بنبستنمايى؛ بزرگترين خيانت در حق ملت ايران
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در شهرکرد، بزرگترين خيانتى كه در حال حاضر در حق ملت ايران صورت مىگيرد اين است كه عدهاى با ترويج افكار دشمن تلاش مى كنند تا با «بنبست نمايى» و «بحران نمايى» چنين وانمود كنند كه تنها راه باقى مانده تسليم شدن در برابر آمريكاست.
رهبر معظم انقلاب در اجتماع بزرگ بسيجيان در ورزشگاه آزادى، با اشاره به اينكه دشمن مىخواهد ملت ايران را به اين نتيجه برساند كه راهى جز پناه بردن به دشمن و زانو زدن در برابر آمريكا وجود ندارد و مسير فراروى ملت ايران بنبست است، فرمودند: «من صريحاً اعلام مىكنم: كسانى كه در داخل كشور اين فكر را كه مطلوب و محبوب دشمنان است ترويج مىكنند، اينها خيانت مىكنند؛ اين خيانت به كشور است. اينكه ما بر طبق ميل دشمن ترويج كنيم كه راهى جز پناه بردن به دشمن نداريم، بزرگترين خيانت در حق ملت است. البته اين اتفاق نمىافتد، من به حول و قوّه الهى و با همراهى شما تا جان و توان دارم، نخواهم گذاشت اين اتّفاق در كشور بيفتد.»
اينكه دشمن تلاش مىكند تا ملت ايران متوجه واقعيتهاى موجود در توانايى خود و ناتوانى ترامپ در دسترسى به اهدافش نشود، كاملا قابل درك است اما اينكه چرا عدهاى از داخل كشور به دنبال چنين خواستهاى هستند و سعى مى كنند موازنه قدرت به نفع غرب در ايران تغيير كند، مسألهاى است كه فهم آن نياز به شناسايى عاملان و درك انگيزه و اهداف آنها دارد.
ازاينرو، در این یادداشت تلاش شده است تا ضمن بيان علل خيانت بودن اقدام فوق و بزرگى آن از لسان رهبر معظم انقلاب اسلامى، به معرفى عاملان و انگيزههاى آنها اشاره گردد.
چرا بنبست نمايى بزرگترين خيانت است؟
نخستين پرسشى كه در اين رابطه طرح مىشود اين است كه چرا ترويج بنبست نمايى مورد نظر دشمن در شرايط كنونى بزرگترين خيانت به ملت ايران قلمداد مىشود. با استفاده از فرمايشات رهبر معظم انقلاب در جمع بسيجيان مى توان در پاسخ سؤال فوق، به موارد زير اشاره كرد:
الف) بنبست نمايى در شرايط حساس
رهبر فرزانه انقلاب، موقعيت كشور، منطقه و جهان را موقعيّتهاى حساسى ناميدند و در خصوص حساسيت ويژه اين شرايط براى ملت ايران، به موارد زير اشاره كردند:
1. عربدهكشىهاى سران استكبار و سياستمداران آمريكاى جهانخوار
2. قدرتنمايى جوانان مؤمن و پيروزىهاى پياپى در ميدانهاى مختلف
3. مشكلات اقتصادى كشور و تنگيِ معيشتِ بخش بزرگي از مردم ضعيف كشور
4. حساس شدن و به تكاپو افتادن نخبگان كشور
ب) غير واقعى بودن بن بست
در شرايط حساسى كه دشمن عربده مىكشد و روى اراده مردم تمركز كرده تا آنها را تسليم كند. مردم هم مشكلاتى دارند، كشور هم با مشكلاتى مواجه است اما جوانها با اميد در حال تلاش براى عبور از اين شرايط هستند و نخبگان هم به تكاپو افتادهاند، در چنين شرايطى مشكل بزرگ اين است كه مردم به ويژه جوانان احساس نوميدى كنند و تصور كنند راهى جز تسليم شدن ندارند. در حالى كه بن بستى وجود ندارد. هيچ مشكل لاينحلى در كشور نيست.
