آبشخور فکری فائزه هاشمی کجاست؟
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، «بیشترین تبعیض قانونی ما در خانواده است؛ بین زن و مرد، بین دختر و پسر در بطن خانواده. اگر این اندازه به موضوع زن در خانواده بها میدهیم، چرا حقوقش را در خانواده، نصف مرد قرار دادهایم؟ اگر زن بهعنوان مادر و همسر بنیان خانواده است، پس براساس این تفکر زن در همان خانواده باید مهمتر از مرد باشد. در اینجا دچار تناقض هستیم.»
این عبارات، بخشی از مصاحبه فائزه هاشمی رفسنجانی است با یک نشریه تازه تاسیس. انبوهی از ادعاها و مغالطات در این مصاحبه است که در این یادداشت به بخشی از آن میپردازیم:
ایشان نصف بودن حق زنان (احتمالا سهم ارث) نسبت به مردان را تبعیضآمیز و «ظالمانه» میداند. روشن است که ظلم، متضاد عدل است و چون عدل یعنی حق هر صاحب حقی را به او بدهیم، طبعا ظلم نقطهی مقابل آن است؛ بنابراین ظلم یعنی ندادن حقِّ صاحب حق. حال سوالی که مطرح میشود این است که حق هر کس را چه کسی یا چه چیزی تعیین میکند؟ در چارچوب اندیشهی اسلامی پاسخ این سوال روشن است: خدا. زیرا او خالق انسان و جهان است و خود به سرشت، آفرینش و اقتضائات عالم انسانها از هر کس دیگری آگاهتر است؛ بنابراین وقتی خودِ خداوند حق ارث زنان را نصف مردان تعیین میکند (۱) دیگر جایی برای، امّا و اگر باقی نمیماند.
ممکن است ایشان بگوید: نصف بودن ارث زنان مربوط به گذشته است و در دنیای مدرن جایی ندارد؛ بنابراین باید با اجتهادهای نو، به سمت برابری جنسیتی حرکت کنیم.
در پاسخ باید گفت دائمی یا موقتی بودن احکام فقهی مسئلهای دینشناسانه و به غایت پیچیده است و صد البته در حیطهی تخصّصی ایشان نیست، ولی اجمالا این که اصل بر آن است که همهی احکام اسلام دائمی هستند مگر آن که خلافش ثابت شود. زیرا احادیثی نظیر حَلالُ مُحَمَّدٍ حَلالٌ اَبَداً اِلی یَومِ القِیامَة ...(۲) و یا حدیث معروف امام سجاد علیه السلام مبنی بر ناتوانی عقل در دستیابی به کُنه دین(۳) دلالت میکنند بر این که حلال و حرام کتاب و سنت، دائمی هستند و عقل ناقص انسان، به این آسانی راهی برای کشف ملاک حرمت و حلیتش ندارد. بدیهی است در صورتی که ایشان و همفکرانشان استدلال محکم عرضه کنند و بتوانند با ارائهی تبیین عقلانی مستحکم، منزلی بودن حکمی(۴) را مشخص نمایند، میتوان به این بازنگریهای مصداقی در برخی ابواب فقه فکر کرد، اما تاکنون جز ادبیات ژورنالیستی، چیز دیگری از این طیف ندیدهایم!
جایگاه والای زن در خانواده تردیدبردار نیست؛ اما این که او از این مطلب نتیجه میگیرد زن از مرد مهمتر است جای تعجب دارد! آیا ایشان تنها احادیث مربوط به زنان را دیده است؟ آیا ندیده است سخن امیرمومنان که فرمود: جهاد زن، خوب شوهرداری کردن است؟(۵) آیا اطلاع ندارد از احادیث پرشمار منابع روایی شیعه که زنان را به پیروی از شوهرانشان فرامیخواند؟ آیا این همان «ایمان به بخشی از دین و کفر به بخش دیگر آن» (۶) نیست که شدیداً مورد انکار قرآن است؟
ایشان در جای دیگری از مصاحبهاش میگوید: مردم بعد از انقلاب اسلامی به دخترانشان اجازه دادند درس بخوانند و کار کنند که این عامل رشدشان شد، اما همین ساختار اسلامی اجازهی حضور آنان در مناصب گوناگون را نمیدهد.
