۰۷ اسفند ۱۳۹۷ - ۲۲:۳۱
کد خبر: ۵۹۹۰۰۱

فضاحت سعودی در شرم الشیخ

فضاحت سعودی در شرم الشیخ
یکی از تلخند‌های روزگار این است که حامیان و خالقان تروریسم در جهان، ندای مخالفت و فریاد صلح و ثبات را سر می‌دهند و در مقابل آن سینه‌چاک می‌کنند.
به گزارش خبرگزاری رسا، یکی از تلخند‌های روزگار این است که حامیان و خالقان تروریسم در جهان، ندای مخالفت با آن و فریاد صلح و ثبات را سر می‌دهند و سینه‌چاک می‌کنند. نمونه آن، اراجیفی است که پدرجد تروریست‌ها – ملک سلمان – در اجلاس دو روزه شرم‌الشیخ علیه جمهوری اسلامی به زبان آورد.
 
این اجلاس که روز گذشته به پایان رسید و با شعار «سرمایه‌گذاری در ثبات»، به بررسی چگونگی تحقق ثبات در منطقه، خطرات تروریسم، روند سازش در غرب آسیا، مهاجرت غیرقانونی و سرازیر شدن آوارگان به داخل اروپا پرداخت، عملاً به تریبونی برای لجن پراکنی و فرافکنی آل سعود تبدیل شد. بگذریم از اینکه گاف‌های پادشاه آلزایمری عربستان، دستمایه خنده و طنز رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی هم شد و لحظات فرح‌بخشی فراهم کرد! دراین‌باره گفتنی‌هایی هست.
 
۱. ملک سلمان در سخنرانی خود نیرو‌های یمنی را مسئول تمام حوادث این کشور معرفی کرد، اما به علت زوال عقلی که به آن مبتلاست فراموش کرده که این ارتش متجاوز عربستان بود که اولین بار با جنگنده‌های ساخت آمریکا، آسمان یمن را ناامن کرد و با اعزام نیروی زمینی، کاری کرد که مردم مظلوم این کشور با بزرگ‌ترین فاجعه انسانی در دهه‌های گذشته روبه‌رو شوند. ناگفته نماند که این نخستین بار نیست که قارون‌های عربستان به همسایه خود حمله کرده‌اند.
 
در سال ۱۹۳۴ میلادی نیز سعودی‌ها برای تصرف الباحه، استان عسیر، جیزان و نجران به یمن حمله کردند که البته چند ماه بیشتر دوام نیاوردند و مجبور به عقب‌نشینی شدند. آل سعود در تجاوز حدوداً چهارساله به یمن، در وضعیت متجاوز و انصار الله و نیرو‌های نظامی این کشور در موقعیت دفاع در برابر متجاوز بوده‌اند. این واقعیتی است که حتی متحدان غربی ریاض نیز به آن معترف‌اند و چاره‌ای جز اقرار به آن ندارند.
 
از باب مثال، پارلمان اروپا در مهرماه سال جاری در قطعنامه‌ای شدیداللحن حملات ائتلاف سعودی-اماراتی به یمن را محکوم کرد و از تمام اعضای اروپای واحد خواست تا از فروش جنگ‌افزار و تجهیزات نظامی به «عربستان سعودی، امارات عربی متحده و هر عضو دیگر این ائتلاف بین‌المللی» و دولت مستعفی یمن خودداری کنند.
 
سناتور‌های آمریکایی هم گرچه همواره یکی به نعل و یکی به میخ زده‌اند و در کلان ماجرا، مخالفتی با سیاست‌های عربستان ندارند، اما فجایع این جنگ به حدی بود که مجبور شدند که در آذرماه سال جاری با اکثریت آراء به قطع حمایت نظامی واشنگتن از ریاض در این جنگ رأی دهند. به مصداق اینکه «عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد»، همین دو نمونه در بطلان مزخرفاتی که پادشاه سعودی برای رفع مسئولیت از سبعیتی که عربستان در یمن مرتکب شده، کافی است.
 
۲. ملک سلمان در ادامه سریال اتهامات خود اظهار کرده است که موشک‌های بالستیک حوثی‌ها حمل‌ونقل دریایی در تنگه باب المندب را تهدید می‌کنند. این هم یکی از طنز‌های تاریخ امروز است. اولاً که انصار الله و ارتش یمن پیش‌ازاین تهاجم اساساً سلاح راهبردی در اختیار نداشتند و حمله بربر‌های سعودی آن‌ها را مجبور کرد که برای دفاع از جان، مال و ناموس خود به فکر تهیه و تولید این موشک‌ها باشند، ثانیاً حمل‌ونقل دریایی با کشتی‌های باربری امری متفاوت از اعزام نیرو به‌وسیله ناو‌های جنگی است.
 
