۱۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۱:۵۷
کد خبر: ۶۰۰۴۸۶
گزارشی از نشست «اخلاق برای نوآموزان»؛

اینترنت اشیاء آینده اخلاقی ما را به چالش می‌کشد

اینترنت اشیاء آینده اخلاقی ما را به چالش می‌کشد
حجت الاسلام حمید شهریاری در نشست «اخلاق برای نوآموزان» از اینترنت اشیاء و چالش‌های اخلاقی آن برای بشر سخن گفت.
به گزارش خبرگزاری رسا، نشست دو روزه «اخلاق برای نوآموزان» با هدف ترویج مباحث اخلاقی و آشنایی مقدماتی علاقه‌مندان به مباحث اخلاقی در تاریخ ۱۵ و ۱۶ اسفند ماه سال جاری به همت خانه اخلاق پژوهان جوان برگزار شد.

برش‌های اخلاقی به قرآن و حدیث شیعی

اولین جلسه از روز دوم این نشست با موضوع «برش‌های اخلاقی به قرآن و حدیث شیعی» با ارائه حجت الاسلام امیر غنوی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، پنجشنبه ۱۶ اسفند ۸ صبح آغاز شد.

غنوی در ابتدا به چیستی فهم اخلاقی پرداخت و متذکر شد که ما در بسیاری موارد دچار خلط در فهم اخلاقی شده ایم؛ ما یک سلسله مطالب از شرق و غرب می‌خوانیم و اطلاعات زیادی گردآوری می‌کنیم. ضبط و گردآوری و حتی تدریس این اطلاعاتِ گاهی منظم و حتی منسجم، به معنای فهم اخلاقی نیست! فهم اخلاقی ناشی از حس کردن فضای اخلاقی و قرار گرفتن در آن فضا خواهد بود و قبل از آن فهم اخلاقی رخ نداده است. تا موقعی که سوالات اخلاقی در بیرون ما و نه در فضای ذهنی روحی و زندگی روزمره ما قرار دارد، ما فهم اخلاقی کسب نکرده ایم! فهم اخلاقی یعنی حضور ذهنی و قلبی و روحی در فضای ارزش‌های اخلاقی، به گونه‌ای که دغدغه جدی ما شده باشد تا حدی که پاسخ متفاوت به آن‌ها باعث تغییر در زندگی بشود.

وی در پاسخ به چیستی زیست اخلاقی گفت: زیست اخلاقی به معنای شناخت مسائل اخلاقی نیست و همچنین شناخت مناسب به معنای داشتن زیست مناسب در رابطه با آن مقوله نیست. پذیرش ارزش‌های اخلاقی و حتی علاقه به آن‌ها کافی نیست و به معنای زیست اخلاقی نخواهد بود. باید ذهن و دل و رفتار به تدریج بر اساس علایق اخلاقی شکل بگیرد تا بگوییم به تدریج زیست اخلاقی در حال شکل‌گیری است. در واقع انتخاب‌های ما در زندگی مشخص می‌کند که زیست ما اخلاقی بوده یا خیر؟! زیست اخلاقی غیر از فهم اخلاقی است، ظاهراً زیست اخلاقی تأثیر قوی بر فهم اخلاقی دارد چرا که برای فهم یک فضا باید نوعی تعلق و ارتباط با آن فضا داشته باشیم. پس آمدن به حوزه اخلاق، اگر به معنای آمدن به یک رشته آموزشی باشد، نه فهم اخلاقی محقق می‌شود و نه زیست اخلاقی چرا که با این فرض اخلاق بیرون شما خواهد بود نه درون، و مع‌الأسف فهم خوبی هم از اخلاق نخواهید داشت!

وی ادامه داد: به میزانی که تجربه‌های مختلف از مسائل اخلاقی پیدا می‌کنیم و استمرار می‌دهیم، فهم ما بالاتر می‌رود. اگر بخواهیم به زبان امروزی زندگی اخلاقی را بیان کنیم، بینش بعلاوه گرایش و رفتار اخلاقی، سازنده زندگیِ اخلاقی است. ما واقعاً در طول زندگی و در تجربیاتمان بر اثر پایبندی به بعضی ارزش‌ها، برخی چیز‌ها را خوب می‌یابیم و نسبت به برخی چیز‌ها حس منفی پیدا می‌کنیم. یعنی فهمی تازه حاصل از نوع زندگی‌مان به دست می‌آوریم که حتی گاهی در این فهم تازه وساطت رسول را هم نداریم! در فضای دینی هم داستان همین است یعنی نیاز به ایمان و عمل بر وفق آن داریم تا بفهمیم و بعد هم زیست دیندارانه داشته باشیم.

