یادداشت؛
رسانههای بیشناسنامه یا شناسنامهدار
یکی از مدیران وزارت فرهنگ گفته است، مردم دیگر روزنامهخوان نیستند و در نهایت توصیه میکند که رسانههای مکتوب سراغ «پلتفرم دیجیتالی» بروند!
به گزارش خبرگزاری رسا، «از همه میخواهیم با شناسنامه حرف بزنند. بگویند از کجا هستند، وابسته به کدام جناح هستند و با نام جناح خود سخن بگویند نه با نام ملت ایران.» پنج سال پیش در چنین روزهایی در جریان برگزاری بیستوهفتمین نمایشگاه کتاب تهران رئیسجمهور منتقدان دولت را «بیشناسنامه» خواند و با چنین عباراتی آنها را تخطئه کرد.
اکنون البته گویا رویه تغییر کرده و دولت دوازدهم دیگر میل چندانی به شناسنامهدار بودن رسانهها و تریبونها ندارد. گرانی و کمیابی کاغذ، امان از رسانههای مکتوب بریده و به اذعان مدیران دولتی «در سال گذشته ۲۶۰ هزار تن کاغذ با ارز دولتی واردشده و فقط ۱۰ درصد آن به دست مطبوعات رسیده است.» در چنین شرایطی یکی از مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تأکید میکند «مردم دیگر روزنامهخوان نیستند و یارانه دولتی هم کم شده که این با چند تحول مرتبط است» و در نهایت توصیه میکند که رسانههای مکتوب سراغ «پلتفرم دیجیتالی» بروند!
قضاوت اینکه توصیه این مدیر محترم از روی دلسوزی و آیندهنگری فناورانه است و یا دلیل دیگری دارد را به مخاطبان واگذار میکنیم، اما نکته عجیب آن است که او بهعنوان نمونه کانال تلگرامی یکی از مؤسسات مطبوعاتی را شاهد مثال مطلوب این تحول میآورد. نکته قابلتأمل آن است که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی که متولی نظارت و حمایت از رسانههای مجوزدار و شناسنامهدار است خود توصیه به تعطیلی فعالیت رسانههای تحت نظارت خود و توسعه فعالیتها در خارج از حیطه نظارتی حاکمیت میکند!
طبعاً حضور فعال در عرصه فضای مجازی و رسانههای نوین و آیندهنگری منطبق بر تحولات فناورانه امری پسندیده است، اما زمانی که نهادهای دولتی از هرگونه اعمال حاکمیت در بستر شبکههای اجتماعی غیربومی ناتوان هستند و در مقابل نیز در جهت تقویت شبکه ملی اطلاعات تلاش جدیای صورت نمیگیرد، چنین توصیهای جز توصیه به خروج از حیطه نظارتی و توسعه بی شناسنامه کردن رسانههای رسمی نیست؛ امری که رئیس محترم دولت پنج سال پیش با صراحت آن را رد کرده بود!
اکنون صدها و بلکه هزاران کانال خبری پرمخاطب در شبکههای اجتماعی غیربومی و بهویژه تلگرام وجود دارد که نهتنها ادارهکنندگان آن ناشناس هستند، بلکه سادهترین اصول حرفهای رسانهای همچون صحت سنجی اخبار، نقل منبع خبر، مسئولیتپذیری در انتشار محتوا، دادن حق پاسخگویی به افرادی را که در موردشان ادعایی مطرحشده و ... رعایت نمیکنند و بعضاً حتی اصول ساده خبرنویسی را رعایت نمیکنند. نمیتوان نقش رسانههای بی شناسنامه را در التهابات بازار ارز، طلا، مسکن، خودرو و ... در یک سال اخیر نادیده گرفت.
در واقع دود رسانههای بیهویت و فاقد نظارت به چشم دولت و ملت میرود و در همین زمان مدیرکل مطالعات و برنامهریزی رسانهها از احتمال تعطیلی جشنواره مطبوعات که در واقع نماد حمایت حاکمیت از رسانههای هویت دار است، خبر میدهد.
اگر حقیقتاً مسئولان فرهنگی و رسانهای دغدغه پیشگامی با روند تحولات فناورانه را دارند، چرا بستر نظارت قانونی و اعمال حاکمیت را مطابق بسیاری از کشورها در فضای مجازی فراهم نمیآورند و تنها به عبور از فضای اعمال حاکمیت ملی توصیه میکنند؟
در افقی فراگیرتر به نظر میرسد سیاستی که در لایههایی از دولت در طی این چند سال رشد کرده و به دنبال خلع سلاح از حاکمیت ملی در فضای مجازی به بهانه توسعه تبادل آزاد اطلاعات است، اکنون به وزارت ارشاد رسیده و مسئولان وزارت ارشاد فراموش کردهاند که اگر وارد این بازی خطرناک شوند، نهتنها به زیان منافع ملی خواهد بود، بلکه وجود نهاد نظارتیای به نام وزارت ارشاد نیز کمکم محلی از اعراب نخواهد داشت! /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: روزنامه جوان
ارسال نظرات