"برکتها" در بیانیه گام دوم انقلاب
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، یکی از برکت های انقلاب و نظام اسلامی که از سوی رهبر معظم انقلاب در بیانیه گام دوم انقلاب مطرح شده است، ارتقای بینش و تحلیل سیاسی مردم است، آنچه در پی می آید تأملاتی در باب این برکت مهم و الزامات و بایسته های حفظ و تقویت آن است.
ارتقای بینش و تحلیل سیاسی
«بینش سیاسی آحاد مردم و نگاه آنان به مسائل بینالمللی را به گونه شگفتآوری ارتقاء داد. تحلیل سیاسی و فهم مسائل بینالمللی در موضوعاتی همچون جنایات غرب بخصوص آمریکا، مسئله فلسطین و ظلم تاریخی به ملّت آن، مسئله جنگافروزیها و رذالتها و دخالتهای قدرتهای قلدر در امور ملّتها و امثال آن را از انحصار طبقه محدود و عزلت گزیدهای به نام روشنفکر، بیرون آورد؛ اینگونه، روشنفکری میان عموم مردم در همه کشور و همه ساحتهای زندگی جاری شد و مسائلی از این دست حتّی برای نوجوانان و نونهالان، روشن و قابل فهم گشت.»
سرفصلهای این بخش از سخنان و بیانات مقام معظم رهبری:
- رویش و رشد بینش سیاسی
- ژرفا بخشیدن به فهم و تحلیل سیاسی
- شناخت واقعی چهرههای دشمنان نقابدار و قدرتهای قلدر
- حمایت فهیمانه از مردم گرفتار و بهویژه ملت فلسطین
- شکست انحصار تحلیل سیاسی از طبقه روشنفکران عزلت گزیده
- گسترش روشنفکری در میان عموم مردم
- ورود نسل جوان و نوجوان به مقوله تحلیل سیاسی
استخفاف فکری
جریان استکبار در طول تاریخ کوشیده است تا جلوی رشد و ارتقای فکر و خرد مردم را بگیرد؛ زیرا در پرتو آگاهی مردم و تحلیل درست سیاسی از حوادث و رخدادها و عملکردهای حاکمان، زمینه قلدری و زورگویی کمرنگ میشود و مردمان با حضور در صحنههای سیاسی و اجتماعی عرصه را بر حاکمان زردار، تزویرگر و زورگو تنگ میکنند.
ازاینرو قرآن در گزارشی از این واقعیت میگوید: «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ إِنَّهُمْ کانُوا قَوْمًا فَاسِقِینَ؛ (فرعون) قوم خود را سبک شمرد، درنتیجه از او اطاعت کردند؛ به یقین آنان قومی فاسق بودند»(1)
«جباران برای ادامه خودکامگی باید مردم را در سطح پایین از فکر و اندیشه نگه دارند تا بر گرده آنان سوار شوند، ارزشهای دروغین را جانشین ارزشهای راستین کنند و دائماً آنها را نسبت به واقعیتها شستشوی مغزی میدهند. این شیوه فرعونی، یعنی استخفاف عقول، در عصر ما با شدت بیشتر و شیوههای مدرنتری ادامه دارد. طاغوتیان امروز با وسایل ارتباط جمعی و فیلمها و فرستندههای رادیویی و تلویزیونی و حتی در شکل ورزش انحرافی مردم را در بیخبری کامل قرار میدهند.»(2)
اثاره عقول
در برابر جریانهای طاغوتی و فرعونی، پیامبران الهی تمام سعی و تلاش خود را به کار بستند تا اندیشه بشر را شکوفا و بارور سازند و او را نسبت به آنچه در پیرامونش میگذرد بصیرت و آگاهی دهند و درنتیجه زندگی او را بر اساس عقلانیت و خردمندی در پرتو عبودیت و بندگی خدا تنظیم نمایند.
امام علی (ع) در این رابطه میفرماید: «وَ یُثیرُوا لَهُم دَفائِنَ العُقول؛ و برای آنکه گنجینههای خرد آنان را دگرگون سازند مبعوث شدند»(3)
اثاره عقول یا همان برانگیختن خردها و زیر و رو سازی آن و نیز ورز دادن اندیشهها جوهره حرکت پیامبران الهی بوده است، آنان بر این موضوع اصرار داشتند تا عقل و اندیشه بشر را فربه سازند و او را از استخفاف و سبکمغزی به ارتقاء و اندیشه ورزی برسانند.
