یادداشت؛
بایستههای دیپلماسی انقلابی
ارتباط دیپلماتیک با یک کشور الزاماً به معنی داشتن روابط دوستانه با آن نیست، اما میتواند در شرایط خاصی به مناسبات دوستانه نیز منجر شود.
به گزارش خبرگزاری رسا، ارتباط دیپلماتیک با یک کشور الزاماً به معنی داشتن روابط دوستانه با آن نیست، اما میتواند در شرایط خاصی به مناسبات دوستانه نیز منجر شود.
اساس و بنیان برقراری روابط ایران با کشورهای دیگر، تأمین منافع و مصالح کشور است؛ لذا بر پایه دکترین سیاست خارجی، جز با آمریکا بهعنوان سردمدار استکبار و رژیم صهیونیستی که آن را به رسمیت نمیشناسیم، مشکلی در برقراری روابط با دیگران نداریم، اما این روابط باید مبتنی بر «عزت»، «حکمت» و «مصلحت» کشورمان باشد و منافع ملت ما را تأمین کند.
ازاینرو، چارچوبهای دیپلماسی که رهبر حکیم انقلاب در تیرماه سال جاری در جمع مسئولین تبیین فرمودند، لایتغیر و همیشگی هستند: «عقیده من در زمینه ارتباطات دیپلماسی این است که باید روزبهروز تقویت بشود، توسعه پیدا کند و فعلیت و گسترش داشته باشد. عقیده من کنار رفتن و قطع کردن و مانند اینها نیست؛ جز در موارد معدودی مثل آمریکا، در غیر این موارد عقیدهام این نیست؛ رابطه با شرق تقویت بشود، با غرب تقویت بشود؛ هر چه میتوانیم تحرک عملیاتی و هدفمند دیپلماسی باید افزایش پیدا کند.» (۲۴ تیر ۹۷)
جمهوری اسلامی حتی با کشورهایی که آنها را دشمن میداند - از قبیل انگلستان که هرگز دست از خصومت علیه ملت ایران برنداشته - مراودات خود را حفظ کرده است. قطعنامهای نیست که علیه ما صادرشده باشد و انگلیس یکی از بانیان، حامیان و همراهان آن نباشد. این را باید دانست که مراودات دیپلماتیک با هر کشوری – هرچند دوست – دارای مضار و منافعی است و هرگاه منافع آن بیش از مضارش باشد، به توافق و ارتباط دوسویه منجر میشود.
انقلاب اسلامی حتی پس از پیروزی به آمریکا نیز فرصت داد تا در رفتار خود تجدیدنظر کند؛ لذا سفارت این کشور را تعطیل نکردیم و از ۲۲ بهمن ۵۷ تا ۱۳ آبان ۵۸ مشغول به فعالیت بود و کماکان بزرگترین مرکز دیپلماتیک خارجی با بیشترین کارمند به شمار میآمد، ولی آنها از این فرصت برای ضربه زدن به مصالح و منافع کشورمان سوءاستفاده کردند. حتی اگر به قول حضرت امام (ره)، روزی آمریکا هم «آدم» شود، برقراری رابطه با واشنگتن بلامانع خواهد بود، اما کاخ سفید طی ۴۰ سال گذشته نشان داده و ثابت کرده است که اثری از تجدیدنظر در سیاست خارجی این کشور دیده نمیشود و بلکه روزبهروز بر حجم و عمق توحش این کشور افزوده میشود. طبیعتاً دستگاه دیپلماسی ما و تمام دستگاههایی که در خارج از کشور فعالیت دارند، باید این معادله را در نظر گرفته و ببینند که آیا کفه منافع سنگینتر است یا خیر.
در همین راستا، گسترش روابط و تبادلنظر با همه کشورها به غیر از آمریکا و رژیم صهیونیستی، نهتنها منعی ندارد بلکه باید در جهت تعمیق بخشیدن به آن با حفظ چارچوبها تلاش مضاعف صورت گیرد. کشورهای استکباری طی یک کار ویژه میکوشند که از طریق نفوذ، قراردادها و توافقات را به نفع خود و به ضرر کشور رقیب هدایت کنند لذا باید هوشیار و مراقب این دست از نفوذها باشیم.
از سوی دیگر، باید توجه داشت که اصل «نه شرقی نه غربی» با «نگاه به شرق» که یکی از مطالبات اصلی نظام از دستاندرکاران امر است، منافات ندارد. مبنا و معیار، عدم وابستگی به هر کدام از این دو به شمار میرود و چنانچه استقلال از این طریق نفی شود، فرقی میان شرق و غرب وجود نخواهد داشت. اما شرق به دلیل قرابتهای فرهنگی، قومی و مذهبی و تاریخ طولانی همسایگی محمل مناسبتری برای رفع نیازهای کشور به خارج محسوب میشود.
