بیل چینی بر کمر اقتصاد ایرانی
سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، گروه طنزنویسان حوزوی
بیل چینی بر کمر اقتصاد ایرانی
چند روز پیش بود که تصمیم گرفتیم بنا به سنت دیرینه ایرانیان درختی بکاریم تا قربت الی الله پُزش را برای نسل‌های آینده بدهیم و به نوادگانمان بگوییم این درخت را می‌بینی؟ ما کاشته‌ایم!
لازم بود تا مقدمات کار را فراهم کنیم؛ به همین دلیل به بازار رفته تا بیلی بخریم؛ بیلی به چشممان خوش‌آمد، برداشتیم و مثل یک رعیت کهنه‌کار بیل را بر انداز کردیم تا کسی ناشی بودنمان را بو نبرد؛ در حال رویت بیل بودیم که دیدیم در گوشه آن به زبان بلده کفر نوشته است made in china با تعجب از فروشنده پرسیدیم این بیل چینی است؟! فروشنده که معلوم بود ما را به شکل اسکناس می‌بیند با حرصی عجیب گفت بله ولی جنس درجه یک چینی است؛ بخر پشیمان نمی‌شوی!
بیل را خریدیم و برداشتیم با خودمان بردیم تا زبان اعتراضمان را بر سر جناب مالک الدوله دراز کنیم و با اسناد و مدارک اثبات نماییم که حتی بیل هم از چین می‌آید درحالی‌که در کوچه بالایی محله پائینی بیل‌های مرغوبی می‌سازند که چنین و چنان!
در میان راه جریده‌ای را گرفتیم تا ببینیم دیگر چه خبر! که به ناگاه لیستی بلندبالا از واردات چینی را دیدیم که خود شبیه یک مثنوی هفتاد من بود و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آن وجود داشت؛ جریده را هم گرفته تا فریادهایمان حق‌به‌جانب تر بر سر مالک الدوله بلند شود و خیالمان از بابت اسناد و مدارک راحت تر.
به محضر مالک الدوله که رسیدیم خشم خود را کمی خوردیم و گفت اعلا حضرتا (ببخشید حواسمان به انقلاب نبود) مالک الدولتا! منتقدی هستم که به جنابتان انتقادی دارم.
فرمودند تقصیر دولت قبل است!
عرض کردم اجازه کلام بفرمایید تا معلوم شود به دولتتان مربوط است!
کار به اینجا که رسید به‌یک‌باره بر آشفته شده خاطر مبارک مکدر شد و حقیر را مورد مرحمت قرار داده، فرمودند: ای بی شناسنامه، نادان، بزدل، ترسو، کم عقل، بی‌سواد ... صبر کردیم تا قاموس فحش حضرتش به ته برسد و در این میان برای صلاح ملت و امت فرای 50 فحش را از جنابش دریافت نموده ما را به چوب بنده‌نوازی نواختند.
از نفس که افتادند دستی به ریش ملونشان کشیده و لبخند ملیحی زده و گفت حالا حرفت را بزن. عرض کردم این بیل از بلده چشم‌بادامی‌ها به ایران آمده درحالی‌که در همین کوچه بالایی محله پائینی از همین بیل‌ها می‌سازند و از قبلش 10 بخت‌برگشته نان می‌خورند که دیگر مثل اینکه قرار است نخورند. تازه این که چیزی نیست لیستی هم دارم که نشان می‌دهد از کشور چشم‌بادامی‌ها از شیر مرغ تا جان آدمی زاد در حال وارد شدن است و اگر چنین پیش رود دیگر نه از صنعت چیزی می‌ماند و نه از کشاورزی و تولید؛ مثلاً شما نگاه کن از چین برایمان جارو وارد کرده‌اند درحالی‌که خودمان اینجا داریم، دسته تی، شامپو، صابون حمام، پوشک بچه، کفش، لباس و ... ببینید جناب مالک الدوله این‌ها رویشان آن قدر زیاد است که برایمان سنگ پا هم فرستاده‌اند آمدم ورق بزنم که دنیا دور سرم چرخید تیتر یک روزنامه نوشته بود «واردات کود انسانی از بلاد عثمانی» عصبانی شده به جناب مالک الدوله عرض کردیم یعنی قضاء حاجت هم بلد نبودید یا مزاج آقایان به خشکی رفته است که کود انسانی را هم از ترکیه وارد کرده‌اید.
جناب مالک الدوله با همان لبخند ملیح نگاهی به من کرد و گفت: از همان اول فرمودیم که این انتقادات شما از کم عقلی‌تان است.
در خصوص واردات از چین باید بدانی که اولاً چین کشور مقدسی است تا آنجا که پیامبر(ص) هم به واردات از چین فکر می‌کردند و می‌فرمودند «علم را به دست بیاور ولو از چین»؛ این نشان می‌دهد که پیغمبر(ص) هم به این چشم‌بادامی‌ها نگاهی مثبت داشته، تازه این‌ها خدمات خوبی به دین می‌کنند مثلاً تسبیح و سجاده چینی برایمان تولید می‌کنند و اخیراً صلوات شمار هم برایمان فرستاده‌اند؛ تازه این عزیزان به چاپ قرآن هم همت گماردند که دولت از خدا بی‌خبر قبل که نه خدا می‌شناخت و نه پیغمبر جلوی این خدمت بزرگ برادران چینی را گرفتند؛ البته باید بدانی که چینی‌ها آن قدر به قرآن معتقد بودند که باز هم کوتاه نیامده و قرآن گویا برایمان ساختند که با آن معنویت را به صورت دیجیتال درک کنیم.
ثانیاً اگر با واردات چینی چند انسان ساده لبوفروش و بی شناسنامه بی‌کار می‌شوند، در عوض دختر مظلوم وزیر و پسر ژن برتر وکیل و فرزند نائب الملک و هزار فامیل وابسته دارای شغل می‌شوند و این یعنی کارآفرینی.
در مورد کود انسانی خود ما هم تعجب کردیم چون متخصص تولید این کود را به‌وفور در اختیار داریم ولی راستش را بخواهی طلبی داشتیم که مجبور شدیم برای زنده کردن طلبمان این محصول را که حاصل دسترنج کشور دوست و همسایه ترکیه بود وارد کنیم؛ البته پشیمان هم نیستیم چرا که باعث می‌شود گلابی برجام بهتر میوه دهد و محصولاتش بیشتر شود.
آرام‌آرام احساس کردم که دارم به شیوه خاصی قانع می‌شوم و هم زمان گوش‌های درازی روی سرم در آمده است لذا محضر جناب مالک الدوله را ترک گفته و یقین کردیم که قرار است بیل چینی بر کمر اقتصادی ایرانی بخورد و گریزی هم ندارد./999/ی۷۰۴/س
عبد الصالح شمس اللهی