هر چند انقلاب اسلامی، زنجیر از پای زنان باز کرد و کرامتشان را به آنها بازگرداند، اما باید فهم درستی درباره حضور زنان در جامعه شکل می گرفت تا بین حضور معقول و لازم و حضور افراطی مرزهایی مشخص می شد. برخی فعالیت های مردانه از سوی زنان در جامعهی امروز تناسبی با دیدگاه اسلامی ندارد و اساسا مُقصّر اصلیاش جمهوری اسلامی نیست. تنها کافی است نگاهی گذرا به سخنرانیهای رهبر معظم انقلاب اسلامی بیندازید تا ببینید ایشان چه اندازه بر ضرورت حضور زنان در خانه و اولویت خانهداری بر فعالیت اجتماعی تاکید کردهاند؛ سخنانی که لیبرالهای مسلمان هیچگاه جدی نگرفتند و با بخشنامههای گوناگون تنها نقشآفرینی بیهوده و غیر ضروری مادران جامعه را افزایش دادند. مثلا رئیس جمهور محترم بارها و بارها با افتخار از افزایش سهم زنان در مدیریت اجرایی کشور سخن گفته است.
شکی نیست ما در برخی مشاغل مانند پزشک، معلم، پرستار، پلیس و ... نیازمند حضور زنان هستیم، اما آیا زنان باید در هر منصبی که مردان در اختیار دارند، حضور پیدا کنند؟ آیا نباید به تفاوتهای جسمی و روانی مرد و زن در پذیرش مسئولیتهای گوناگون نظر داشت؟ آیا ایشان نمیداند کار سنگین بیرون از منزل چه تبعات زیانباری در پی دارد؟ نخست آن که توان و انرژی زن لطیف را میگیرد و او دیگر نمیتواند به وظیفهی مهم مادری و همسری بپردازد. بهعلاوه، لطافت و دلربایی زن را از او میستاند و وجود لطیفش را تبدیل به موجودی خشن و زمخت میکند که دیگر نه آرامشبخشی برای همسرش دارد و نه دلآرامی برای فرزندش؛ و وقتی تعادل میان صلابت مردانه و لطافت زنانه در خانه به هم خورد، باید منتظر تنش و تشنّج باشیم. افزون بر آن، زنی که با کار بیرون از منزل درآمد مستقل کسب میکند کم کم نفقه را بیمعنی مییابد و بیمعنایی نفقه، مقدمهی بیمعنا شدن ضرورتِ اطاعت از شوهر است.
جالب اینجاست که اخیرا در خبرها آمده بود دولت ژاپن سهمیهی ورود دختران به دانشگاه را کاهش داده است تا آنان فرصت بیشتری برای ازدواج و فرزندآوری در اختیار داشته باشند! این یعنی بازگشت تدریجی غرب از مسیر غلطی که رفته و آغاز سیر ما در همان مسیر! خوب است سرکار خانم و همکارانش نیم نگاهی هم به غرب داشته باشند. حدیث و آیه را که قبول نمیکنید، بلکه حجیّت تمدّن غرب را بپذیرید!
و نکتهی پایانی آن که به ایشان و موافقانش توصیه میکنیم در اولین فرصت کتاب نظام حقوق زن در اسلام را بخوانند. استادِ شهید مرتضی مطهری، تقریری معقول و پذیرفتنی از نگاه مترقّی اسلام به زن در این کتاب عرضه کرده است. شاید در تغییر نگاهشان کارگر افتد!/918/ی702/س
علی بهاری
پی نوشت
- سوره ی نساء، آیه ۱۱
- اصول کافی، ج ۱، ص ۵۸
- بحار الانوار، ج ۲، ص ۳۰۳
- تعبیر «قوانین منزلی و مَداری» از استاد شهید مرتضی مطهری است. رک: اسلام و نیازهای زمان
- وسائل الشیعه، ج ۱۱، ص ۱۵
- سوره ی نساء، آیه ۱۵۰