در ویژگیهای حکومت حضرت مهدی (عج) نیز همین نکته یعنی استعطاف و نقطه عطف ایجاد کردن در جوامع بشری و حرکت بهسوی تعالی روح و ترقی اندیشه در دستور کار آن حضرت به شمار آمده است.
«یعطف الهوی علی الهدی اذا عطفوا الهدی علی الهوی و یعطف الرای علی القرآن اذا عطفوا القرآن علی الرای»(12)؛ چون امام منتظر از پس پرده غیبت بیرون آید هواپرستی و هواپرستان را به مسیر هدایت فرا میخواند، در روزگاری که هواپرستان عالم میداندار شده باشند و هدایتها کمفروغ قرار داده باشند.
امام علی (ع) میفرماید: جامعهای که استعطاف را از دست بدهد گفتار استخفاف خواهد شد. «من لم یحسن الاستعطاف قوبل بالاستخفاف»(4)
فرعون صفتان عالم زمینههای جلوگیری از شکوفایی و رشد و بالندگی عقول بشر را دامن میزنند و مانع از گسترش فضای اندیشه ورزی و تحلیل درست و تبیین و روشنگری میشوند، آنها صداها را در گلو خفه میکنند و راههای کسب بصیرت و معرفت را میبندند تا مردم چشم و گوش بسته از آنان تبعیت کنند.
در چنین فضا و محیطی استعدادها میمیرند و روزنههای آزادی و استقلال بسته میشود و میدان برای زورگویی زورداران، زرپرستی پولداران و تزویرگری فریبکاران فراهم میگردد.
اسلام و آموزههای دینی با بصیرت افزایی و رشد و تعالی اندیشهها و بارورسازی فکر و خرد بشر آنان را از سقوط در باتلاق تسلیم و ذلت پذیری میرهانند و آنان را به آسمان آگاهی و شفافیت و واقعبینی به پرواز درمیآورند.
امام علی (ع) از دست انسانهای کجاندیش و کجرفتار و از عقلهای بسته و منجمد و متحجر مینالید و آرزویش را برای انسانهای حقگرا، واقعیتگرا و خوشفکر و دارای تحلیل درست اینگونه به منصه ظهور میکشد: «لَوَدِدْتُ أَنَّ اللَّهَ فَرَّقَ بَینِی وَ بَینَکمْ، وَ أَلْحَقَنِی بِمَنْ هُوَ أَحَقُّ بِی مِنْکمْ: قُوْمٌ وَ اللَّهِ مَیامِینُ الرَّأْی، مَراجِیحُ الْحِلْمِ، مَقاوِیلُ بِالْحَقِّ، مَتارِیک لِلْبَغْی، مَضَوْاْ قُدُماً عَلَی الطَّرِیقَةِ، وَ أَوْجَفُوا عَلَی الْمَحَجَّةِ، فَظَفِرُوا بِالْعُقْبَی الدائِمَةِ، وَ الْکرامَةِ الْبارِدَةِ»
به خدا سوگند دوست داشتم که خدا میان من و شما جدایی اندازد و مرا به کسی که نسبت به من سزاوارتر است ملحق فرماید به خدا سوگند آنان مردمی بودند، نیکاندیش، ترجیح دهنده بردباری، گویندگان حق و ترککنندگان ستم، پیش از ما به راه راست قدم گذاشته و شتابان رفتند، در به دست آوردن زندگی جاویدان آخرت و کرامت گوارا، پیروز شدند.
تربیت انسانهای نیکاندیش و دارای تحلیل درست از آرزوهای امیرالمؤمنین (ع) بوده است؛ زیرا در پیرامون آن حضرت انسانهای خشکاندیش و سادهلوح نیز وجود داشتند که «قرآن ناطق» را نمیدیدند و نمیشناختند؛ ولی بر نیزه شدن «قرآن صامت» را تحمل نکردند و ترک مبارزه با عنصر وارونه و ویرانگر؛ یعنی معاویه را بر آن حضرت تحمیل کردند، آنها از آینده بیخبر بودند و پیش پای خود را میدیدند، سطحی اندیش، ظاهربین و فاقد تحلیل درست. این طرز تفکر بود که خون به دل علی (ع) کرد و او از نداشتن مخاطبان هم فکر با چاه درد دل میکرد.