آل سعود آن روز که اولین موشک‌ها را به‌سوی یمن شلیک می‌کرد و خلبان‌های وهابی پس از حمله، نماز شکر به‌جا می‌آوردند باید فکر امروز را هم می‌کردند، چراکه خودکرده را تدبیر نیست! کشوری که مورد تجاوز قرارگرفته، گرچه از فقر رنج می‌برد و بعضاً از ابتدایی‌ترین ساز و برگ نظامی نیز محروم است، اما با دست‌خالی، کاری کرده است که هم ارتش ائتلاف متجاوز و هم نقاط استراتژیک عربستان و امارات به‌شدت در معرض تهدید قرارگرفته‌اند. انصار الله در حقیقت تهدیدی را متوجه عبور و مرور دریایی، هوایی و زمینی عربستان کرده که پیش‌ازاین، ریاض متوجه یمن کرده بود؛ لذا بسیار منطقی و طبیعی است که کشور مورد تجاوز، همه منافذ و معابر دشمنان را در تیررس خود قرار دهد.
 
۳. شاه سعودی، بدون هیچ شرم و حیایی مدعی شده که دخالت‌های آشکار ایران در امور کشور‌های دیگر و حمایت از حوثی‌ها و دیگران نیازمند اتخاذ مواضعی بین‌المللی و یکپارچه علیه این دخالت‌هاست! در پاسخ باید بررسی کرد که عربستان در کدام کشور‌ها دخالت کرده، کدام رژیم قرون‌وسطایی از آدم‌خواران تکفیری حمایت کرده و مهمتر اینکه چرا با این سیاهه ننگین، اجماع بین‌المللی علیه عربستان شکل نمی‌گیرد! قبیله سعودی نزدیک به یک دهه است که به‌صورت مستقیم در بحرین، حضور نظامی داشته و با نیرو‌های موسوم به سپر جزیره، پاسخ هر نوع اعتراض را به شدیدترین شکل ممکن می‌دهد، ولی صدایی رسا از جامعه جهانی علیه این دخالت آشکار بلند نشد.
 
بر اساس اعترافات تروریست‌های داعشی و غیرداعشی، عربستان در سوریه و عراق مستقیماً از تکفیری‌ها حمایت کرده و حتی بنا بود که پس از اعلام خلافت اسلامی از سوی داعش، آن را به رسمیت بشناسد، ولی به دلایلی آن را علنی نکرد. در پارلمان لبنان، سرمایه‌گذاری وسیعی انجام داد و کوشید تا حزب‌الله را از مدار سیاسی خارج کند، اما نتایج انتخابات پارلمانی اردیبهشت‌ماه امسال تودهنی بزرگی برای عربستان بود.
 
در کشور‌های آفریقایی از نیجریه و مصر و الجزایر گرفته تا سودان و تونس و لیبی، لابی‌های سنگینی برای دخالت در ارکان آن‌ها صورت داده و هر جا که هم که لنگ مانده با دلار‌های نفتی، موانع را از پیش پای خود برداشته است.
 
ایران و محور مقاومت در مقابل، به هر نقطه‌ای در غرب آسیا پا گذاشته‌اند، طومار تروریست‌های اجاره‌ای را درهم‌پیچیده، شر آن‌ها را به خود بازگردانده‌اند و امنیت را برای همه اقوام و مذاهب به ارمغان آورده‌اند. «فارس فتوحی» رئیس حزب مسیحی «الواعد» لبنان در اثبات این مدعا می‌گوید: «حزب‌الله به نیابت از مسیحیان علیه افراط در خاورمیانه می‌جنگد و به لطف این گروه، ترس و وحشتی که مسیحیان گرفتارش بوده‌اند، رفع شده است. اگر سلاح حزب‌الله نبود، امروز داعش در لبنان جولان می‌داد و معلوم نبود مسیحیان چه سرنوشتی در این کشور داشتند.»
 
۴. پادشاه عربستان گفته است که از حل بحران یمن بر اساس قطعنامه ۲۲۱۶ شورای امنیت حمایت می‌کند. قطعنامه ۲۲۱۶ قطعنامه‌ای بود که چهار سال پیش در رابطه با جنگ داخلی یمن تصویب شد، بدون اشاره به تجاوز عربستان، نیرو‌های نظامی یمنی را تحریم تسلیحاتی و از مشروعیت عبدربه منصور هادی رئیس‌جمهور مستعفی و فراری یمن حمایت کرد. سازمان ملل با این قطعنامه نشان داد که تا چه میزان زیر دین سنگین دلار‌های عربستان قرار دارد و چرا سنگ‌ها را بسته و سگ‌ها را رها کرده‌اند!
 
و بالاخره اینکه سخنرانی شرم‌آور ملک سلمان در شرم‌الشیخ و در جمع اروپایی‌های به‌اصطلاح متمدن که انتظار ثبات‌آفرینی از جانب آل سعود دارند، برگ دیگری بر کتاب رسوایی‌های عربستان افزود و رژیم کودک کش سعودی را بی‌آبروتر از قبل کرد. قارون‌های سرزمین حجاز با زیر پا گذاشتن بدیهیات اخلاقی در حمله به یمن، بدون اینکه بفهمند به ساعت صفر فروپاشی نزدیک می‌شوند و باید منتظر ماند و دید که این حقیقت مسلم چه زمانی رخ خواهد داد. /۱۰۱/۹۶۹/م
محمدرضا محمودخانی
منبع: حمایت
ارسال نظرات