رهبر معظم انقلاب مىفرمايند: «ما مشكلاتى داريم، بله، مشكل اقتصادى داريم. درست توجّه كنند جوانهاى عزيز و مردم باانگيزه و مؤمن ما، ما مشكل اقتصادى داريم، اقتصاد نفتى داريم كه اين خودش يك عيب بزرگ است، فرهنگ صرفه جويى نداريم، فرهنگ صرفه جويى در بين ما بسيار ضعيف است؛ اين عيب است، اسراف عيب است؛ اين عيوب را ما داريم، ولى عيب واقعى اينها نيست؛ عيب واقعى بنبست است كه بحمدالله نداريم؛ ما بنبست نداريم. عيب واقعى اين است كه جوان كشور گمان كند كه راه حلّى وجود ندارد جز پناه بردن به دشمن؛ اين عيب است. بعضى سعى مىكنند اين را القا كنند به جوانهاى ما؛ دشمن اينرا مىخواهد.»
ج) بنبست نمايى مانع فهم درست واقعيتهاى ايران و جهان
فهم درست از واقعيتهاى جهان و ايران، از واقعيتى بنام عزت ايران، اقتدار نظام و شكست ناپذيرى ملت ايران، سبب مىشود تا مردم ايران به تعبير رهبر معظم انقلاب خود را براى زدن سيلى ديگرى به آمريكا آماده كنند و ترامپ نيز صداى اين سيلى سخت را شنيده و همچون معاويه كه با شنيدن صداى پاى مالك دست به حيله گرى زد، جهت انحراف در فهم مردم ايران به ويژه جوانان از طرق گوناگون از جمله شبكههاى اجتماعى دست به كار شده است. نخستین توطئه آنها بزرگ نمايى در قدرت آمريكاست در حالى كه اين كشور براى ادامه تحريمها عليه ايران با چالشهاى اقتصادى، سياسى، حقوقى و... زيادى مواجه است. دومين مكر ترامپ را بايد در وارونه نمايى شرايط ملت ايران دانست. رهبر معظم انقلاب اين خدعه گرى دشمنان انقلاب اسلامى را با تعبير تصويرنمايى غلط از توان خود و موقعيت ايران اسلامى از طريق رسانههاى نوين مورد اشاره قرار داده و هدف آنها را جلوگيرى از فهم درست ملت ايران از موقعيت خود توصيف كرده و فرمودند: اينكه شما فهم درستى از واقعيّتهاى كشورتان داشته باشيد، به ضرر آنها است؛ با اين مخالفند، با اين مبارزه مىكنند؛ با چه ابزارى؟ با ابزار بسيار خطرناك رسانه، به خصوص رسانههايى كه امروز نوپديد است. با تصويرسازى غلط سعى مىكنند افكار ملّت ايران را منحرف كنند؛ هم تصوير غلط درباره ايران، هم تصوير غلط درباره خودشان، هم تصوير غلط درباره اوضاع منطقه. يكى از تصويرهاى غلط آنها اين است كه وانمود مىكنند در موضع قدرتمند، درحالى كه در موضع قدرت نيستند.
د) بنبست نمايى مانع عبور از موانع
در همه جنگها كارى كه ستون پنجم دشمن انجام مىدهد خيانت است. چراكه آنها از درون كشور به تحقق هدف دشمن كه شكست ملت است، كمك مىكنند اما اگر جنگ ماهيت رسانهاى و روانى داشته باشد كه هدف اصلى آن نفوذ در اراده ملت و شكست ذهنى مردم در مقاومت در برابر دشمن است، مسير پيروزى نياز به درك دقيق شرايط و فهم بين الاذهانى قاطبه مديران دارد. بنابراین عبور از اين مرحله با موانعى روبهروست و هرگونه اقدام روانى و ترويج افكار منفى مبنى بر فقدان راه حل و رسيدن كشور به بنبست مىتواند مانع پشت سر گذاشتن موانع گردد. چنانچه رهبرى مىفرمايند: «مهم اين است كه شما جوانها تصوّر نكنيد كه راهى كه پيش روى ما است، يك اتوبان آسفالته بىمانع است؛ نه، راه پيشرفت به روى ما باز است امّا راه پُرپيچوخمى است، راه داراى فرازونشيبى است، موانعى در اينراه وجود دارد، دشمن بهطور كامل در مقابل ما فعّال است. ما بايد در مقابله با موانع، اينراه را طى كنيم؛ اين [كار] شرايطى دارد.»
