شیوه برخورد امام هادی با افرادی که در حق اهلبیت غلوّ میکردند
به گزارش خبرگزاری رسا، عصر هر یک از اهلبیت عصمت و طهارت(ع) دورانی پر تلاطلم از جهات سیاسی، اجتماعی، علمی، فکری و فرهنگی بود. در ترسیم فضای آن دوران همین بس، شرایط در جهان اسلام به گونهای بود که شرط بقای در مسند قدرت در گروی سرکوب مخالفان و یا تضعیف جایگاه آنان به هر بهایی بود. وجود دو سلسله خلافت امویان و عباسیان مهمترین عامل این اختناق بود.
از دیگر سو زایش فرقههای مختلف اعتقادی در سدههای ابتدایی تاریخ اسلام و به وجود آمدن مکاتب متعدد فکری در درون اسلام، چالشی دیگر در این دوران شناخته میشود.
اهلبیت(ع) از آنجایی که به عنوان رهبران دینی جامعه شناخته میشدند، بیشتر در نگاه مردم و حاکمان مستبد عصر خویش قرار داشتند. طبعاً مدیریت این فضا برای جلوگیری از انحراف اسلام از خط اصلی خود در کنار تدابیر ایشان در تداوم مسیر امامت و حفظ شیعیان از توطئه دشمنان دشواریهایی را به همراه داشت.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگو با حجتالاسلام احمد قادری معاون ارتباطات و امور بین الملل مؤسسه امام هادی(ع) به بررسی نحلههای فکری عصر امام دهم و روش برخورد حضرت با این جریانات پرداخت.
وی در بخشی از این گفتوگو درباره یکی از جریانات انحرافی عصر امام هادی(ع) یعنی اهل غلوّ میگوید اینها افرادی افراطی و بیمنطق بودند که درباره مسئله امامت مبالغه بیش از اندازه داشتند و وجود امام را تا حد الوهیت بالا میبردند. حضرت در قبال این جریان سه محور رفتاری پیش گرفتند که مطالعه آنها برخی را در افتادن در ورطه غلوّ باز میدارد.
* پس از رحلت پیامبر(ص) در تاریخ اسلام شاهد زایش فرقههای متعدد فکری و اعتقادی در امت اسلام هستیم. این رویه در طول تاریخ زندگانی سایر اهلبیت(ع) قوت گرفت. با توجه به این مسئله مهمترین نحلههای اعتقادی در زمان امام هادی(ع) چه گروههایی بودند و چه چالشی ایجاد کردند؟
از مهمترین نحلههایی که میتوانم به آن اشاره کنم، مفوّضه و جبریّون بودند. مُفوّضه یعنی تفویض تمام کارها از سوی خدا به انسان. آنها مدعی بودند خداوند جهان و پدیدهها و انسانها را به این دنیا آورده، تکالیف و مقرراتی را معین و کار خلق را به خود آنها واگذار کرده است و تا قیامت کاری به آنها ندارد.
جبریّه اعتقادشان برعکس اهل تفویض بود. آنها معتقد بودند خداوند تمام اختیارات را از انسان گرفته و قدرت خود و جبرش را بر انسان مسلط کرده است. خلاصه انسان در فعالیتهایی که انجام میدهد، مجبور است و به خودی خود توانایی تصمیمگیری ندارد. در حالی که باید گفت خداوند به انسان اختیار داده است. یکی از تفاوتهای بارز انسان با ملائک در همین مسئله است. آنها ذاتاً مطیع امر پروردگارند، اما خداوند انسان را مختار آفرید؛ در آیه سوم سوره انسان میخوانیم «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُورا» یعنی ما راه را به او نشان دادیم یا سپاس گزار خواهد بود یا ناسپاس.
امام هادی(ع) و دیگر اهلبیت(ع) در مقابل این جریان، مسئله «امر بین امرَین» را مطرح فرمودند. به این معنا که نه جبر و نه اختیار بلکه باید بین این دو را اختیار کرد. امام صادق علیه السلام پس از رد جبر و تفویض فرمودند: «اگر خداوند به انسانها امور را تفویض کرده بود آنها را با امر و نهی محصور نمیکرد.»
شیوه برخورد امام هادی(ع) با واقفیه
واقفیه از دیگر جریانات منحرف در عصر امام هادی(ع) بودند که اصل آن در زمان امام کاظم(ع) شکل گرفت. آنها به سرکردگی علی بن حمزه بطائنی پس از شهادت حضرت بر امامت ایشان متوقف شدند و امامت امام رضا(ع) را نپذیرفتند. در واقع این فرقه بنا به بهانههای متعددی مثل تصرف در سهم امام کاظم(ع) و عدم واگذار کردن آنها به امام رضا(ع)، معتقد به غیبت پدر بزرگوار ایشان شده بودند و تا آنجا توقف کردند.
واقفیه از چند گزاره جهت انحراف مردم از مسیر اهلبیت(ع) استفاده میکردند:
اولین آنها بهرهبرداری از اصل قائمیت بود. به این معنا که موعود و امام غائب همان امام کاظم(ع) است.