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در مورد انواع ارتباط با دین گفت: برخی اطلاعات خوبی نسبت به دین و مسائل دینی دارند و حتی می‌توانند دانسته‌هایشان را به شکل مقاله بنویسند یا تدریس و سخنرانی کنند، اما ارتباطشان با دین بیرونی است و درونی نشده است و از این موارد کم هم نداریم. یعنی افرادی که می‌توانند خوب در مورد دین حرف بزنند و تحلیل کنند، ولی سبک زندگی آن‌ها دینی نیست و اساساً ضرورت زندگی دینی برایش روشن نیست. در این فضا فرد نه فهم دینی دارد و نه زیست دینی، به همین دلیل دریافت‌هایی هم اگر دارد ضعیف است. آیه قرآن داریم که اسلام فرد را قبول دارد، اما ایمانش را خیر! «لاتقولوا آمنّا و قولوا أسلمنا» ایمان چگونه تحصیل می‌شود؟ با شناخت و اطاعت ایمان در وجود انسان سبز می‌شود و با عمل و ممارست رشد می‌کند و به تقوا می‌رسد.

وی افزود: پس گام‌های سه گانه اسلام، ایمان و تقوا را داریم که فرد با تقوا وارد زیست دینی می‌شود و بعد از تقوا ورزیدن یافته‌های جدید خواهد داشت و خدا در قرآن می‌گوید: إتقوا الله و یُعلِّمُکمُ الله، در فضای زیست دینی معارف دینی بهتر فهمیده می‌شود و قرآن از یک جنبه هدیٌ للنّاس است و از جنبه دیگر هدیٌ و موعظهً للمتقین است. فهم واقعی هم ملازمه با گستردگی وجود دارد و وجود وسیع‌تر باعث فهم بیشتر می‌شود قرآن می‌گوید لئِن شَکرتُم لَأزیدنَّکم، شکر یعنی درست به کار بستن و اگر فرد درست به کار ببندد خدا به او سعه وجودی می‌دهد و این سعه وجودی فهم عمیق برای فرد می‌آورد. در کنار شکر صبر را هم داریم که صبر در صحنه‌های دین‌داری نیز انسان را به لایه‌های فهم عمیق نسبت به دین می‌رساند.

فراز و فرود نظریه‌های اخلاقی

دومین جلسه نشست با موضوع «فراز و فرود نظریه‌های اخلاقی» توسط محسن جوادی، معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، ارائه شد. وی گفت: هر نظریه اخلاقی باید به ۵ مسئله پاسخ دهد؛
 
۱) چه نوع کار‌هایی خوب هستند و چه نوع کار‌هایی بد هستند؟

۲) در قبال چه کسانی مسئولیت اخلاقی داریم؟

۳) چه چیزی هست که یک کار اخلاقی را خوب و یک کار اخلاقی را بد می‌کند؟

۴) چطور می‌توانیم بفهمیم چه کاری خوب است و چه کاری بد است؟

۵) چطور می‌توانیم در خودمان انگیزش اخلاقی ایجاد کنیم؟

در نظریه اخلاقی سوال سوم به صورت خاص پاسخ می‌گیرد، ولی بقیه سوالات در شاخه‌های دیگر نیز پاسخ می‌گیرند، مثلاً سوال چهارم در مباحث فرا اخلاق پاسخ می‌گیرد. نظریه‌های اخلاقی زیادی وجود دارد و کتب زیادی هم در مورد آن‌ها نگاشته شده است، اما ما ۳ نظریه اخلاقی معروفِ سودگرا، وظیفه‌گرا و اخلاق ارسطویی را مورد نظر قرار می‌دهیم. طبق یک تقسیم‌بندی دیگر نظریه‌های اخلاقی یا نتیجه‌گرا هستند یا وظیفه‌گرا، نظریه‌های اخلاقی زیادی ذیل نظریات نتیجه‌گرا قرار می‌گیرند، از جمله نظریه اخلاقی سودگرا جز نظریات اخلاقی نتیجه‌گرا است که در آن‌ها آنچه وجه اخلاقی را درست می‌کند خود فعل نیست بلکه نتیجه و پیامدی است که از آن فعل حاصل می‌شود و نتیجه است که معیار فعل اخلاقی قرار می‌گیرد. حرف اصلی نظریه اخلاقی سودگرا این است که در اخلاق سود و لذت مهم است و اتفاقاً همین نگاه آن‌ها باعث شده که عده‌ای به دنبال نقد این نظریه به صورت جدی برآیند و در مقابل عده‌ای از طرفداران از جمله میل آمد و برخی از گزاره‌های این نظریه راتبیین و اصلاح نمود.