هـ) بنبست نمايى همزمان با انكار وجود دشمن
مشكل ديگر در اين مسير عدم احساس وجود دشمن از سوى عدهاى است كه به هر دليلى توجه به دشمنى دشمنان را توهم توطئه دانسته و اصل وجود دشمن را انكار مىكنند. امرى كه مىتواند سبب تغيير جبهه واقعى و ميدان نبرد به مسائل فرعى و حاشيهاى گردد. بنبست نمايى كار دشمن است اما عدهاى از طريق نامه نگارى و فعاليتهاى رسانه اى آن را در داخل تكرار مىكنند اما اگر تصور شود كه اين توطئه منشاء خارجى ندارد و بر مبناى ذهنيت بومى شكلگرفته مفهوم ديگرى را مخابره مىكند. لذا رهبر معظم انقلاب نخستین گام براى عبور از اين شرايط را توجه به وجود دشمن دانسته و مىفرمايند: گام نخست براى اينكه بتوانيم اين راه را درست طى بكنيم، اين است كه وجود و حضور دشمن را حس كنيم. آن روشنفكرنماى راحتطلب و رياكار و منافق كه اساساً دشمنى آمريكا را انكار مىكند و اين دشمنى را نمىفهمد و نسخه تسليم در مقابل آمريكا را براى ملّت و دولت مىنويسد، مرد اين ميدان نيست؛ اگر عامل دشمن نباشد، حدّاقل مردِ ميدانِ مهمّ پيشرفت كشور نيست. بنابراين گام نخست، احساس حضور دشمن و وجود دشمن است. تا انسان نداند كه دشمن در مقابل او است، براى خود حِرز و حفاظ و سنگر به وجود نمىآورد و سلاح لازم را در دست نمىگيرد.
و) بنبست نمايى در كنار ياس آفرينى در جبهه خودى
لازمه عبور از اين مقطع از نظر رهبر معظم انقلاب اعتماد به نفْس و عزم بر ايستادگى است. اما وجود آدمهاى مردّد، ترسو، فرصتطلب، خودكمبين، در اين ميدان نه تنها هيچ سودى ندارد، بلكه مىتواند مانعى براى ديگران باشد. خودشان كه هيچ كارى نمىتوانند بكنند، گاهى مانع هم در مقابل ديگران به وجود مىآورند؛ چون مأيوسند، ديگران را هم مأيوس مىكنند؛ چون تنبلند، ديگران را هم وادار به تنبلى مىكنند، با وجود چنين افرادى هرگونه فعاليت روانى و ترويج افكار دشمن مىتواند آسيبهاى جدى به جبهه خودى و حركت ملت وارد سازد.
رهبر فرزانه انقلاب به استناد آيه «لَو خَرَجوا فيكُم ما زادوكُم اِلّاخَبالًا وَ لَاَوضَعوا خِلالَكُم» مىفرمايند: «يعنى اينها اگر به ميدان جهاد هم با شما بيايند، شما را به فساد مىكشانند؛ حتّى اگر با شما به ميدان جهاد هم بيايند، در ميان شما اختلال ايجاد مىكنند؛ كمك كه نمىكنند، مانع راه هم مىشوند.»
چه كسانى و با چه اهدافى بنبست نمايى مىكنند؟
دومين سؤال مهم در خصوص خيانت بزرگ اين است كه اين افراد عمدتاً چه كسانى هستند و چه انگيزه و اهدافى را دنبال مىكنند؟
بررسى و مطالعه نوشتهها، تحليلها و نامههايى كه در اين رابطه منتشر شده به ويژه نامه۲۹۲ نفره، ۳۰ نفره و ۱۰۰ نفره اى كه به منظور فشار به نظام جهت مذاكره مستقيم با آمريكا منتشر گرديده، نشان مىدهد امضاء كنندگان چنين نامهها و نويسندگان اينگونه تحليلها كه بهصراحت با توان موشكى و دفاعى كشور مخالفت كرده و كنار آمدن با غرب را تنها راه ممكن پيشنهاد مىكنند، از سه گونه عمده خارج نيستند.