فرزندش امام حسن (ع) نیز بعد از پدر دچار همین تفکرهای سطحی و نادرست گردید و همین سست اندیشان زمینه حاکمیت دینی را از آن حضرت گرفتند و دو دستی به معاویه سپردند.
مقام معظم رهبری در یک نگاه ژرف این واقعیت را به زیبایی ترسیم کردهاند: «چیزی که امام حسن مجتبی علیهالسلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسی نداشتند. چیزی که فتنه خوارج را به وجود آورد و امیرالمؤمنین علیهالسلام را آنطور زیر فشار قرار داد و قدرتمندترین آدم تاریخ را آنگونه مظلوم کرد، نبودن تحلیل سیاسی در مردم بود والا همه مردم که بیدین نبودند»(5)
کار به جایی رسید آنان که پیرامون حضرت میزیستند و شعار حمایت از او سر میدادند ناگهان بعد از قبول صلح از سوی آن حضرت، در پاسخ به جواب سلام ایشان، او را خوارکننده مؤمنان لقب دادند.
امام صادق (ع) میفرماید: «اعلم أن الحسن بن علی علیه السلام لما طعن واختلف الناس علیه سلم الامر لمعاویة فسلمت علیه الشیعة: علیک السلام یا مذل المؤمنین فقال علیه السلام: ما أنَا بِمُذِلِّ المُؤمِنینَ ولکنّی مُعِزُّ المُؤمِنینَ، إنّی لَمّا رَأَیتُکم لَیسَ بِکم عَلَیهِم قُوَّةٌ سَلَّمتُ الأمرَ لأِبقی أنا و أنتُم بَینَ أظهُرِهِم، کما عابَ العالِمُ السَّفینَةَ لِتَبقی لأِصحابِها و کذلِک نَفسِی و أنتُم لِنَبقی بَینَهُم.»(6)
بدان که چون حسن بن علی علیهالسلام نیزه خورد و مردم بر سر حکومت او اختلاف کردند کار ظاهر را به معاویه واگذاشت و شیعه بر او چنین سلام کردند: سلام بر توای خوار ساز مؤمنان، امام حسن مجتبی علیهالسلام فرمودند: من نه خوارکننده مؤمنان، بلکه عزّت بخش آنانم. وقتی دیدم شما در برابر دشمن توان و قدرتی ندارید، کار را به او واگذاشتم تا من و شما در میان آنان باشیم. همچنان که آن فرزانه [خضر] کشتی را معیوب و سوراخ کرد تا برای صاحبانش باقی بماند و این چنین است حکایت من و شما تا در میان آنها باقی بمانیم.
این قطعه از تاریخ را با قطعه نورانی امروز پس از انقلاب اسلامی در این چهلساله مقایسه کنید و نقش قدرت تحلیل سیاسی در روند شکلگیری حوادث اجتماعی را حدس بزنید.
آن روز اگر مردم پرچم را به پرچمدار یعنی امام معصوم(ع) میدادند سرنوشت امت اسلام اینگونه رقم نمیخورد که زمامدار کشور اسلامی گاو شیرده مستکبران عالم شود.
ضربهای که نبود تحلیل سیاسی به اسلام و حاکمیت اسلامی زد جبرانناپذیر است، البته باید سپاسگزار خداوند باشیم که توسط امامین انقلاب شرایطی فراهم گردید که ملت ایران رشد و رویش چشمگیری درزمینه ورود به مسائل بینالمللی و تحلیل سیاسی پیدا کرد و امروز رشیدترین ملت جهان و روشنفکرترین مردم جهان ملت سرافراز ایران است که تحلیل سیاسی را از طبقه محدود و عزلت گزیده روشنفکرنما بیرون آورد و در همه ساحتهای زندگی جریان روشنفکری واقعی را به نمایش گذاشت.
این یکی از برکات انقلاب اسلامی است که ملتی فرهیخته و سربلند و آیندهنگر و تسلیمناپذیر و هوشیار در برابر توطئهها پرورش داده است./9314/ی702/س
ابوالقاسم یعقوبی، نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی و امام جمعه بجنورد
منابع
- زخرف، آیه 54.
- تفسیر نمونه، جلد 21، ص 100.
- نهجالبلاغه، خطبه اول.
- همان، خطبه 138.
- غررالحکم، ج 5، 250.
- ۱۲ آبان ۱۳۷۲ در دیدار جمعی از دانشآموزان و دانشجویان.
- تحف العقول، مترجم صادق حسنزاده، ص 552.