تمدن اسلامی را میتوان از طریق مقابله با پوچ گرایی به غرب معرفی کرد
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در اصفهان، دکتر علیرضا شفاه، اندیشمند حوزه فلسفه و پژوهشگر علوم انسانی، در کرسی آزاد اندیشی «تمدن سازی یا تمدن زایی؟» در دفتر تبلیغات اسلامی اصفهان، با بیان اینکه تمدنها در تلاش هستند تا خودشان را از نبودن نجات دهند، گفت: هرچیزی باید جزای بودن خود را پرداخت کند، بودن بحران دارد و این موضوع برای تمدن اسلامی نیز وجود دارد و اگر ما خودمان بودیم و در مکان خودمان تنها بودیم دچار بحران نمیشدیم اما اگر میخواهیم تمدن داشته باشیم و آن را عرضه کنیم باید دچار بحران شویم.
وی در ادامه افزود: باید درک کنیم که در توصیف هر هویت تاریخی نقطه بحران آن هویت تاریخی نقطه تحلیل آن بحران است، در نقاط مختلف غرب بحرانهای خود را به خودش گوشزد میکند. مرگ بحران ما انسانها است و هرکسی به شیوهای که با این مرگ مواجه می شود به بودن میرسد. کسی که مرگ را فراموش کند دیگر به خواب فرو خواهد رفت.
شفاه روبرو شدن انسان با عدم را مسأله اساسی بشریت توصیف کرد و گفت: درک این نبودن و روبرو شدن با آن بیداری ایجاد خواهد کرد و مبدأ هر گفتوگو و مراوده و تمدن است، گفتارهایی که براساس دوگانههای متباین عمل میکند، نمیتواند به استقبال جهان برود، در دوگانه اسلام و غرب اگر مصادره به مطلوب کنیم و بودن غرب را در نظر نگیریم نمیتوانیم انسان را از اساس طرح کنیم و به طرح جهانی برسیم، اسلام را نباید به عنوان یک طرح تمام شده تصور کنیم بلکه باید دعوت اسلام و تمام ادیان را به عنوان خطر افکنی انسان در شرایطی که هست در نظر بگیریم.
استاد فلسفه علم دانشگاه فراموش کردن خطر نبودن را عامل بیتقوایی برشمرد و اظهار کرد: کسی که تقوا ندارد نمیتواند با دیگران سخن بگوید و زبان ندارد، فرق اولیای الهی و بزرگان با دیگران در همین داشتن زبان است، کسی که زبان دارد انسان را به خودش یادآوری می کند، به همین جهت میتواند انسان ساز و اثرگذار در زندگی انسانی باشد.
وی با بیان اینکه غرب تراژدیها را مهمترین هنر خود میدانند، تصریح کرد: تراژدی اصل یونانی مهمترین تراژدی است که غرب به آن توجه دارد، در تراژدی یونانی انسان با نبودن و عدم مواجه میشود و در حقیقت غرب از این طریق یاد میکند از نبودن خود و به نحوی بیداری برای آنها رقم میزند.
شفاه با اشاره به اقسام مختلف نیهیلیسم و پوچ گرایی در شرق و غرب، عنوان کرد: این پوچ گرایی در شرق به این صورت است که انسان به یک مرتبه از پوچ گرایی میرسد که بیدار کردن آن به شدت هزینه دارد و به همین دلیل جامعه هندی فارغ و بیخیال از سیاست است، اما پوچ انگاری شرقی با مدل غربی خود تفاوت اساسی دارد، در اروپا نیهیلیسم بسیار دردناک بود است در حالی که نیهیلیسم شرقی انسان را به بیخیالی سوق میدهد، پوچ گرایی غربی منجر به ناامیدی و افسردگی میشود، اگر ادعا می کنیم درد را عمیقتر از چیزی که شایسته است درک کردیم باید زبان ما زبان درک خطری باشد که احساس می کنیم و آن را با غرب به زبان بیدار کننده در میان بگذاریم./1304/پ310/ب1