بنمایه اصلی نگاه به شرق ازنظر جمهوری اسلامی، آسیایی است که قطب علمی جهان است و آینده دنیا را خواهد ساخت، بدون اینکه خصلتهای استعماری و استکباری غرب را داشته باشد؛ لذا روابط ایران با شرق میتواند مداوم و «دوستانه باشد» و رابطه کشورمان با غرب و اقمارش، مداوم باشد بدون اینکه از سطح دیپلماسی رسمی فراتر رود.
این در حالی است که برخی، دیپلماسی را عمدتاً از طریق شبکههای اجتماعی و رسانههای تصویری و مجازی پیگیری میکنند. این امر، مذموم نیست، اما باید دانست که به رغم فناوریها و دسترسی به اطلاعات، دیپلماسی مستقیم و رو در رو همچنان از عیار بالایی برخوردار است. مسئولان کشور در این حوزه باید همکاری و گفتگو با کشورها را در کانون تلاشهای خود قرار داده و در بالاترین سطوح با آنها در تماس مستمر باشند. این امر بهویژه در حوزه همسایگان دارای اهمیت شایانی است و نباید اجازه داد که حتی یک کشور هم تحت تأثیر سناریوهای ضد ایرانی و سمپاشی بدخواهان این مرز و بوم قرار گیرد.
نکته دیگر اینکه روابط خارجی تنها به وزارت امور خارجه مربوط نمیشود، بلکه بخش خصوصی، مردم، نهادها و انجمنها هم میتوانند با اقشار مشابه خود در خارج از کشور در امتداد مصالح انقلاب اسلامی رابطه برقرار کنند، به تعامل بپردازند و در جهت خنثی کردن تبلیغات دشمن، حقانیت جمهوری اسلامی ایران را برای آنها تشریح کنند.
این نکته را نیز باید همواره در نظر داشت؛ ازآنجاکه یکی از راهبردهای جبهه مقابل بر اساس مؤلفههایی همچون فرسایش و تحلیل بردن توانمندیها شکلگرفته، ضروری است که بهمنظور مقاومسازی موتور پیشران دپیلماسی به تقویت بنیانهای کشور در همه ابعاد توجه وافری شود. این امر، گسترهای وسیع شامل بسیاری از موضوعات ازجمله بهبود سطح معیشت مردم، تحقق عدالت در جامعه، مبارزه بیامان با مفاسد، ترویج روحیه مذهبی – انقلابی در کشور، تلاش خستگیناپذیر برای پیشرفت علمی و... است که درنهایت به افزایش سطح رضایتمندی مردم منجر میشود که اثر کاملاً مستقیمی بر صراحت لهجه دیپلماتهای کشورمان دارد.
افزون بر این، اصرار بر اصول و آرمانهای انقلابی یکی از برگ برندههای مهم در دیپلماسی به شمار میرود. ارزشهای منبعث از انقلاب اسلامی در کنار خواست حقیقی مردم با بصیرت ایران بر ساری و جاری بودن اسلام سیاسی در کشور، عناصری هستند که ابرام و پافشاری بر آنها ابزارهای قدرت و چانهزنی برای جمهوری اسلامی فراهم آورده است.
باید توجه داشت که تکیه صرف بر جمهوریت نظام و برجسته نکردن اسلامیت آن، تبعاتی در پی دارد که میتواند برای آرمانهای کشور حتی مضر باشد. برخی از کشورها را میتوان امروز آدرس داد که حس ملیگرایی در آنها بهشدت بالاست، اما در عبور از گردنهها، بسیار آسیبپذیر هستند.
آنچه جمهوری اسلامی را در برابر کوران حوادث حفظ کرده و قدرتی بیبدیل در مواجهه با رقبا و دشمنان در عرصه دیپلماسی به وجود آورده، پافشاری بیحد و مرز بر اصول انقلاب اسلامی است و الا اگر بنا بود که ملیگرایی، سد دفاعی در برابر دشمنان بسازد، همان روزها و هفتههای نخست میشکست! ازاینرو، تصریح صرف بر قدرت و عزم مردم و عدم اصرار بر شاخصه «انقلابی» و «اسلامی» بودن آن، خطایی راهبردی به شمار میآید که دیپلماسی تراز جمهوری اسلامی فرسنگها از آن فاصله دارد؛ و بالاخره اینکه «ارتش منظم دیپلماسی کشور» نیازمند سربازانی است که پایبندی آنها به موازین و روحیه انقلابی در رفتارهای فردی و اجتماعی و در محافل دیپلماتیک، به اثبات رسیده باشد و قادر باشند تا بدون لکنت زبان و رودربایستی در مقابل زیادهخواهیها بایستند و حق مشروع کشورمان را از بیگانگان مطالبه کنند. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: حمایت
ارسال نظرات