دوم، عیبتراشی کردن بود. به این شکل که امام رضا(ع) از آنجایی که تا سن چهل و هفت سالگی دارای فرزند نبود، بهانهای دست واقفیه شد تا مدعی شوند کسی که دارای فرزندی نیست، نباید مدعی امامت شود. اما به خواست خداوند ولادت امام جواد(ع) رقم خورد و مهر باطلی بر ادعای واقفیه شد. آنها تا حدی در این مسئله گستاخ بودند که یکی از همین افراد در نامهای به حضرت نوشت: تو چگونه امام هستی در حالی که فرزندی نداری؟!
این مسائل در زمان امام هادی (ع) همچنان مطرح بود و عامل فتنهای برای مردم بود. امام هادی(ع) با برائت از آنها، مخالفت خود را به صراحت نشان میداد به این صورت که آنها را مشمول لعن الهی قرار میداد. «ابراهیم بن عقبه» در نامهای به امام هادی(ع) نوشت: فدایت شوم، من میدانم که ممطوره (واقفیه) از حق و حقیقت دوری میکنند، آیا اجازه دارم در قنوت نمازهایم آنان را نفرین کنم؟ امام(ع) این کار را تأیید کرد.
* در تاریخ زندگانی امام هادی(ع) شاهد گروههایی موسوم به غُلات یا اهل غلوّ هستیم. برخورد امام هادی(ع) در قبال این جریان چگونه بود؟
جریان غُلّات مختص به زمان امام هادی(ع) نبود بلکه این گروه در عصر امیرالمؤمنین (ع) هم حضور داشتند. حضرت نیز با آنها برخورد شدیدی داشت. امیرالمومنین میفرمودند: من از غلات بیزاری میجویم همان گونه که عیسی بن مریم از نصارا بیزاری جست؛ خدایا آنان را خوار کن و احدی از آنها را یاری نکن.
ادعای اهل غلوّ در نصب نبوتشان از سوی امام هادی(ع)
اینها افرادی افراطی و بیمنطق بودند که درباره مسئله امامت مبالغه بیش از اندازه داشتند و وجود امام را تا حد الوهیت بالا میبردند. اهل غلوّ با بهرهگیری از اعتقادات انحرافی، بسیاری از واجبات الهی را حرام و گناهان کبیره را بر خود حلال شمردند. مثل جایز بودن ازدواج با محارم. آنها علاوه بر اینها برای خود نبوت قائل بودند و معتقد بودند امام هادی علیهالسلام آنها را برای نبوت برگزیده است. این در حالی است که اعتقاد مسلمانان بر این است که خداوند واحد است و کسی را در اولوهیت خویش به شریکی نمیگیرد و اهلبیت(ع) مخلوق خداوند و خلفای الهی و مجرای و مجری برنامههای خداوند هستند.
تناسخ از دیگر موارد اعتقادی آنها بود. تناسخ به این معناست که روح انسان پس از مرگش به جسم دیگری منتقل میشود و به این ترتیب تا ابد به همین شکل است؛ از این منظر دیگر معادی در کار نیست.
سخنرانان مذهبی با تزریق معارف، جلوی مسئله غلوّ را بگیرند
* متأسفانه ما اکنون در شیعه هر از گاهی شاهد غلوّهایی در حق اهلبیت(ع) هستیم که عمدتاً در هیئتهای مذهبی شکل میگیرند. در برخی از این مراسمها میبینیم ائمه معصومین(ع) را تا حد الوهیت بالا میبرند. با توجه به سیره امام هادی(ع) در برخورد با اهل غلوّ چه راهکارهایی میتوان جهت حل این معضل ارائه داد؟
کسانی که ناخواسته در مسیر غلوّ قرار دارند باید میدانستند تک تک اهلبیت(ع) در زدودن اینگونه انحرافها تلاشهای بسیاری صورت دادند. جالب است امیرالمؤمنین(ع) در روایتی فرمود: «در فضیلت ما هرچه میخواهید بگویید اما ما را تا مقام ربوبیت الهی بالا نبرید؛ لَا تَجْعَلُونَا أَرْبَاباً وَ قُولُوا فِی فَضْلِنَا مَا شِئْتُم». گویی حضرت در عصر حاضر سخن میگوید.
ما در هیئتهای مذهبی نیاز به عالمانی داریم که افراد مبتلا به این مسائل را از این کار منع کنند. در هئیتهای مذهبی در کنار شور اهلبیتی محتاج تزریق معارف و شعور اهل بتی نیز هستیم. هرچند معتقدیم عمده مداحان در کنار روضهخوانی و مرثیهسرایی سیره اهلبیت(ع) را در قالب اشعار منتقل میکنند، اما در این بین هستند افرادی که نادانسته راه انحراف میپیمایند که البته باید ایشان را توجیه کرد. یکی از راهکارهای آن، قرار دادن سخنرانان با بصیرت و عالم در کنار مراسم عزاداری است که خوشبختانه طی این چند سال اخیر در هیئتها بیشتر مرسوم شده است تا حدی که یکی از رکنهای اصلی هیئتهای مذهبی سخنران ابتدای مراسم است.
