارگری کشت و صنعت نیشکر امیرکبیر خوزستان (فوتبال مسابقات جهانی کارگری در لتونی).


از چه زمانی قرار شد بازی نکنیم؟
روابط ایران و رژیم صهیونیستی از زمان تولد این رژیم تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ هرگز به صورت رسمی و دیپلماتیک نبوده‌ است اما روابط غیرسیاسی هم پس از انقلاب اسلامی به طور کلی به حالت تعلیق درآمد. پیش از انقلاب، ایران و رژیم صهیونیستی به رقابت ورزشی با یکدیگر می‌پرداختند و مثلا در رشته فوتبال، پنج بازی رسمی با یکدیگر داشتند که آخرین بازی با اسرائیل نیز برد شیرینی را برای ایران در پی داشت و همچنان نیز پس از گذشت سال‌ها، بعضی مسؤولان و ورزش‌دوستان با افتخار از این برد شیرین یاد می‌کنند. اما پس از انقلاب اسلامی و در سال ۱۹۸۳ «بیژن سیف‌خانی» فرنگی‌کار کشورمان حریف خود از تیم اسرائیل به نام «رابینسون کوناشویلی» را در رقابت‌های کشتی آزاد و فرنگی قهرمانی جهان در کی‌یف اوکراین شکست داد. همان زمان رسانه‌های بیگانه مدعی شدند که وقتی خبر پیروزی سیف‌خانی در رسانه‌های ایران منتشر شد، دستور بازگشت کاروان ایران به کشور توسط مقامات بالا صادر شد و این مسابقه، آخرین رقابت دو حریف در مسابقات ورزشی پس از انقلاب اسلامی محسوب می‌شود.

علی اصغر خواجه الدین
ارسال نظرات