دسته نخست ماموران و مواجب بگيران هستند كه در اين رابطه به عنوان مهره اصلى همسو و بعضاً همكار با سرويسهاى اطلاعاتى آمريكا و غرب هستند. دسته دوم عناصر ضد انقلاب و معاند با نظام هستند كه موفقيت نظام را شكست و نابودى خود مىدانند لذا براى پيروزى دشمن تلاش مىكنند تا شايد بهرهاى ببرند. اما در دسته سوم اشخاصى ديده مىشوند كه نه مزدور رسمى غرب هستند و نه در زمره اپوزيسيون برانداز نظام، اما همانگونه مىانديشند كه دشمن مىخواهد در داخل ايران انديشيده شود.
اين افراد را نيز مىتوان در سه دسته جاى داد. دسته اول كسانى هستند كه با بزرگنمايى قدرت غرب در واقع خودشان را بزرگ مىكنند و اصطلاحاً از اينراه ارتزاق مىكنند. كسانىكه به ظاهر فلسفه مىگويند و در قالب روشنفكرى مطالب خود را ترويج مىكنند اما در واقع مبلغ فكرى و سياسى ناتوانى در برابر غرب هستند. عمل اين عده اگرچه ممكن است در دراز مدت به مفهوم كندن قبر خودشان باشد -چراكه با بزرگنمايى غرب در واقع خود را كوچك مىشمارند- اما نان امروزشان را در همين رفتارها مىبينند زيرا بدون آن حرفى براى گفتن و طرح خويش ندارند. البته بايد حساب آن دسته كه به واسطه ماموريت به شكل مستقيم از اينراه روزى وافر مىخورند به جهت آنكه نفوذى سياسى هستند، جدا كرد و به دنبال شناسايى آنها بود.
در دسته دوم كسانى قرار دارند كه با شناخت خود از غرب و آمريكا، باور به مقابله در برابر آنها را از دست داده و يا نسبت به عواقب اين راه بيمناك هستند. اين افراد خود را به ظاهر دلسوز ايران و ملت دانسته اما در تشخيص راه به دليل ترسى كه در دل دارند دچار اشتباه شده و يا با معادله هزينه و فايده، قائل به هزينه بالاى ايستادگى و مقاومت در مقابل هزينه اندك عقب نشينى و تعامل هستند. درحاليكه گذشته اين رفتار هم در كشور ايران و هم در همه نقاط دنيا نشان مى دهد كه اتفاقاً همه هزينههاى تعامل با استكبار بيهوده بوده و آنها بهدليل همين خوى برترى طلبى خود را ناگزير به تعامل و مذاكره با كشورهاى پايينتر از خود نمىبيند. رفتارى كه نمونه بارز آن را مىتوان در پاره كردن برجام از سوی دولت آمريكا مشاهده كرد.
در دسته سوم افرادى هستند كه بعضاً سابقه انقلابى نيز داشته و عنوان خط امامى و چپ گرايى را نيز يدك مىكشند، اما با استحاله فكرى تغيير رويه داده و به جاى «استكبارستيزى»، «آمريكا ستايى» را پيشه كردهاند. اگرچه نمىتوان تأثير دو گروه قبلى بر استحاله اين گروه را ناديده گرفت اما ترجيح منافع شخصى و گروهى بر منافع ملى بزرگترين دليل آنها براى عبور از نظام و همسويى با بيگانگان است. مشكل اساسى اين عده آن است كه حقانيت راه نظام را باور داشته اما موفقيت آن را به پيروزى تفكر انقلابى، بسيجى و ولايى مىدانند كه آنها در برابرش قرار داشتهاند.
همين نوع نگاه، سبب بروز تناقضاتى در عمل و رفتار اين طيف مىشود كه نمونههايى از آنرا مىتوان در مانور اقتدار موشكى سپاه و رزمايش هفتصدهزار نفرى بسيج مشاهده كرد. از يك سو، به تمجيد اقدامات بازدارنده نظام می پردازند و از سوى ديگر، با بحرانى نشان دادن وضعيت كشور، نوميدى را به جامعه و جوانان تزريق كرده و تنها راه نجات كشور را تعامل با آمريكا و مذاكره با شيطان مىدانند.