عضو هیأت علمی دانشگاه قم گفت: سودگرایان می‌خواستند مردم از انزوا و بی خبری نسبت به یکدیگر بیرون بیایند، ولی مشکل ما این است که می‌خواهیم این نظریه اخلاقی را جایگزین همه چیز کنیم و این اشتباه است، ما با اصل سود رساندن و نوع دوستی مشکلی نداریم. این نظریه چند مشکل عمده دارد: اولاً شهودات اخلاقی را نادیده می‌گیرد، ثانیاً خیلی سخت‌گیرانه است و الزامات اخلاقی آن زیاد است، ثالثاً همیشه و در هر اتفاقی می‌گوید به نتیجه نگاه کن و حال اینکه توجه و نگاه به نتیجه در همه جا کار مشکلی است.

وی در تبیین نظریه وظیفه‌گرایی گفت: وظیفه‌گرایی معتقد است نتیجه‌گرایی خیلی هم مهم نیست. برخی اعمال ذاتاً حسن و قبح دارند و با این توصیف گاهی نوبت به آن نمی‌رسد که به نتیجه نگاه کنیم. وقتی عملی قبح دارد از اول مشخص است که کار خوبی نیست و لازم نیست برای قضاوت منتظر نتیجه و پیامد آن باشیم، خود عمل و وظایف تعیین کننده هستند نه نتیجه وپیامدِ عمل. وظیفه‌گرا‌ها به نوعی معتقد به حسن و قبح ذاتی برای افعال هستند برخلاف سودگرا‌ها که پیامدِ عمل را تعیین کننده حسن یا قبح یک فعل می‌دانند. وظیفه‌گرایی بنیاد ارزش اخلاقی را در عقل قرار می‌دهد یعنی اخلاق را به عقلانیت و تعمیم‌پذیری گره می‌زند و کانت به وسیله همین تعمیم‌پذیری برای فعل اخلاقی استدلال می‌کند. البته وظیفه اخلاقی در وظیفه‌گرایی صرفاً وابسته به عمل نیست بلکه نیت هم مهم است، اما جوهر اصلی وظیفه‌گرایی این است که زشت و زیبای اخلاقی در افعال وجود دارد و عقل ما می‌تواند آن را درک کند. به یک تعبیر می‌توانیم بگوییم معتزله که معتقد به حسن و قبح ذاتی بودند به نوعی در جرگه وظیفه‌گرا‌ها می‌گنجند، البته آن‌ها حرف‌های کانت را نمی‌گویند. در وظیفه‌گرایی ممکن است دچار تزاحم شویم، چون در یک زمان چندین تکلیف متوجه ما می‌شود و این مشکل وظیفه‌گرایی است، اما در نظریه‌های نتیجه‌گرا دچار این مشکل نمی‌شویم. فیلسوفان وظیفه‌گرا هر کدام وظایف اصلی متعددی قائل بودند برخی معتقد به یک وظیفه، برخی سه و برخی هشت وظیفه اصلی را نام می‌برند.

جوادی در تبیین نظریه اخلاق ارسطویی ابتدا به اختلاف این نظریه با دو نظریه قبل پرداخت؛ تفاوت اصلی این نظریه با دو نظریه قبل در این است که آن‌ها روی «عمل» تاکید داشتند، ولی اخلاق ارسطویی تاکیدش بر «عامل» است و مسئله اصلی آن «نیت» فرد است. ارسطو می‌گوید کار حکیم خوب است یعنی قضاوت را روی عامل می‌برد. عنصر تعیین کننده اخلاق در این نظریه، طبیعت و نیچر است که کمی شبیه به فطرت می‌باشد. در اخلاق ارسطویی فرد وقتی خوب است که درون او عوض شود، اخلاق در درون است و نفس باید عوض شود. نتایج اهمیت چندانی ندارند، مثلاً مدرسه ساختن برای جامعه خوب و مفید است، اما لزوماً به آن فعل اخلاقی نمی‌گویند. وقتی درون عوض شد عمل ارزش پیدا می‌کند و همه چیز از درون بر می‌خیزد. اخلاق ارسطویی در ادیان خیلی مورد پسند قرار گرفته است و در جهان اسلام نیز اخلاق ارسطویی مورد اقبال بوده است. حتی غزالی که رابطه‌اش با فلاسفه یونان خوب نیست اخلاق ارسطویی را می‌پذیرد. رمز ماندگاری اخلاق ارسطویی تاکیدش روی باطن آدمی و تحولات درونی اوست. اما به اندازه سودگرایی در سطح جامعه جا افتاده نیست.

