روحانیت و رونق تولید ملی
به گزارش خبرنگار سرویس حوزه و روحانیت خبرگزاری رسا، سال 98 خورشیدی با نام «رونق تولید» آغاز شد تا قطعهای باشد از زمانبندی هوشمندانه و حکیمانه رهبر انقلاب برای ساخت و پیشرفت میهن اسلامی. در واقع پس از «حمایت از کالای ایرانی» نوبت به رونق تولید میرسد چرا که در پاسخ به اقبال و رویکرد عمومی مردم کشور به کالای تولید داخلی، اکنون فرصت مناسبی است که تولیدکنندگان، حجم بازار و گردش مالی آن را درنظر بگیرند و به تولید محدود و اندک خود، بسنده نکنند. کشور ما زمانی به استقلال اقتصادی و مالی خواهد رسید که تا حد امکان، چرخه تولید تا مصرف، در داخل شکل بگیرد و کمتر به کالای بیگانه نیازمند باشیم.
شاید کسانی این نگاه را خوشبینانه بدانند یا با بدبینی به تأثیر نامگذاری سالها بنگرند و امیدی به تغییر و تحول در انگاره ایرانیان نداشته باشند اما شواهد امر، چیز دیگری است. در زمانی که دشمنیها و تحریمها ملموستر و شفافتر شده است مردم کشور، به این نتیجه رسیدهاند که تنها راه ایستادگی و پیشرفت، خودکفایی است مانند کشورهای دیگری که از همین راه به اوج رسیدهاند و در مجامع بین المللی حرفی برای گفتن دارند چنانکه ما نیز در عرصههای سیاسی، امنیتی و نظامی، چنین هستیم و در گسترههای دانش و پژوهش نیز پیشتاز شدهایم و نام کشورمان در میدانهای ورزشی نیز درخشانتر از گذشته شده است.
مردم ایران، تلخی کالاهای نامرغوب و ارزان خارجی را به یاد دارند و میبینند که امروز با گران شدن ارز، همان اجناس بیکیفیت هم قیمت یافتهاند! پس چاره کار در تولید داخلی و حمایت از کالا و کارگر ایرانی است.
نکته مهمتر اما این جا است که نباید در گام جدید و سال رونق تولید، گرفتار خطاهای گذشته شد! نباید گمان کرد که «رونق تولید» تنها با حمایت مالی دولتی، اتفاق میافتد. دولت در کنار این ماجرا است چون دهها گرفتاری دیگر هم دارد! تأمین آب و برق و امنیت و راهداری و تجارت و اقتصاد و صنعت و فرهنگ و چیزهای دیگر، هم بر عهده دولت است. خطای راهبردی ما این جا است که گمان کنیم مراد از رونق تولید، افزایش تولید کارخانجات کلان و محصولات گران است!
ما باید این نگاه سیستمی و اداری را به اهل آن واگذاریم و به رسالتهای شخصی خود در زمینه رونق تولید بپردازیم همان گونه که در حمایت از کالای ایرانی، حتی با خرید یک کالای وطنی در وسعت تجارت کشور، کار بزرگی را رقم زدیم. اگر در خرید کالا، با احتساب میلیونها خرید، اتفاق بزرگی رخ داد، در رونق تولید هم میتوان پدیده ساز بود!
اگر هر کدام از ما تنها یک نوع کالا یا یک محصول تولید کنیم، در مجموع، اتفاق بزرگی رخ میدهد. البته این میانگین کشوری است که رقم بزرگی را نشان میدهد اما باید دید در مقیاس کوچکتر و خانوادگی چه میتوان کرد. شاید وظیفه همه ما تولید مستقیم و بلاواسطه کالا نباشد اما تبلیغ و حمایت از این چرخه گسترده و قطرهای که خود دریای بیکران است بر عهده ما باشد.
شاید تا چندی پیش، تولید و فروش یک یا چند نمونه کار در بازار، صرفه اقتصادی نداشت چون به هزینه رفت و آمد و کرایهها و اجارهها و بازاریابی و صرف وقت، نمیارزید اما امروز، دیروز نیست!
امروزه فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی و فضای مجازی، برخلاف آسیبهای فرهنگی که از نبود و کمبود سواد رسانه بر سر جامعه آوردهاند، بستر مناسبی را فراهم کردهاند برای آن که هر کسی در خانه و محیط زندگی خود، تولیدات اندک و محدود خود را با کمترین هزینه و زمان، تبلیغ کرده و به فروش برساند.
غرفهها و دکهها مجازی، بسیار بهتر از حجرههای بازاری و مغازههای پاساژی، به عرضه کالا و فروش آن روی آوردهاند و هویتی جدید و ملی در حال شکلگیری است. کافی است خانم خانه که گاهی در فراغت بال، چیزی میبافت یا میدوخت، یا مردی که پس از کار روزانه، میتوانست محصولی تولید کند مثلا اندکی بیش از نیاز خانوار، آشپزی کند، حالا تصویر محصولاتش را در غرفه خود به نمایش بگذارد و پس از آن که مشتری آن را پسندید و از راه مجازی پول آن را پرداخت، محصول را به آسانی از راه پست یا روشهای معمول امروزی، در کمترین زمان، به دست مشتری برساند!
در نظر بگیرید که روستانشینانی که بیشتر روزهای سال، در حال تولید محصولات طبیعی و حتی صنایع دستی هستند اگر به چنین چرخهای بپیوندند چقدر از لحاظ اقتصادی، پیشرفت میکنند و با حذف واسطهها و دلالها چقدر جنس مرغوب و ارزان، به دست مشتریان میرسد.
بارها در سفرهای تبلیغی یا مسافرتها مردمانی را دیدهایم که امکانات فراوانی دارند اما به دلیل نبود آموزش کافی و امکانات فرایندی، نه تنها درآمدی ندارند که در فقر هم به سر میبرند چون به تنهایی قادر نیستند همه نیازهای خود را برطرف سازند. در حالی که با پیوستن به گردونه تولید و فروش میتوانند محصولات اضافی خود را بفروشند و اجناس مورد نیاز خود را هم بخرند.
رونق تولید، در گام نخست به یک باور عمومی نیاز دارد و در گام دوم به اصلاح نگرشها و در گام سوم به اقدام عملی برای به حرکت درآوردن چرخهای بزرگ اقتصاد کشور با حرکتهای خرد اما گسترده هموطنان. این گامها پیش از آن که اقتصادی باشند، فرهنگی هستند و لازم است حوزویان نیز نگاه ویژهای به آن داشته باشند و تکلیف تبلیغی خود را در این عرصه بشناسند.
خانوادههای روحانی، خود نیز میتوانند با توجه به مضیقههای اقتصادی، به جرگه تولید بپیوندند اما از آن مهمتر، دعوت مردم به این تکلیف ملی و اجتماعی است.
یک روحانی مبلّغ وقتی وارد یک روستا میشود در کنار آموزش احکام و آموزههای دینی، باید مشوق مردم به کار و تولید و درآمد در حد رفع احتیاجات خانواده باشد. تأمین عزت نفس مردم با تولیدات خانگی و اتکا به درآمدهای کوچک محلی و سنتی، هم در مجموع، به رونق تولید و پایداری و ارتقای اقتصادی کشور میانجامد هم انسانها را از خمودگی و ناامیدی رهایی میبخشد.
تزریق امید به جامعه و دگرگونی رفتاری مردم، امری الهی و پیامبرگونه است که از مبلغان و هادیان دین برمیآید و رسالتی شرعی و ملی است./924/ج
حامد عبدالهی طلبه حوزه علمیه قم