راه مقابله با بنبستنمايى چيست؟
سومين سؤال اساسى در رابطه با بنبست نمايى چگونگى مقابله با بنبست نمايى با منشاء داخلى و خارجى آن است؟ رهبر معظم انقلاب در همين فرمايشات خود چهار راهكار راهگشا، مجرب و عملياتى را مورد اشاره قرار دادند كه به اختصار مورد اشاره قرار مىگيرد.
۱. استفاده از جوانان
رهبر معظم انقلاب با اعتقاد راسخ به نقش بنبستشكنى جوانان آنان را حلال مشكلات كشور در شرايط كنونى دانسته و با اشاره به اينكه بعضىها حتّى سعى مىكنند وانمود كنند كه جوانها مشكل كشورند يا حتّى كارى بكنند كه جوانها را تبديل كنند به مشكل كشور؛ بنده به عكس معتقدم جوانها راه حلّ مشكلند، نه مشكل، مىفرمايند: «ما در اين حدود چهل سال جهادهاى متعدّدى داشتهايم؛ در همه اين جهادها جوانها جلو بودهاند، جوانها راهگشا بودهاند، جوانها نوك پيكان بودهاند. در جهاد با طاغوت در دوره پيش از پيروزى -دوره مبارزات- در جهاد با تجزيه طلبان در آغاز پيروزى انقلاب كه در شرق كشور، در غرب كشور، در شمال كشور تجزيه طلبانى پيدا شدند، در جهاد با اين تجزيه طلبان، جلودارِ اين حركت عظيم جوانها بودند؛ در جهاد سازندگى كه از رويشهاى آغاز انقلاب بود، جوانها جلو بودند و آنها بودند كه اين حركت عظيم جهاد سازندگى را شروع كردند؛ در جهاد با تروريسمِ منافق و خائن در اوايل دههى ۶۰، در جهاد با متجاوزين در هشت سال دفاع مقدّس، در جهاد براى ترميم خرابىهاى بعد از جنگ بعد از سال ۶۷، در جهاد فرهنگى در برابر تهاجم فرهنگى سال ۷۰، جوانها بودند كه توانستند آن فضاى دشوار را به نفع انقلاب و اسلام تغيير بدهند؛ در جهاد علمى از حولوحوش آغاز دههى ۸۰، جوانها بودند كه در دانشگاههاى مختلف، در پژوهشگاههاى مختلف، به نداى مطالبهى پيشرفت علمى لبّيك گفتند و راه علم و فنّاورى را بهصورت جهشى در كشور باز كردند؛ و بالاخره در جهاد با تروريسم تكفيرى در دههى ۹۰ در اين سالهاى اخير. و امروز هم در جهاد فكرى و جهاد عملى براى گشودن گرههاى اقتصادى، باز هم جوانهايند. در برابر مشكلات اقتصادى كشور، پيشنهادهايى به ما مىدهند -كه ما هم مىدهيم به مسؤولين و مىگوييم اينها را دنبال كنند- كه بسيارى از پيشنهادها مربوط به جوانها است و پخته و كاملاً كارگشا و راهگشا. جوانهاى ما بحمدالله امروز در قبال مسائلى كه كشور با آنها مواجه است، هم صاحب فكرند، هم صاحبانگيزهاند؛ و همانطور كه اشاره شد، مشكلات، همه را به تحرّك وادار كرده است و جوانهاى ما احساس تكليف مىكنند، احساس مسؤوليّت مىكنند. امروز در حدود ده هزار هسته گروههاى جهادى در سرتاسر كشور مشغولند كه اينها در واقع مژده آينده كشورند، سرمايه عظيمى هستند براى آينده كشور؛ مشغول كارند، مشغول تلاشند؛ شايد صدها هزار كار مهمّ مربوط به طبقات ضعيف را در نقاط دوردست كشور، اينها انجام دادهاند و دارند انجام مىدهند؛ كارهاى ريز و درشت -بهحسب نيازهايى كه مردم دارند- اين يك سرمايه عظيمى است براى كشور. باز هم پس نقش جوانها است كه مژده آينده بهتر را به ما مىدهد.