انواع جلسات اخلاقی

سومین جلسه نشست در نوبت عصر با موضوع «انواع جلسات اخلاقی» توسط حجت الاسلام محمد روحی، ارائه شد. وی گفت: در طول تاریخ انواع مختلفی از جلسات اخلاقی داشته‌ایم که تا امروز هم برخی از آن سبک‌ها ادامه دارد.

اول سبک سخنرانی؛ در این نوع جلسه اخلاقی که همین حالا هم ادامه دارد، بسته به سلیقه سخنران معارف و مواعظ اخلاقی به صورت تئوریک بیان می‌شود و سخنران در پی آن است که با رعایت برخی نکات از جمله آهنگ صدا و لحن و ترکیب کلمات و جملات خاص، موعظه‌ای بگوید و تأثیری اخلاقی بر مخاطب بگذارد و این روش بیشتر عامه پسند است. این جلسات معمولاً برگرفته از آیات و روایات یا برخی کتب اخلاقی است. در این نوع جلسات مطالب خیلی به صورت مستند بیان نمی‌شود به همین دلیل از قدیم در حوزه رایج بود که کسی که فقط درس اخلاق می‌گوید خیلی باسواد نیست.

روحی در بیان نوع دوم جلسات اخلاقی گفت: نوع دوم «درس‌های اخلاق» است که قالبش شبیه سخنرانی است، اما علمی‌تر است و کمتر شکل موعظه دارد، مدون‌تر و مسلسل‌تر است و در مقابل قدرت تأثیرگذاری آن معمولاً کمتر از جلسات اخلاقی سخنرانی است. در درس‌های اخلاق بیشتر به دنبال آموزش رسمی و تربیت عقلانی افراد هستند و خاص پسند می‌باشد. درس رسمی اخلاق در سده‌های اول اسلام کمتر بود، اما با رواج کتب اخلاقی درس‌های اخلاق برای شرح آن کتب اخلاقی برگزار می‌شد و رونق پیدا کرد.

وی سبک سوم را جلسات «دستورالعمل اخلاقی» عنوان نمود؛ این جلسات عمومی نبود و نیست، افراد خاص بعد از امتحانات عملی گلچین می‌شدند و آرام آرام وارد حلقه این جلسات می‌شدند و استاد در کنار موعظه و سخنرانی، تک تک برای افراد نسخه می‌داد و دستورالعمل توسط استاد برای فرد تجویز می‌شد. این جلسات را اصطلاحاً جلسات سیر و سلوک هم می‌گفتند در این جلسات استاد رسماً شاگرد را می‌پایید و از او در مورد نحوه عمل به دستورالعمل سوال می‌نمود. این جلسات در میان صوفیه و اهل سنت رواج بیشتری نسبت به شیعه داشت. فرقه‌های فراوانی در این فضا به وجود آمدند و گاهی در دستورالعمل چنان سخت‌گیری بود که یک فرقه دستورالعمل فرقه دیگر را قبول نداشت. خانقاه هم بعد از مرحله فرقه‌سازی ایجاد شد. این دستورالعمل دادن‌ها بعد‌ها خیلی مفاسد پیدا کرد و باعث شد که بساط دکان‌داری و مرید و مراد بازی، باز شود. در میان شیعه دستورالعمل در مکتب نجف رواج بیشتری نسبت به جا‌های دیگر داشته است.

شاگرد اخلاقی مرحوم سعادت پرور، سبک چهارم جلسات را «تربیت از طریق مصاحبت با استاد» دانست؛ این سبک به صورت غیر مستقیم عمل می‌کرد. مثلاً استاد درس فقه تدریس می‌کرده، اما در اثر مصاحبت، آرام آرام و به صورت غیر مستقیم اخلاق استاد به شاگرد سرایت می‌کرده است. حتی استاد آیه و موعظه و روایت اخلاقی هم نداشته، تنها سلوک استاد و مصاحبت با او باعث تقویت اخلاقی شاگرد می‌شده است. نحوه گفتار و رفتار و کردار استاد تربیت کننده بوده است! رویه اخلاقی معصومین با اصحابشان اینگونه بوده است و به نظر ما این روش و رویه از همه بهتر است. بزرگانی، چون آیت الله بهجت این رویه را داشتند. تأثیرگذاری مصاحبت همانطور که خود عرفا هم می‌گویند از سه روش قبلی بهتر است، اما معمولاً طولانی می‌باشد.