برائتجویی و لعن غالیان توسط امام هادی(ع)
لازم میدانم روش امام هادی(ع) در برخورد با غالیان را معرفی کنم تا کسانی که دست به این کارها میزنند، با شدت عمل امام معصوم در این باره بیشتر آشنا شوند. برخورد امام هادی (ع) درباره اهل غلوّ را میتوانیم در سه محور خلاصه میکنیم:
اولین برخورد امام هادی(ع) با اهل غلوّ، آگاهیبخشی به شیعیان بود. ایشان در موارد متعددی به جامعه آگاهیرسانی میکردند تا جایی که همگان بدانند غلات جزو شیعیان نیستند.
دومین روش حضرت در برخورد با غالیان، برائتجویی از آنها بود. در واقع برائتجویی و لعن، رفتاری بود که امام علیهالسلام در قبال جریانات انحرافی انجام میداد. روایاتی داریم که امام(ع) علناً از اهل غلوّ اسم میبردند و آنها را لعن میکردند. خدا روزی را نیاورد که یک محب اهلبیت(ع) به واسطه کجفهمی در حق اهلبیت غلوّ کند، در این صورت اگر به جای ثواب، لعن را نصیب خود کند، دچار خسران میشود.
سومین رفتار امام هادی(ع) در قبال غالیان، تشویق و ترغیب شیعیان به مبارزه علیه سرکوبی غالیان بود تا جایی که مجبور بودند توصیه به قتل نفس کنند.
البته این را هم عرض کنم قبل از امام هادی(ع) بر اثر فعالیتهای امام باقر و امام صادق تا مقدار زیادی فعالیتهای غلات فروکش کرد به طوری که فردی به نام محمد بن بشیر راه غلوّ را ادامه داد، اما مردم به او توجه نکردند. در زمان امام هادی(ع) غلّات به واسطه توطئههای پنهانی حکومت عباسی در راستای تفرقهافکنی بین شیعیان مجدداً قوت گرفتند و دشمنان هم به گرمی آنها را مورد استقبال قرار دادند.
نقش جامعه کبیره در خاموشی فتنه غالیان
* یکی از یادگارهای حدیثی شیعه صدور زیارت جامعه کبیره از سوی امام هادی(ع) بود. آیا ارتباطی منطقی بین طرح این زیارتنامه با تعدد فرقههای انحرافی در عصر آن حضرت وجود داشت؟
بله این ارتباط دیده میشود. اولاً باید عرض کنم این زیارتنامه از مهمترین و معتبرترین منابع روایی شیعه است طوری که به صراحت میتوان گفت تمام جملات آن از سوی امام معصوم(ع) صادر شده است. زیارت جامعه کبیره در عصری صادر شد که برخی فرقههای شیعی به اصل تشیع و امامت لطمه میزدند. یکی با افراط و دیگری با تفریط. غالیان گروهی بودند که افراط داشتند و اهلبیت(ع) را تا الوهیت بالا میبردند و در مقابل، واقفیه گروهی بودند که در امامت امام کاظم(ع) متوقف شدند و سایر اهلبیت(ع) را قبول نداشتند. صدور زیارت جامعه کبیره از سوی امام هادی(ع) این تعادل را برقرار کرد. تک تک جملات این زیارت نشان از عظمت مقام و فضیلت امام معصوم(ع) است و در واقع جامه عمل پوشاندن به این روایت امیرالمؤمنین(ع) است که قبلاً اشاره کردیم: لَا تَجْعَلُونَا أَرْبَاباً وَ قُولُوا فِی فَضْلِنَا مَا شِئْتُم؛ ما را تا حد الوهیت و ربوبیت قرار ندهید اما در فضلیت ما هر چه میخواهید بگویید. تکبیرهای موجود در فرازهای اولیه این زیارتنامه در حداقلترین معنا این درس را به ما میدهد که اهلبیت(ع) مخلوق خدایند در مقابل کسانی که قائل به اولوهیت ایشان بودند.
زیارت جامعه کبیره زبان گویای فضایل اهلبیت(ع)
نکته دوم اینکه، زیارت جامعه کبیره جایگاه والایی در شناخت فضایل و مقامامت اهلبیت(ع) دارد. اگر این زیارتنامه نباشد، خیلی از مقامات معصومین(ع) را متوجه نمیشویم. گاهی اتفاق میافتد وقتی به زیارت این بزرگواران مشرف میشویم، نمیدانیم از این بزرگواران با چه عباراتی یاد کنیم، اما این زیارتنامه از آنجا که از امام معصوم(ع) صادر شده است، به ما کمک میکند تا از عباراتی در شأن اهلبیت(ع) استفاده کنیم./1360//101/خ