۲. توجه به واقعيتهاى سه گانه
رهبر معظم انقلاب اسلامى جان كلام خود در اجتماع يكصد هزار نفرى بسيجيان را اشاره به سه واقعيت انكارناپذير؛ اوّل عظمت ايران، دوّم اقتدار جمهورى اسلامى و سوّم شكستناپذيرى ملّت تأكيد كرده و فرمودند: اينها رجزخوانى نيست، شعار محض نيست، سخن توخالى مثل بعضى از شعارها و حرفهايى كه بعضى ديگر مىزنند نيست؛ اينها واقعيّاتى است كه دشمنان ملّت ايران آرزو مىكنند كه ما اينها را ندانيم يا از آنها غفلت كنيم و گمان ديگرى در مورد خودمان و كشورمان و ملّتمان ببريم؛ ولى اين حقايق واضحتر از اين است كه كسى بتواند آنها را انكار كند.
۳. گرفتن ابزار رسانه از دست دشمن
فعلاً دشمن از ابزار رسانه استفاده مىكند براى اثرگذارى بر افكار عمومى. توجّه كنيد! ابزار رسانه، ابزار مهم و اگر دستِ دشمن باشد، ابزار خطرناكى است. ابزار رسانه را تشبيه مىكنند به سلاحهاى شيميايى در جنگ نظامى؛ سلاح شيميايى را وقتى مىزنند، سلاح شيميايى تانك و تجهيزات را از بين نمىبرد؛ تجهيزات مىماند و انسانها از بين مىروند و از قدرتِ استفاده از ابزار مىافتند؛ سلاح شيميايى در جنگ نظامى اينجورى است؛ ابزارِ رسانه هم اينجور است. امروز از تلويزيون، از راديو، از اينترنت، از شبكههاى اجتماعى، از انواع و اقسام وسايل فضاى مجازى، عليه افكار عمومى ما استفاده مىشود؛ اينرا كسانىكه مسؤوليّت اين بخش از كشور را -بخش ارتباطات را- دارند، درست توجّه كنند. ما در جلسات حضورى هم به اينها تذكّر دادهايم، تأكيد كردهايم، حالا هم مىگوييم؛ توجّه كنند كه آنها ابزارى نشوند براى اينكه دشمن راحت بتواند سلاح شيميايى خودش را عليه اين مردم به كار ببرد. وظيفه خودشان را بدانند و با جدّيّت عمل كنند.
۴. حفظ وحدت و يكپارچه
آنچه در اين شرايط بيش از هر چيزى ضرورت دارد به آن توجه شود تا از اين شرايط حساس بدرستى عبور كنيم و در واقع رمز موفقيت خواهد بود، وحدت كلمه و يكپارچگى عمل است. از همين رو است كه ايشان مىفرمايند: عزيزان من! اگر دشمن در ما وحدت را مشاهده كند، در ما احساسِ قدرت را ببيند -كه ما احساس قدرت مىكنيم- در ما عزم راسخ را ببيند، عقب مىنشيند. دشمن اگر ببيند كه ملّت ايران و جوانهاى مؤمن ايرانى احساس حضور مىكنند، احساس وظيفه مىكنند و قدرتمندانه در وسط مىدانند، عقبنشينى خواهد كرد؛ امّا اگر احساس كنند كه ضعف هست، احساس كنند اختلاف هست، احساس كنند بين مسؤولان كشور همجهتى و همسخنى وجود ندارد يا بين مردم و مسؤولان كشور فاصله افتاده است، تشويق مىشوند به اينكه شدّت عمل خودشان را زياد كنند. اينرا همه توجّه داشته باشند، هم مسؤولان كشور، هم آحاد مردم و بهخصوص جوانان عزيز، ما بايستى به دشمن پيام قدرت بدهيم، نه پيام ضعف؛ در حرف ما، در رفتار ما، در منش زندگى ما، دشمن بايد احساس كند با يك مجموعه مقتدر مواجه و روبهرو است؛ اگر در ما احساس ضعف بكند، جَرى مىشود و شدّت عملش را افزايش خواهد داد؛ مراقب باشيد./9457//۷۰۴/خ
سجاد محمدی فارسانی