اینترنت اشیا آینده اخلاقی ما را به چالش می‌کشد

چهارمین و آخرین جلسه نشست در نوبت عصر با موضوع «اینترنت اشیا آینده اخلاقی ما را به چالش می‌کشد» توسط حجت الاسلام حمید شهریاری، رئیس مرکز آمار و فناوری اطلاعات قوه قضائیه، ارائه شد. وی گفت: تحولات زندگی بشر در ارتباط با اینترنت را می‌توانیم به چهار دوره تقسیم کنیم: بخش اول «سونامی انباشتگی اطلاعات یا اینترنت اطلاعات» است، این دوره از دهه ۷۰ در کشورمان آغاز شد و اکنون ما در سونامی اطلاعات و داده‌ها هستیم. مثلاً الان ویکی پدیا ۵۰ میلیون مقاله دارد! یک سایت دانشگاهی صد‌ها هزار مقاله دارد. منظور ما از اطلاعات اعم از صوتی تصویری و متنی است و از آن به عنوان سونامی یاد می‌کنیم، چون بی‌انضباط و غیر قابل مدیریت است.

وی ادامه داد: دوره دوم «اینترنت خدمات» است. سازمان‌های خدماتی در بستر اینترنت در دسترس همگان قرار گرفته‌اند. امروزه سایت‌های خرید کالا وجود دارد که فرد می‌تواند در منزل به راحتی از آن خرید کند و کالای مورد نظر را درب منزل تحویل بگیرد.

شهریاری در تبیین دوره سوم، «سونامی ارتباطات» را عنوان کرد که در سبک زندگی ما هم خیلی مؤثر بوده است. در این مرحله رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به راحتی در دسترس قرار گرفتند و ارتباطات از سطح سنتی و محدود به سطحی نامحدود درآمد. مثلاً شما با ایجاد یک شبکه اجتماعی می‌توانید در یک لحظه یک پیغام را به چندین میلیون یا میلیارد مخاطب منتقل کنید. امروز نقش شبکه‌های اجتماعی بسیار زیاد است حتی می‌تواند بر حاکمیت‌ها فشار بیاورد و حاکمیت متمرکز را به دموکراسی نامتمرکز تقلیل دهد. امروزه با وجود شبکه‌های اجتماعی وظیفه تنظیم‌گری حاکمیت براثر فشار‌های شبکه‌های اجتماعی بیشتر زیر ذره بین قرار گرفته و این اتفاق خوبی است.

وی دوره چهارم را «اینترنت اشیا» خوانده، گفت: در شبکه‌های اجتماعی بشر با بشر ارتباط می‌گرفت، اما امروزه در بستر اینترنت، بشر می‌تواند با اشیا ارتباط بگیرد و آن‌ها را از راه دور کنترل و مدیریت کند. مثلاً فرد در مسیر خانه و قبل از رسیدن می‌تواند با یک دستور در بستر اینترنت بخاری را روشن کند تا وقتی به منزل می‌رسد اتاق گرم شده باشد. اشیا در این بستر هویت الکترونیکی پیدا می‌کنند و امکان ردیابی و رصد و کنترل اشیا به سادگی وجود دارد. همچنین بسیاری از مدیریت‌ها مثل مدیریت منابع طبیعی، آب و … در این فضا تسهیل می‌شود.

وی در پایان گفت: دنیایی را فرض کنید که همه اشیا به R F I D وصل شده‌اند و قابلیت کنترل و مدیریت دارند. به نظر شما چه اتفاقی می‌افتد؟ اولاً سِرور‌هایی که مدیریت را انجام می‌دهند فقط در دست ما نیستند و امکان رصد حریم خصوصی ممکن می‌شود و حریمِ خصوصیِ امور مربوط به ما در معرض خطر نقض قرار می‌گیرد. ثانیاً تجمیع اطلاعات و خرید و فروش اطلاعات در این فضا به سادگی رخ می‌دهد حال اینکه مالکیت این اطلاعات معلوم نیست در اختیار چه کسی است. ثالثاً امنیت و ایمنی اطلاعات به خطر می‌افتد. امروزه حریم خصوصی مسئله جدی روزگار ما است لذا چالش‌های آن خیلی جدی است و ممکن است در آینده برای تک تک ما یک تهدید به حساب آید. /۱۰۱/۹۶۹/م
محمدرضا محمودخانی
ارسال نظرات