عوامل اصلی احساس خوشبختی
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، بهطور کلی عوامل اساسی احساس خوشبختی را با توجه به استقرا در بین کلام صاحبنظران اسلامی و غیراسلامی میتوان در چهار عامل اصلی خلاصه کرد. این چهار عامل با ذکر توضیح مختصری در ادامه بیان میشود.
تندرستی
برخی حالات مزاجی واقعاً مانع احساس خوشبختی انسان میشود . بعضی از حالات موجب کسالت روح شده و انسان را با وضع رقتباری مواجه میکند.البته بعضی آلام را میتوان با مقاومت و پافشاری تحمل کرد ولی دردهایی هم هست که انسان را کلافه میکند.
دو شب را در نظر بگیرید؛ فرض کنید یک شب را در آرامش خاطر خوابیده و شب دیگر را در ناراحتی به سر برده باشید، فردای کدام یک از این دو شب احساس راحتی بیشتری میکنید؟ بیشک فردای شبی که راحت خوابیدهاید.
بدون شک تا زمانی که انسان از لحاظ جسمی در سلامت قابل قبولی به سر نبرد، انتظار پرداختن به اولیات زندگی حتی دینداری، انتظار نابجایی است. هر چند این یک قانون کلی نبوده و انسانها با توجه به عظمت روحیشان در این زمنیه متفاوتند.
با این حساب بیشک سلامتی را بزرگترین نعمت از جانب خداوند میتوان شمرد که البته بنا بر روایت انسان نیز قدر آن را تا زمانی که آن را از دست نداده متوجه نمیشود.
داشتن وسائل لازمه برای رفع حوائج
این مسئله دارای اهمیت زیادی است ولی باید سطح زندگیای را که به آن عادت کردهایم بحساب آوریم. به عبارت منظور از داشتن وسائل لازمه، داشتن به اندازه شأن افراد است. این امر به فراخور افراد متفاوت است.
وقتی انسان به برخی از انواع فقر و مسکنت عادت داشته باشد، خواه ناخواه، از توقعاتش هم کاسته میشود. برعکس وقتی که انسان به مال و ثروت عادت کرده باشد اگر بهقدر کفایت در آمد نداشته باشد بدبخت میشود.
در اینصورت ممکن است انسان از لحاظ در آمد دچار وسوسه و ناراحتی خاطر گردد. ثروتمندترین اشخاص تمام عمر را در این ترس و وحشت به سر میبرند که مبادا سرانجام کارشان به گدایی بکشد. این مورد بسیار اتفاق میافتد آنانکه غنیترند محتاجترند.
باید روحیه قناعت را همانطور که ادیان هم به آن تاکید دارند تقویت کرد تا از این عامل نیز سربلند بیرون آمد.
داشتن روابط حسنه با دیگران
اگر بخواهم با اتکا به تجربیات شخصی خود قضاوت کنیم باید بگوییم که روابط حسنه با دیگران اولین یا دومین عامل اصلی خوشبختی است، پس از سلامتی.
روابط با اشخاص، یعنی دوستی، عشق، علاقه نسبت به فرزندان و بالاخره محبت نسبت به دیگران. وقتی این روابط حسنه نباشد زندگی برای انسان تلخ میشود.
این روابط حسنه طیف وسیعی از صله ارحام تا روابط دوستانه لحظه ای با افراد را شامل میشود.
زندگی انسان در جامعه وابسته به دیگران است و بخش اعظمی از نیازهای انسان از طریق دیگران تامین میشود. هر چه قدر انسان روابط بهتری با افراد دیگر داشته باشد قطعاً زندگی اجتماعی موفقتری را هم پشت سر خواهد گذاشت.
موفقیت در کار
مسلماً اشخاص تنبل و بیکارهای هستند که این مسئله اصولاً برایشان هیچگونه اهمیتی ندارد. اما چنانچه انسان دارای انرژی و قدرت باشد بالاخره باید آنرا در یک راهی مصرف کند و بهترین محل صرف این انرژی کار است و بس. بدیهی است اگر شما از کار خود نتیجه مطلوب را به دست نیاورید دچار احساس بدبختی خواهید شد. بر عکس چنانچه انسان در کار خود موفقیت حاصل کند روزگارش بهخوشی گذشته و روز به روز خوشبختتر خواهد شد.
کسانی هستند که موفقیت خود را اشتغال به کارهای بزرگ میدانند و عدهای هم به کارهای ساده قناعت میکنند ولی انسان باید کار متناسب با لیاقت و ظرفیت خود را انتخاب کند بهنحوی که بتواند از آن نتیجهای به دست آورد.
انسان نباید همه زندگی خود را غرق کار و کسب در آمد کند ولی کار به میزانی که لازمهی به دست آوردن مایحتاج ضروری برای زندگی به قدر شأن باشد قطعا واجب است./918/ی703/س
مهدی خدایی