عید قربان یعنی تمرین "چشم گفتن"
باشگاه نویسندگان حوزوی خبرگزاری رسا | سیدتقی نوری
حد و مرزها را میشناخت. هرگز به پرتگاه بدیها نزدیک نمیشد. آنقدر خوب بود که خداوند به او گفت؛ از این به بعد تو دوست من هستی. یک دوستی جداییناپذیر. رفاقتی برای همیشه. مگر میشود خداوند خلف وعده کند؟ خداوند متعال برای ماندگاری این رفاقت در تالیف آخرین کتاب خود (یعنی قرآن) به این دوستی تصریح کرد و فرمود: من پروردگار جهانیان هستم و ابراهیم دوست صمیمی من است.
رفاقت خدا در قرآن
وَ اِتَّخَذَ اَللّٰهُ إِبْرٰاهِیمَ خَلِیلاً: خداوند ابراهیم را به دوستی گرفته است.
با توجه به الفاظ آیه، میتوان گوهر هدایت ظریفی را از دریاری بیکران قرآن استخراج کرد. رفاقتها چند گونهاند: گاهی فردی خود را دوست یک شخصیت مهمی معرفی میکند و چنین میگوید: من دوست فلان رئیس هستم. یک وقت قضیه عکس است. یک مقام استثنایی و بلندمرتبه در یک مجمع جهانی به گوش همگان میرساند و میگوید: من دوست آن شخص هستم. آیه شریفه نمیگوید ابراهیم، خدا را به دوستی گرفت. میفرماید این خداوند بود که با ابراهیم رفاقت کرد. سوالی که در ذهن حاضر میشود این است؛ ابراهیم چگونه به این منزلت رسید که خداوند او را به دوستی برگزید؟
فرزند، عزیزترین هستی والدین
اگر به پدر و مادر بگویند؛ نزد شما محبوبترین موجود کیست؟ در پاسخ خواهند گفت: فرزندم! ذات والدین اینگونه طراحی شده است. خود گرسنه میمانند که فرزند سیر باشد. در آفتاب میایستند تا جگرگوشهشان در سایه باشد. حاضرند برهنه باشند و فرزند پوشیده باشد و اذیت نباشد. حال به آنها بگویند با دست خودتان فرزندتان را قربانی کنید. به نظر شما واکنش آنها چه خواهد بود؟
عید قربان تمرین چشم گفتن
به فرمایش امیر بیان علی علیه السلام، روزها یا با شما است یا بر شما است. در این بالا و پایین شدنها، عیار انسان مشخص میشود. ابراهیم در زندگی پر فراز و نشیب خود از خون دل خوردن بر موحد کردن مشرکان یکدنده تا قرار گرفتن در گلستان آتش، هیچگاه کم نیاورد. بخشهای دیگر زندگی ابراهیم اینگونه بود: ابراهیم باید خانه و کاشانه خودت را ترک کنی. در پاسخ گفت: چشم. ای ابراهیم فرزندت اسماعیل که او را خیلی دوست داری، باید قربانی کنی! اگر ما بودیم صدها چرا مطرح کرده و هزاران دلیل اینکار را جویا میشدیم، اما جواب ابراهیم تنها «چشم» بود.
آری شناخت عید قربان، یعنی تقویت قدرت چشم گفتن./918/ی704/س